دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس؟!
یزد رسا؛ دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس؟!
مرتضی مصباح دوست
رئیس جمهور محترم در حالی بارها از ضرورت احترام به نمایندگان مجلس و تلاش برای تحکیم رابطه دولت با قوه مقننه سخن گفته اند که برخی اقدامات دولتمردان و نیز شخص رئیس دولت در تضاد آشکار با این راهبرد موردنیاز قرار دارد. معرفی اشخاصی که کارنامه قابل قبولی در جریان فتنه 88 نداشته و بعضا همسویی آشکاری با فتنه گران داشته اند، برای احراز مسئولیت حساس وزارت در نظام مقدس برآمده از خون مطهر شهیدان، از جمله این اقدامات ناصواب به شمار می آید. فراموش نمی کنیم در روزهای نخستین ریاست جمهوی جناب دکتر روحانی در حالی که بسیاری از نمایندگان مجلس درباره معرفی عناصر همسو با فتنه یا فاقد مرزبندی روشن با فتنه گران هشدار داده بودند، رئیس جمهور محترم به این دیدگاه مشفقانه چندان وقعی ننهاد.
در آخرین مورد از این تناقض، دکتر روحانی پس از ناکامی وزیر علوم در کسب رای اعتماد نمایندگان مجلس در اقدامی مغایر با شعار «تحکیم رابطه بین مجلس و دولت» دکتر محمدعلی نجفی را به سرپرستی وزارت علوم منصوب کرد!
گفتنی است محمدعلی نجفی همان شخصی است که سال 92 به عنوان گزینه مورد نظر رئیس جمهور برای تصدی وزارت آموزش و پرورش به مجلس معرفی گردید اما منتخبان ملت به دلایل متعدد از جمله ماجراهای مربوط به فتنه او را برای تصدی مسئولیت خطیر وزارت شایسته ندیدند و وی با رأی منفی نمایندگان از وزارت بازماند.
بعد از ناکامی محمدعلی نجفی در کسب اعتماد نمایندگان، انتظار این بود که رئیس جمهور با توجه به دلایل موجه نمایندگان مجلس، اصراری بر استفاده از وی -دستکم در مسئولیت های کلان کشوری- نداشته باشد؛ اما دکتر روحانی در اقدامی نامتجانس با تدبیر و امید، این بار جامه «ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری» را بر دکتر نجفی پوشاند؛ جامه ای که چندان به وی وفادار نماند و سرانجام در بهمن 1392 به دلایلی کم تر گفته شده بینشان جدایی افتاد و ... .
به راستی اصرار بر حضور شخصی چون محمدعلی نجفی در مناصب عالی دولتی که آخرین آن ها سرپرستی وزارت حساس علوم است- علیرغم حساسیت بجای نمایندگان مجلس- چگونه با شعار احترام به دیدگاه مجلس قابل جمع است؟!
به نظر می رسد رئیس جمهور محترم باید با نگاهی واقع بینانه تر به مسائل جامعه از جمله مسائل آموزش عالی بنگرد و به جای پافشاری بر حضور عناصری اینچنین در مسئولیت های کلان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، انسان هایی را برای اینگونه مسئولیت های خطیر برگزیند که بیش از دیگران با آرمان های نظام همسو باشند و جامعه دانشگاهی را وارد حاشیه های پرآفت سیاسی نکنند.
بی گمان در بین دانشگاهیان عزیز، کم نیستند نخبگانی با صلاحیت مدیریت کلان که بتوانند رنگ و بوی شهید «شهریاری»ها را با خود داشته باشند و بتوانند جامعه دانشگاهی و فرزندان ملت در مراکز آموزش عالی را بدون حاشیه سازی های سیاسی، به سوی تولید علم و خدمت هرچه بیش تر با راندمان فزون تر رهنمون شوند و از فرسایش استعدادهای انسانی جلوگیری کنند.