ID : 21707832
21تیر؛

رضا قلدر و کشف حجاب در گوهرشاد


رضاخان بعدازروی کارآمدن ،برای رسیدن به اهداف شوم خود و زدودن فرهنگ ملت مسلمان ایران،با به وجودآوردن محیطی رعب آور، به اقداماتی پرداخت که هدف از آن اقدامات درنهایت، اجرای مأموریت پلید خود یعنی کشف حجاب بود. از جمله اقدامات او صدور قانون «متحدالشکل نمودن البسه» بود. وی استفاده از کلاه تمام لبه یاشاپو را برای مردان الزامی اعلام کرد و دستور جلب اشخاص بدون کلاه شاپو را صادر نمود.

یزدامروز؛ رضاخان بعدازروی کارآمدن ،برای رسیدن به اهداف شوم خود و زدودن فرهنگ ملت مسلمان ایران،با به وجودآوردن محیطی رعب آور، به اقداماتی پرداخت که هدف از آن اقدامات درنهایت، اجرای مأموریت پلید خود یعنی کشف حجاب بود. از جمله اقدامات او صدور قانون «متحدالشکل نمودن البسه» بود. وی استفاده از کلاه تمام لبه یاشاپو را برای مردان الزامی اعلام کرد و دستور جلب اشخاص بدون کلاه شاپو را صادر نمود. او هم چنین استفاده از لباس روحانیت را ممنوع و منوط به اخذ اجازه نمود. برگزاری مجالس عزاداری و روضه نیز موکول به کسب اجازه ازشهربانی گردید که غالبا شهربانی از صدور اجازه برای برگزاری مجالس خودداری می نمود.

سفر رضاخان به ترکیه

محمدعلی فروغی مدتی سفیر کبیر ایران در ترکیه بود. در آن مدت بین او و کمال آتاتورک روابط بسیار خوبی ایجاد شد. او از این نزدیکی استفاده نمود و موجبات سفر رسمی شاه رابه ترکیه فراهم ساخت. غرض ونیت فروغی آشنایی شاه از نزدیک با مظاهر تمدن غرب بود. رضاشاه در خرداد 1313 عازم ترکیه شد. مدت سفر او چهل روز به طول انجامید. اودر آن جا از نزدیک با مظاهر تمدن غرب آشنا شد و پس ازمراجعت تصمیم گرفت ایران را از لحاظ ظاهر به پای ترکیه برساند. تغییر کلاه مردان، کشف حجاب وتأسیس دانشگاه ره آورد سفر ترکیه بود. فروغی با مهارت خاصی موفق به انجام دادن خواسته های خود شد، بدون این که شخصا در این راه قدمی برداشته باشد.(1)

منع حجاب در مدارس

در خرداد 1314، یک روز رضاخان هیأت دولت را احضارکرد و گفت: ما باید صورتا و سنتا غربی شویم و باید در قدم اول کلاه ها تبدیل به شاپو بشود... ونیز باید شروع به رفع حجاب زن ها نمود و چون برای عامه مردم دفعتاً مشکل است اقدام کنند، شما وزرا و معاونین باید پیشقدم بشوید و هفته ای یک شب با خانم های خود در کلوپ ایران مجتمع شوید... و به حکمت، وزیر فرهنگ، دستور داد که در مدارس زنانه، معلمان و دخترها باید بدون حجاب باشند و اگر زن یا دختری امتناع کرد، او را در مدرسه راه ندهند.(2)

