در چهارده سالگی آرپی جی زن بودم/ ریه ام را درآوردند اما دست از درس نکشیدم
یزدرسا؛ دکتر یحیی ابراهیمی عضو بسیج جامعه پزشکی استان لرستان، فوق تخصص قلب وجانباز شیمیایی درگفتگو با سلامت بسیج پزشکی به مناسبت ولادت حضرت ابالفضل (ع) و روز جانباز گفت:من از جانبازان شیمیایی هشت سال دفاع مقدس هستم که علاقه بسیاری به حرفه خود دارم. در زمان جنگ حتی یک سال هم از درس عقب نیفتادم و درس خود را مثل افراد معمولی ادامه دادم و پس از اتمام جنگ به ادامه تحصیل در رشته پزشکی پرداختم .
وظیفه ما در هر لباسی دفاع از وطن است
وی گفت:در سال 60-61 یازده سال داشتم و به جبهه رفتم. در جبهه درسم را می خواندم و از جمله رزمندگانی بودم که حتی یکسال هم عقب ماندگی نداشتم. در آن زمان مجتمع آموزشی در جبهه نبود و مجتمع ها برای تحصیل رزمندگان در اواخر جنگ ساخته شد من که از ابتدای جنگ در جبهه حضور داشتم سعی کردم درسم را هم در کنار جبهه و جنگ بدون هیچ وقفه ای ادامه دهم. بعد از این که جنگ تمام شده من احساس کردم که وظیفه ای دیگر دارم و با شرکت در آخرین عملیات احساس کردم که به خاطر عوارض شیمیایی ریه ام مشکل پیدا کرده.
برای درمان یکی از ریه های من را در آوردند و در سال 68 که یک مقدار وضعیت جسمانی ام بهتر شد به ادامه تحصیل پرداختم و در سال 69 دانشگاه علوم پزشکی یزد قبول شدم هفت سال آنجا درس خواندم و در سال 76 از بین 150 دانشجویی که بودیم فقط 20 نفرمان توانستیم هفت سال پزشکی عمومی را تمام کنیم.
بعد از فارغ التحصیلی از دوره عمومی به روستای خود شهرستان الشتر لرستان برگشتم و در آنجا رییس پزشک قانونی رییس شبکه بهداشت شهرستان الشتر شدم بعد در سال 82 تخصص بیماری های داخلی دانشگاه تهران را قبول شدم و پس از گرفتن تخصص مجددا به محل زندگی خود برگشتم و بعد از آن در فوق تخصص دانشگاه تهران بیمارستان شریعتی قبول شدم واکنون به عنوان هیت علمی بیمارستان شهید وحیدی خرم آباد مشغول هستیم.
به خاطر شرایط جسمی ام ادامه تحصیل برایم سخت بود
دکتر ابراهیمی افزود:پس از جنگ که تصمیم گرفتم ادامه تحصیل دهم به خاطر عوارض شیمیایی مشکلات زیادی داشتم و یک ریه خود را از دست دادم اما با این حال درسم را ادامه دادم. رشته پزشکی رشته سختی بود اما با کمک خدا، همسرم و تلاش های خودم توانستم بر مشکلات فائق آیم.
من و همسرم هر دو عضو بسیج پزشکی هستیم
وی عنوان کرد: همسرم که جراح زنان هستند و ایشان هم اهل الشتر هستند هر دو عضو بسیج جامعه پزشکی هستیم. همسرم علاوه بر اینکه سختی زندگی با یک جانباز را به عهده دارند اقدامات خیرانه فراوانی در زمینه پزشکی انجام داده اند.
در جبهه به سختی درس می خواندیم
عضو بسیج جامعه پزشکی گفت: در زمان جنگ اوائلش اصلا معلم نبود، من معمولا سعی می کردم کتاب هایم را با خود ببردم و از بچه های سال بالایی درس هایم را می پرسیدم و از آنها کمک می گرفتم. معمولا دو هفته مانده به امتحانات به شهرستان خود می آمدم و از همکلاسی هایم شروع می کردیم به درس خواندن. از سال 64-65 مجتمع آموزشی تاسیس شد و رزمنده ها از آن استفاده می کردند و من هم به آن کلاس ها می رفتم. رشته علوم تجربی سخت بود ولی من خودم را می رساندم. بعد از جنگ هم که همراه با همسرم در خدمت مردم بودیم. ما در خرم آباد فعالیت می کنیم اما هفته یک بار را به الشتر می آییم و مردم را ویزیت می کنیم.
روی بدن رزمندگان پا گذاشتیم و جلو رفتیم
ابراهیمی اضافه کرد: در عملیات فاو رزمندگان برای خنثی کردن مین پیکر مطهر خود را روی آن می گذاشتند و ما از روی آنها رد می شدیم. اکنون باید قدر تمام این فداکاری ها را بدانیم و کاری نکنیم که بچه هایی که در زمان جنگ در یک سنگر بودند اکنون روبروی هم قرار گیرند.
گفتگو: هنگامه قاسمی
Related Assets:
- فیلم/ جانبازی که با 2 هزار ترکش در بدنش زندگی می کند!
- اجر و پاداش جانبازان کمتر از شهادت در راه خدا نیست
- قبل از انقلاب نقش مردم در تصميم گيري ها مشخص نبود
- بخاطرصورتم ۲۵بار عمل شدم/ عده ای می گویند رفتن شما به جبهه کار درستی نبود! /اسم جانباز را روی خودم نمی گذارم
- نفسهایی که در هشتم تیر به شمارش میافتد/ جانباز شیمیایی: لحظه انفجار همیشه در خاطرم است
- گلالیه ی جانبازان در رابطه با تخفیف بلیط هواپیما! /هشداری به وزارت راه و شهرسازی