رقابت برنامه های افطار در قصهگویی/ از خانواده های خوشبخت «دعوت» تا تکرار «ماهعسل»
به گزارش یزدرسا، فرصت ماه مبارک رمضان برای برنامهسازان از لحاظ جذب مخاطب چیزی شبیه به اکران نوروزی سینما است و هرساله رقابت شبکههای مختلف صدا و سیما برای تدارک ویژهبرنامههای افطار، سوژه رسانهها میشود.
شاید بتوان ماه رمضان را فرصتی برای آشتی مخاطب با تلویزیون دانست. چراکه فضای متفاوت این ماه و برنامههای موفقی که در حافظه تماشگر تلویزیون مانده است، باعث میشود او در این ماه نگاهی به رسانه ملی داشته باشد و به تماشایای سریالها و برنامههای سحر و افطار بنشیند. چندین سال است که تدارک ویژه برنامههای گفتو گو محور که برای پخش در زمان نزدیک به افطار تولید میشوند، به سنت رسانه ملی بدل شده است. گفتو گو محورهایی که از برنامه «جزر و مد» در دهه هشتاد با اجرای فرزاد حسنی و گفت و گو با زوجهای جوانی که اولین ماه رمضان زندگی مشترکشان را تجربه میکردند، آغاز شد و تا به امروز با برنامههای مختلف ادامه داشته است.
اما امسال و در متفاوتترین ماه رمضان که شیوع ویروس کرونا تمام جوانب زندگی انسانها را تحتالشعاع قرار داده، تلویزیون به رسم هر سال برنامههایی را برای پخش در ساعات افطار تدارک دیده است. برنامههای گفتو گو محوری که ویژگی مشترک تمام آنها داستانگویی است. روایت داستانهای نشات گرفته از دل اجتماع و زندگی مردم عادی شیوهای از برنامهسازی است که در سالهای اخیر مورد توجه برنامهسازان قرار گرفته است. از جمله دلایلی که میتوان برای این محبوبیت برشمرد، تجربه موفق و دوازده ساله برنامه «ماه عسل» با اجرای احسان علیخانی است. از طرفی ذات روایت داستانهای متفاوت از زندگی مردم به دلیل احساس نزدیکی و همذاتپنداری که در بیننده ایجاد میکند، خود دارای مؤلفههای کافی برای جذب مخاطب است که علی رغم تعطیلی برنامه در شبکه های دیگر تکثیر شده است.
«دعوت» و تلاش برای تصویر خانواده ایرانی
شبکه یک سیما ویژه برنامه «دعوت» را برای همراهی با مخاطبان در لحظات افطار تدارک دیده است. این برنامه پنجمین سال متمادی است که روی آنتن میرود و به عبارتی به پای ثابت ویژه برنامههای رمضانی این شبکه تبدیل شده است. اولین سری از برنامه «دعوت» در ابتدا شروعی متفاوت با اجرای نیما کرمی و همسرش؛ زینب زارع داشت که اجرای زن و شوهری آنها اتفاق تازهای در رسانه ملی بود. برنامه شبیه به یک جنگ شبانه با حضور تماشاگر و با چهرههای مختلف و نخبگان جامعه در حوزه هنر، ورزش و فرهنگ و… به عنوان میهمان تولید میشد و فضای شادی داشت اما در دو سال اخیر به قصهگویی در فضای استودیو با مهمانانی از جنس مردم روی آورده است.
نکته حائز اهمیت در خصوص این برنامه حفظ الگویی ثابت در انتخاب سوژههاست. به این مفهوم که در ابتدا و در اتاق فکر برنامه، موضوع و محورهایی مشخص میشوند و براساس آن سوژهیابی میشود. از چند وجه میتوان به این شیوه نگاه کرد. از جهتی این روش به برنامهساز کمک میکند تا با برنامهریزی و حساب شده پیش برود و مخاطب نیز با علم به محوریت برنامه تخصصیتر و ورای نگاه صرفا سرگرمی آن را دنبال کند. از طرفی سوژهیابی را برای برنامهساز سخت میکند.