واقعه مسجد گوهر شاد

دستور تغییر لباس و استفاده از کلاه شاپو که به مشهد رسید،علما و مراجع به شدت متأثر گشتند.آیة اللّه حاج آقا حسین قمی و آیة اللّه سید یونس اردبیلی،طی جلسات متعددی،این مسئله را بررسی کردند و اظهار نمودند که تغییر لباس به برداشتن حجاب منتهی خواهد شد.آیة اللّه حاج حسین قمی تصمیم گرفت به تهران برود وبا رضاخان وارد مذاکره شود. هنگامی که به شهر ری رسید، پلیس محل سکونت ایشان را محاصره کرد. خبر گرفتاری آیة اللّه قمی سبب تشدید احساسات و غلیان افکار عمومی گردید. لذا اجتماع مردم در اطراف مراجع فشرده تر و ناگزیر به مسجد گوهرشاد کشیده شد. در آن جا خطبا و از جمله شیخ محمدتقی بهلول به منبر رفتند و مردم را به مقاومت دعوت نمودند. پس از چند روز، سرانجام صبح جمعه 20 تیر ماه 1314 نیروهای نظامی، اطراف مسجد را محاصره نمودند و مردم را در آن مکان شریف به خاک و خون کشیدند.(3)

دشمنی رضاخان با اسلام

رضاخان پس از رسیدن به قدرت، درصدد فریب مردم برآمد. او با پای پیاده همراه دستجات عزاداری حرکت می کرد و در مجالس عزاداری و تکیه ها حاضر می شد و خود را مقید به اصول مذهب نشان می داد. اما پس از استقرار حکومتش، همه تلاش خود را در راه زیر پانهادن سنت های مذهبی به کار بست. او در راه رسیدن به اهداف شوم و پلید خود مردم را در حرم مطهر امام رضا علیه السلام به خاک و خون کشید. واقعه مسجد گوهرشاد نمونه بارز و علنی دشمنی او با اسلام بود.

آغاز فاجعه

در اوائل سال 1314، رضاخان دستور داد مردها کلاه شاپو بر سر بگذارند و زن ها بدون چادر از خانه خارج شوند. پاسبان ها اجازه داشتند چادرها و روسری ها را از سر زنان بکشند. کوچه ها و خیابان ها صحنه جنایات و فجایع رقت باری بود و همه روزه صدها زن بی دفاع مورد حمله پاسبان ها قرار می گرفتند. زنانی که به هیچ وجه نمی خواستند بدون حجاب از خانه خارج شوند، تصمیم گرفتند در خانه بمانند و برای عده ای این خانه نشینی تا رفتن رضاشاه ادامه داشت.

جشن دانشسرای مقدماتی

برای برداشتن حجاب بانوان، مجالس جشن و سخنرانی ابتدا در تهران و سپس به تدریج در سایر شهرها برگزار گردید و بیشتر مردم نه تنها از این مجالس استقبال نمی کردند، بلکه با نظر منفی به آن می نگریستند. در روز 17 دی ماه 1314، شاه به اتفاق ملکه و دخترانش در جشن دانشسرای مقدماتی حضور یافتند. در آن روز ملکه و شمس واشرف پهلوی بدون حجاب وارد دانشسرا شدند. شاه پس از اعطای جوائز و دیپلم به فارغ التحصیلان ضمن نطقی خطاب به بانوان آموزگار و دوشیزگان فارغ التحصیل گفت: «...شما خانم ها این روز را یک روز بزرگ بدانید... شما تربیت کننده نسل آینده خواهید بود و شما هستید که می توانید آموزگاران خوبی باشید و افراد خوبی از زیر دستان شما بیرون بیایند(4)»!

دشمنی رضاخان با چادر به سر کردن

رضاشاه فلسفه اقدام احمقانه کشف حجاب را برای محمود جم که کشف حجاب در زمان نخست وزیری او انجام گرفت چنین بیان می کند: «این چادر چاقچورها را چطور می شود از بین برد؟ دو سال است که این موضوع فکر مرا به خود مشغول داشته. از وقتی که به ترکیه رفتم و زن های آنها را دیدم که پیچه و حجاب را دور انداخته و دوش به دوش مردها کار می کنند، دیگر از هر چه زن چادری بود، بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی وپیشرفت مردم ماست. درست حکم یک دُمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد(5)».

