ID : 6630838
نقد نمایش «ترنج» به قلم رضا امیرخانی؛

راستی «ترنج» به واکاوی شخصیت ها می پردازد؟


آنچه از روایت های ترنج در می یابیم تلاش نویسنده برای برقراری نوعی پیوند و خط داستانی واحد است که می بایستی به این مهم بپردازیم.

به گزارش یزد رسا به نقل از انجمن هنرهای نمایشی، ترنج روایتی است یا روایت هایی است از "عباس جانفدا" که سعی دارد در نهایت پیوندی و ارتباطی از خلق روایت هایش به مخاطب ارائه دهد. برای آن که به تحلیل متن بپردازیم ابتدا روایت ها را مرور می کنیم.

روایت نخستین از طلبه جوانی می گوید به نام قاسم که پدرش بنگاه دار است ولی او بر خلاف کار و کسب پدر عاشق طلبگی شده است و بی اذن پدر می خواهد معمم شود و حالا با تردید و دودلی به حرم امام رضا (ع) آمده که با ترنج آشنا می شود؛ ترنجی که  به حرم امام رضا پناه آورده است؛ آخرین روز بارداریش است، پایش زخمی می شود و در یک فرصت قالیچه ای که نزد قاسم به امانت گذاشته اند را می دزد!

روایت دوم داستان مهتاب است که در انتظار شوهرش کامران بسیار نامه می نویسد؛ به طوری که عدد نامه هایش به چهل و پنج نیز می رسد به کلاس قالی بافی می رود و برای امام رضا قالیچه ای نذر کرده است.

روایت سوم داستان غم انگیز جیران و ارسلان است. جیران بیمار بچه دار نمی شود و پزشکان گفته اند در صورت بچه دار شدن جیران می میرد؛ ارسلان اعتقادی به آنچه جیران نذر امام رضا کرده است ندارد جیران حامله می شود و بچه شان به دنیا می آید که البته تولد بچه جیران، مرگ وی را رقم می زند.

آنچه از روایت های ترنج در می یابیم تلاش نویسنده برای برقراری نوعی پیوند و خط داستانی واحد است که می بایستی به این مهم بپردازیم.

اگر چه در ترنج به یکی شدن می رسیم و داستان ها همه به نوعی به هم مرتبط می شوند مع الوصف همه آن چه حادث می شود را فقط و فقط تلاش نویسنده باید بدانیم که البته به دلیل روایی بودن قصه ها  که دراماتیک خلق نمی شود در ارائه مضمون واحد نیزبه توفیق نمی رسد.  ممکن است بگوئیم این نوع شکل کار خلاقه است شخصیت ها به گلهای قالی تشبیه شده اند و همه گلها بافته می شوند تا به گل وسط قالی که ترنج است برسیم.

آنچه پذیرفتنی است عنوان نمایش است ترنج در سراسر متن نمود دارد، مساله نذر محور قصه است همه نذر دارند و همه می خواهند که امام غریب حاجتشان را برآورده کند. اگر چه همین نذر داشتن و حاجت طلبیدن نوعی تکرار است که مورد نقد نمی باشد که نوع پرداخت شخصیت ها و حوادثی که نمایش را به انتها می رساند، ذهن من مخاطب را می آزارد چرا که با مخاطب همراه نمی شود.

راستی ترنج به واکاوی شخصیت ها می پردازد؟ چرایی رفتارها را کنکاش می کند؟ طلبه ای که هم عاشق طلبگی است هم با وسواس مواجه شده، بازی های غیرمتعارف و لوازم آرایشی خانم ها را می شناسد اینک در حرم دعای توسل می خواند چه کارکرد نمایشی دارد؟ خلق این شخصیت که در سطح او را می یابیم به دلیل پرداختن به شخصیت ترنج است که به زندگی و گذشته او بپردازیم؛ گذشته ای که فقط در کلام طرح می شود.