برنامه «دعوت» با گذشت پنج سال همچنان بر اصول خود در سوژهیابی استوار مانده اما در دو سال اخیر که حجتالاسلام محمد برمایی جایگزین مجریهای سابق شده است تخصصیتر به مقوله ازدواج میپردازد. انتخاب محور کلی و سرفصلهایی مشخص، اتفاق مثبتی است اما «دعوت» باید از تجربه سال گذشته استفاده کرده و خود را از حواشی و گرفتار شدن در موضوعاتی که به اختلافات دامن میزند، دور نگه دارد.
سال گذشته محور اصلی «دعوت» شیوههای آشنایی منجر به ازدواج و امید به زندگی مشترک بود اما امسال نگاه گستردهتری به موضوع خانواده ازدواج داشته و نقش دیگر اعضای خانواده در حفظ و تقویت بنیان خانواده را نیز مورد بررسی قرار داده است. پرداختن به این موضوعات با استفاده از روایت قصههایی نشات گرفته از دل اجتماع حرکتی است که قابلیت جریانساز شدن را دارد اما باید در انتخاب سوژهها نهایت دقت را داشت که محور اصلی برنامه به خطا نرود چراکه مخاطب تلویزیون نکتهسنج و ریزبین است و به تجزیه و تحلیل سوژه و داستان زندگیاش میپردازد. از طرفی دور شدن از کلیشه گفت و گوی مجری و کارشناس در برنامههایی که به موضوع خانواده میپردازند و استفاده از روشی که در کنار انتقال پیام سرگرمکننده نیز باشد، اتفاقی است که «دعوت» در سری جدید دنبال کرده است.
در بسیاری از برنامههای گفتو گو محور که از شیوه قصهگویی استفاده میکنند، سوژه و خاص و متفاوت بودن آن در اثرگذار بودن برنامه حائز اهمیت است. درواقع باید به دنبال داستانهایی باشند که مخاطب نشنیده و کمتر با آن مواجه بوده است. اما «دعوت» شیوه متفاوتی پیش گرفته و سوژهها را براساس موضوع انتخاب میکند. چیزی که مخاطب با آن مواجه میشود، داستانی شگفتانگیز از سوژهای متفاوت نیست بلکه روایت داستانی مرتبط با موضوع برنامه در راستای تحلیل و آسیبشناسی آن است. شاید حتی خود داستان اتفاق جدیدی نبوده و بیننده نمونههای مشابه از آن را سراغ داشته باشد بلکه داستان برای فهم بهتر و برای کمک به کنکاش بیشتر در موضوع روایت میشود.
اگر بخواهیم از منظر اجرا به برنامه «دعوت» نگاه کنیم باید بگویم محمد برمایی به اصول فن بیان و برقراری ارتباط موثر با مخاطب آشناست و در مدیریت گفت و گوها موفق عمل میکند اما در مواردی در کنترل گفت و گوهایی که به حاشیه میروند، تعلل میکند.
«مکث» کروناییترین برنامه رمضان
«مکث» کاری از گروه اجتماعی شبکه دو سیما به تهیهکنندگی؛ جواد فرحانی و کارگردانی، مریم نوابینژاد است. برنامه «مکث» از سوژه ویروس کرونا تنها در یک یا چند برنامه استفاده نکرده بلکه بهطور کلی داستانهایی با محور ویروس کرونا را روایت میکند. به عبارتی ویژهبرنامه رمضانی شبکه دو سیما مسائل مختلف اجتماعی را از زاویه پیامدهای بیماری کرونا بررسی میکند و داستان آدمهایی را روایت میکند که این ویروس به نحوی مختصات زندگیاشان را تغییر داده است.
تجربه ثابت کرده است برنامههایی که جایگزین برنامهای دیگر میشوند به خصوص اگر نمونه پیشین عملکرد موفقی داشته باشد، مورد مقایسه قرار میگیرند و در موادری حتی به تقلید و کپیبرداری متهم میشوند. برنامه «مکث» هم از گزند مقایسه دور نماند. این گروه برنامهساز سال گذشته برنامه موفق «هزارداستان» را روی آنتن برد که البته آن برنامه هم در مقام مقایسه با «ماه عسل» احسان علیخانی قرار گرفت که این بیتاثیر از پیشینه مریم نوابینژاد در همکاری با برنامه «ماه عسل» نیست.
استفاده از چهرههای سرشناس برای اجرا به جای یک مجری ثابت، از شباهتهای «مکث» شبکه دو در سال 99 با «هزارداستان» سال 98 است اما درونمایه «مکث» متفاوت از «هزار داستان» است.