خاطرات صدر الاشراف

در خاطرات صدر الاشراف آمده است: «در اتوبوس زن با حجاب را راه نمی دادند و در معابر پاسبان ها از اهانت و کتک زدن به زن هایی که چادر داشتند، بانهایت بی پروایی و بی رحمی فروگذار نمی کردند.حتی بعضی از مأمورین، به خصوص در شهرها و دهات، زن هایی که پارچه روی سر انداخته بودند، اگرچه چادر معمولی نبود، از سر آن ها کشیده، پاره پاره می کردند و اگر زن فرار می کرد، او را تا توی خانه اش تعقیب می کردند و به این هم اکتفا نکرده، اتاق زن ها و صندوق لباس آن ها را تفتیش کرده، اگر چادر از هر قبیل می دیدند، پاره می کردند یا به غنیمت می بردند(6)».

تغییر لباس،تغییر فرهنگ

مسئله لباس و شکل و نوع آن، امری ساده و سطحی نیست... تغییر لباس همواره پیامد تغییر یک فرهنگ است و انسان تا با فرهنگ خود وداع نکند، نمی تواند با لباس خود وداع کند و تا فرهنگ یک قوم را نپذیرد، لباس آنان رابه تن نمی کند. درست به همین دلیل است که در احادیث ما آمده است که هر که خود رابه گروهی شبیه سازد، هم از آن گروه است.(7)

حذف فرهنگ اسلامی توسط رضاخان

رضاخان پس از پاگرفتن قدرتش، از سوی استعمار انگلیس، مأموریت یافت که از طریق بی توجهی و حذف نمادهای دینی و سنن مذهبی، فرهنگ اسلامی را از صحنه زندگی مردم خارج کرده، فرهنگ غرب را جانشین آن نماید. کشف حجاب یکی از برنامه هایی بود که او در دستور کار خود قرار داده بود. این برنامه از جمله اقداماتی بود که او را به هدف شیطانی خود نزدیک می کرد.

حجاب از دیدگاه جاسوس انگلیسی

مستر هَمفر، جاسوس انگلیسی در کشورهای اسلامی، یکی از نقاط قوت مسلمانان را حجاب زنان می داند و می نویسد: «زنانِ آنان دارای حجاب محکم هستند که نفوذ فساد در میانشان ممکن نیست». و در جایی دیگر می نویسد: «به هر وسیله ای که شده باید زن مسلمان را از حجاب اسلام خارج کرد و بی حجابی را در بین مسلمانان رایج نمود و ابتدا برای گول زدن آنها [برای این] که حجاب را کنار بگذارند، باید به آن ها تفهیم کرد که حجاب به صورت چادر و یا عبا مربوط به اسلام نیست. چادر لباس قدیمی ایرانیان قبل از اسلام بوده و عبا لباسی است که خلفای عباسی برای زنان مسلمان رسم کرده اند واین یک لباس اسلامی نیست... خواه ناخواه وقتی زن ها از حجاب خارج شوند، مردها و جوانان فریفته می شوند و در نتیجه، فساد در کانون خانواده ها رخنه می کند. برای اجرا باید اول سعی کرد زنان غیرمسلمان درکشورهای اسلامی را از حجاب خارج کرد تا زنان مسلمان نیز از آنان پیروی کنند(8)».

کشف حجاب،عریان کردن نهفته ها

فرانتس فانون می نویسد: «کشف حجاب یعنی آشکار کردن زیبایی ها، یعنی عریان کردن نهفته ها واسرار، یعنی شکستن مقاومت او، یعنی او را در اختیار خویش گرفتن و بالعکس پوشیدن چهره یعنی مخفی کردن یک راز و ایجاد یک دنیااسرار و نهفته ها، ... این زن که بیرون و دیگران را می بیند ولی خود دیده نمی شود، به استعمارگر محرومیتی را تحمیل می نماید؛ زیرا این دیدن یک طرفه است و تقابل وجود ندارد. زن دیده نمی شود، تسلیم نمی گردد، خود را عرضه نمی کند(9)».