تنها اتفاق و رویداد نمایش به امانت گذاشتن قالیچه و کفش پیرمرد و زنی است که قاسم به ترنج اعتماد می کند و ترنج آن را می دزد. بقیه همه در حد حرف و کلام است! وقتی به گذشته نیز می پردازیم به سرعت از آن فضا رها می شویم برای نمونه بازگشت به گذشته ارسلان و جیران به لب چشمه و خاطراتشان که می توانست با پرداخت بهتر زیباتر نیزارائه شود. ترنج که آخرین روز حاملگی اوست از شویش فرار کرده است و حال به حرم پناه آورده است. اگر چه در پایان روایت ها می بینیم که همین قالیچه دزدیده شده توسط ترنج متعلق به پدرش می باشد که توسط وی در بیست سال قبل چنین گذشته غمگینی را برایش رقم می زند.

ندامت و پشیمانی شخصیت هایی مانند پدر ترنج و پناه آوردن همه آنها به بارگاه ملکوتی امام غریب اگر چه می تواند به دلیل نیاز واحد شخصیت ها زیبا و قابل تامل باشد، مع الوصف در گستره نمایش بهره گیری از ظرفیت ها و کارکرد خود را می طلبد که در نقد متن باید بگویم ضمن تقدیر از ایده و منظر قابل تامل آقای عباس جانفدا در خلق ترنج  نمایشی با ویژگی های نه یک اثرروایتی و نه یک درامی با اپیزودهای بهم پیوسته مواجه ایم که ترنج معجونی از هر دو بود!

اجرا

مسیح دهقانی در مقام کارگردان در نخستین تجربه اش کار دشوار را دستور کار خود قرار داده است که اجرایی قابل قبول را به مخاطب عام و خاص ارائه می دهد و البته جای تقدیر و دست مریزاد دارد.

عوامل کمکی مانند موسیقی و طراحی صحنه و تا حدودی نور صحنه به مدد خلق فضا هایی می آیند که اجرای ترنج را باور پذیر نمایند. آنچه در مورد اجرای نمایش می توان گفت نمایش واقع گرا بود به همین دلیل عناصر رئالیستی می بایستی به مدد اجرا بیایند که استفاده از المان ها و دار قالی و آوردن شمع توسط مهتاب  همه و همه در خدمت فضایی بودند که ترنج خواستار آن بود اگر چه با پخش صدای آمبیانس حرم امام رضا(ع) فضای زیباتری می توانست خلق شود.

افزون بر بهره گیری از عوامل کمکی بازیگران هر کدام با همه توان سهمی در اجرای کار داشتند.

علی دهقانپور قاسم را متفاوت تر از همه نقش های قبلیش ارائه داد و اگر خرده نگیریم ازلحظه ای که با پدر جیران می خواست بازی مواجهه را خلق نماید که از یکدستی و بی آلایشی  شخصیت قاسم فاصله گرفت که البته قابل اغماض است. حسین وکیلی نشان می دهد که افزون بر اجراهای توانمندش بازیگر مستعدی است که در خلق لحظات استیصال به زیبایی روایتگر پدر نادم قصه بود. محمد بینایی در ترنج بازی قابل قبولی در نقش ارسلان  ارائه داد و هر سه بازیگر زن نمایش که برای نخستین بار نقش آفرین زن های روایت ترنج بودند سحر عطارها (ترنج) و سپیده عطارها(جیران) و لطیفه شیخ زاده(مهتاب) همه و همه اجرا را برای مخاطب پذیرفتنی و فابل تامل ارائه دادند.

در پایان ضمن خسته نباشید به مسیح دهقانی کارگردان، سعید شهریار مشاور کارگردان، ابوالفضل سلیمی طراح صحنه و همه آنها که با همه توانشان ترنج را پذیرفتنی و درخور مخاطب عام و خاص آفریدند، گفتارم را به پایان می رسانم.  

  محمد رضا امیرخانی

برای دیدن تصاویر نمایش ترنج اینجا کلیک کنید.




summary-address :
Your Rating
Average (1 Vote)
The average rating is 5.0 stars out of 5.