البته همیشه استفاده از بازیگران بهجای مجریانی که با اصول و تکنیکهای اجرا آشنا هستند با انتقادهایی همراه بوده است. استدلال منتقدان برای جلوگیری از بهکارگیری چهرههای سرشناس از این منظر که یک مجری به اصول اجرا آگاه بوده و میتواند در جهتدهی و مدیریت برنامه موفق عمل کند، درست است و در مورد «مکث» گاهی اجراها به بازی بدل میشود. اما نمیتوان نگاه صفر و یکی به آدمها داشت و نمونههایی از بازیگرانی که در اجرا هم موفق بودهاند، وجود دارد. درخصوص شباهتهای این برنامه با «هزارداستان» سال گذشته باید منتظر ماند و دید که «مکث» تا چه اندازه در متفاوتبودن موفق عمل میکند. در مجموع گروه برنامهسازی «مکث» در تلاش است تا با استفاده از نحوه روایت داستانها، انتخاب سوژهها و استفاده از المانهای آرامشبخشی نظیر گیاهان در دکور، امید به زندگی در شرایط سخت کنونی را به مخاطب منتقل کند.
«مثل ماه» و تلاش برای جایگزینی «ماه عسل»
خبرسازترین شبکه در زمینه برنامههای ویژه افطار، شبکه سه سیما است. حواشی برنامههای افطار این شبکه از جایگزین شدن احسان علیخانی به جای فرزاد حسنی برای اجرای برنامه «جزر و مد» آغاز و تا تغییر چندباره نام برنامه به «ماه عسل» و غیره و جایگزینی محسن افشانی، مرحوم حسن جوهرچی و علی ضیا در برهههای مختلف با علیخانی که در میان مخاطبان به نسبت محبوبتر بود، ادامه پیدا کرد. تا اینکه دو سال پیش احسان علیخانی در اختتامیه جشنواره تلویزیونی جام جم بعد از دریافت تندیس برای این برنامه بیان کرد که پرونده «ماه عسل» دیگر بسته شده است.
سال گذشته نیز بنیامین بهادری قرار بود اجرای ویژهبرنامهای برای زمان افطار را بر عهده داشته باشد که درست ساعاتی مانده به افطار این ویژه برنامه کنسل شد تا شبکه سه سیما رمضان 98 را بدون ویژه برنامه سپری کند. اما امسال این شبکه برنامه «مثل ماه» را برای پخش در ساعات پیش از افطار تدارک دیده است. «مثل ماه» را هادی آشتیانیپور؛ تهیهکنندگی و پیام ابراهیمپور کارگردانی میکند.
این برنامه که با اجرای رسالت بوذری روی آنتن میرود، شروع متفاوتی داشت و در آغاز ادای دینی به گروه برنامهساز «ماه عسل» کرد. پخش نمادین تیتراژی که مرحوم مرتضی پاشایی برای یکی از برنامههای «ماه عسل» خوانده بود و حمایت احسان علیخانی از این برنامه در راستای کاهش حواشی انجام شد تا «مثل ماه» اعلام کند که برنامهای جدید و متفاوت است. اما بعد از پخش چند قسمت این برنامه هم نتوانست از مقایسه شدنها در امان بماند و در ذهن مخاطب «ماه عسل» با اجرای بوذری نام گرفت!
البته این مقایسهها تقصیر مخاطب نیست چرا که شباهتها و شیوه پرداخت و روایت سوژهها تفاوت چندانی با «ماه عسل» ندارد و به طور کلی از الگوی برنامهسازی مشابه پیروی میکند اما وجه متفاوت «مثل ماه» از منظر سوژه، دعوت از دو یا چند مهمان از دنیاهایی متفاوت و گاهی متضاد در یک برنامه است. مثلا یک ماما در کنار یک غسال. البته داستان زندگی مهمانها در جایی باهم تلاقی میکند. از موفقیتهای «ماه عسل» نحوه پرداختن به سوژهها در جهت جریانسازی و ایجاد تغییرات مثبت در جامعه بود که در مواردی هم به خطا رفت. نظیر مهمانانی که به واسطه برنامه به شهرتی رسیدند که از آن در جهت منافع خود بهرهبردند. حال باید دید «مثل ماه» توانایی جریانسازی در جامعه را دارد یا بعد از مدتی از یادها میرود؟
البته این نکته را هم باید متذکر شد که در ویژه برنامههای افطار اجرا نقش پررنگی دارد. رسالت بوذری در نحوه مدیریت گفت و گو، زمان و جلوگیری از به حاشیه رفتن مکالمات، موفق عمل کرده است. نکته قابل توجه استفاده از نمایش و بازی در بخش آغازین برنامه است. مجری برنامه مونولوگهای تئاترگونهای مرتبط با موضوع برنامه روایت میکند و بعد از اجرای این نمایش تکنفره وارد موضوع اصلی و دعوت از مهمان میشود. اما این شیوه چاقوی دولبهای است که هم میتواند برای مخاطب جذاب باشد و او را به ادامه تماشا ترغیب کند و هم از حوصله مخاطبی که بیشتر از دوازده ساعت روزهداری کرده است، خارج باشد.