تغییر لباس و تغییر فرهنگ

دکتر حداد عادل، لباس یک ملت را مصداقی از فرهنگ آن ملت می داند و می گوید: در جامعه ما، در سال های قبل و بعد از 1314، آن ها که تغییر لباس را پذیرفتند، همان کسانی بودند که فرهنگ غربی را پذیرفته بودند و آنها که نپذیرفتند نیز آنهایی بودند که آن فرهنگ را نپذیرفته بودند و گول آن به اصطلاح «ترقی»، «آزادی»و «تساوی حقوق» را نخورده بودند... مسئله به ظاهر خیلی ساده بود. رضاخان می خواست زنان را از کیسه سیاه چادر به در آورد و آنان را وارد دنیای پر نور و مترقی جدید کند. ولی اکثریت عظیم این مردم در برابر این پیشنهاد ساده و منطقی، تا سرحد جان مقاومت کردند و حتی حاضر شدند جان خود را فدا کنند و کفن بپوشند، اما لباس غربی نپوشند.(10)

کشف حجاب و آثار اقتصادی آن

تأثیر اقتصادی تغییر لباس و کشف حجاب این بود که زمینه استفاده از لباس های، لوازم آرایش و سایر فراورده های ظاهر فریب سرمایه داری غربی فراهم گردید... با تغییر لباس مردان و زنان به سبک اروپایی، ایرانیان مجبور شدند تولیدات آنهارا وارد کشور کرده، سپس تهیه و مصرف کنند و بدین ترتیب، کم کم صنایع داخلی از قبیل کارگاه های نساجی پارچه و... چون نمی توانستند با مدهای رنگارنگ پاریس، لندن ونیویورک مقابله و رقابت کنند، از بین رفتند و سرمایه های داخلی به جای تولید مجبور به واردات شدند و سرمایه داران استعماری هم درآمدهای سرشاری را به جیب زدند.(11)

سند افتخار

دفاع زنان ما از لباس و حجابشان در قضیه کشف حجاب رضاخانی، یک حماسه غرورانگیز در تاریخ ملت ماست.ماجرای دردناک مسجد گوهرشاد مشهد و آن جمع کثیری که در مخالفت بابی حجابی رضاخانی، با دست خالی در برابر اسلحه ایستادند و کشته شدند، سند افتخار ملتی است که تا پای جان می کوشد از معنویت و فرهنگ الهی خود دفاع کند.(12)

برانداختن فرهنگ رضاخانی

بیشتر مردم در برابر کشف حجاب رضاخانی مقاومت کردند و دستگاه حکومت پهلوی علی رغم همه زورها و فشارهای اجتماعی وتبلیغاتی خود، روز به روز خود را در این مسئله شکست خورده تر دید. دشمن اگر باهوش بود، از همین مقاومت مردم در برابر کشف حجاب می توانست میزان اعتقاد و وفاداری این مردم را به اسلام بفهمد... بالاخره دیدیم که همان زنانی که اجازه نداده بودند رضاخان با تغییر لباس آنان، پرچم بیگانه را بر تن آنان بپوشاند، همان زنانی که سال ها مقاومت منفی کردند و در خانه ماندند، چهل و چند سال بعد همراه دختران و نوه های خود، با همان چادرها یعنی با همان پرچم های مسلمانی خود قیام کردند و دوش به دوش برادران خود، در یک انقلاب خونین، با بر انداختن دودمان پهلوی به سلطه فرهنگ رضاخانی نیز خاتمه دادند.(13)

توطئه کشف حجاب

امام خمینی رحمهم الله واقعه کشف حجاب را توطئه ای برای فاسد کردن جامعه اسلامی می دانستند و می فرمودند: «نقشه این بود که با توطئه کشف حجاب مفتضح در زمان قلدر نافهم، رضاخان، این قشر عزیز را که جامعه را باید بسازند، تبدیل کنند به یک قشری که فاسد کنند جامعه را واین نقشه نه اختصاصی به شما بانوان داشت، بلکه جوانان مرد را هم همین طور، بکشانند به مراکز فساد و آن طور که می خواهند آن ها را تربیت کنند که اگر چنانچه کشورشان به دست هر کس بیفتد، بی تفاوت باشند یا مؤید».(14)

مبدأ همه سعادت ها از دیدگاه امام خمینی رحمهم الله

«مع الاسف زن در دو مرحله مظلوم بوده است؛ یکی در جاهلیت... و اسلام منت گذاشت بر انسان، زن را از آن مظلومیتی که در جاهلیت داشت، بیرون کشید. درموقع دیگر، در ایران ما، زن مظلوم شد و آن دوره شاه سابق بود و شاه لاحق، به اسم این که زن را می خواهند آزاد کنند، ظلم کردند به زن. زن را از آن مقام شرافت و عزت که داشت، پایین کشیدند... درصورتی که زنْ انسان است؛ آن هم یک انسان بزرگ. زنْ مربی جامعه است... سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است. زن با تربیت صحیح خودش انسان درست می کند. مبدأ همه سعادت ها از دامن زن بلند می شود و مع الاسف زن را به صورت یک لُعبه در آوردند این پدر و پسر... آن قدر جنایات که به زن کردند، به مردان نکردند.»(15)

فرجام عاملان

یکی از علمای بزرگ نقل می کند که پدرم شنیده که پاسبانی چادری را از سر زنی می کشد. و پاره می کند. زن به او می گوید: تو را به حضرت عباس قسم، چادر را بده. پاسبان می گوید: حضرت عباس بیاید و بگیرد. زن گریه کنان می رود. لحظاتی بعد پاسبان که با تفنگ بازی می کرده، غفلتا تفنگ را می گیرد زیر گلویش.ناگهان به پایش ماشه می خورد و تیر از زیر گلویش فرو می رود و از سرش در می آید. و به درک واصل می شود. هر پاسبانی که این عمل را انجام داد و به زور چادر را از سر زنان کشید، عاقبت بدی پیدا کرد. بعضی از آنها به مرض های عجیبی گرفتار شدند و با فلاکت و بدبختی از دنیا رفتند.(16)

قصه ها و غصه ها

دوستی تعریف می کرد که در شهر کوچکشان کاشمر، رئیس شهربانی وقت (همان که مدرس را شهید کرده بود)، روی تپه مرتفعی در حاشیه شهر می ایستاد و با دوربین نگاه می کرد و تا از دور زنی را با چادر می دید، به پاسبان ها دستور می داد با اسب بتازند و او را بگیرند و چادرش را پاره کنند. چه بسیار زنانی که مأموران چادرشان را برداشتند و آنهااز شدت غصه و ناراحتی دق کردند و مردند. چه بسیار زنانی که از هول و اضطراب سقط جنین کردند و چه بسیار مادران و مادر بزرگ های ما که در همه آن سال های وحشت و دیکتاتوری از خانه بیرون نیامدند.(17)

پی نوشت:

1. حکایت کشف حجاب، صص 9 و 10.

2. حیات یحیی، ج4، ص302.

3. حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ج6، صص281 - 283 (با تلخیص).

4. حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ج6، صص281 - 283 (با تلخیص).

5. همان، ص 291.

6. محسن صدر، خاطرات صدر الاشراف، ص211.

7. غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص40.

8. ر.ک: تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، ص76.

9. فرانتس فانون، سال پنجم الجزایر، ترجمه دکتر تابنده.

10. فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، صص47 و 48.

11. تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، ص85.

12. فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی،ص48.

13. همان، ص55.

14. صحیفه نور، ج14، ص130.

15. صحیفه امام، ج7. ص339.

16. حکایت کشف حجاب، ص127 (با اندکی تغییر و تلخیص).

17. فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص48.




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.