از این نکته هم غافل نشویم که اجرا از شاخصترین بخشهای «ماه عسل» بود و احساس علیخانی با سبک متفاوتی که پیش گرفت و البته با انتقاداتی هم همراه بود، توانست این برنامه را مال خود کند.
در واقع «ماه عسل» با علیخانی تعریف میشد و مخاطب تغییر را نمیپذیرفت. جایگزین کردن برنامهای جدید با همان سبک و سیاق ریسک بزرگی است. چراکه «مثل ماه» با این روش خود را در مقام مقایسه با برنامهای قرار داده که دوازده سال آزمون و خطا کرده و در نهایت به ثباتی نسبی رسیده بود. موفقیت «ماه عسل» باعث شده تا مخاطب لحظه به لحظه بوذری را در کنار علیخانی قرار دهد و سبک و سنگین کند.
رسالت بوذری مجری تخصصی و آشنا به فن اجرا است که تجربه موفق برنامه مذهبی «مخاطب خاص» را از اون بهخاطر داریم اما بوذری «مثل ماه» در نحوه نشستن، لباس پوشیدن، و نوع حرکات به علیخانی شباهت دارد. البته باید در نظر داشت که احسان علیخانی هم زمانی که جایگزین فرزاد حسنی شد کفه ترازوی مقایسه به سمت حسنی بود و او هم به تقلید متهم شد. در مورد بوذری و علیخانی هم باید صبر کرد و دید که او میتواند در ذهن مخاطب بوذری مستقلی بسازد که وام گرفته از علیخانی نباشد یا مانند تجربه محسن افشانی در نیمه راه شکست میخورد تا علیخانی پیروزمندانه در مقام مجری برنامه افطار تثبیت شود.
قصه برندسازی و حفظ آن داستان ادامهداری است که از منتقد و رسانهای گفتن بوده و از مدیر و مسئول نشنیدن. داستان «ماه عسل» که یک برند طلایی برای تلویزیون بود و در اوج دوران پختگی و بلوغ متوقف شد هم از همین موارد است.
«زندگی پس از زندگی» و ماجرای آدمهایی که مرگ را تجربه کردهاند
شبکه فرهیختگان امسال سراغ سوژههایی کمتر شنیده شده و متفاوت رفته است. «زندگی پس از زندگی» عنوان ویژه برنامهای به تهیه کنندگی عباس موزون است که برای پخش در شبکه چهار سیما تولید شده است. این برنامه راوی داستانهایی از آدمهایی است که مرگ را تجربه کرده و به زندگی عادی بازگشتهاند. نفس داستان کشش خوبی برای تشویق مخاطب به تماشا دارد. سوژهها حاصل 4 سال پژوهش از مناطق مختلف ایران هستند و در خلال برنامه گفت و گویی ویدیویی از پیش ضبط شده با کارشناسی غیرایرانی پیرامون موضوع پخش میشود که تماشای آن خالی از لطف نیست.
شبکه چهار سیما سال گذشته برنامه گفتگو محوری با عنوان «معنای زندگی» را ترتیب داد که طی آن محمدتقی ابطحی استاد دانشگاه به گفت و گو با اساتید و علما در باب مباحث معرفت شناسی پیرامون معنای زندگی میپرداخت. «زندگی پس از زندگی» نیز در همان راستا اما از منظری متفاوتتر و داستانگونه است.
«عقیق» و ناکامی برای رسیدن به پخش
امسال دست شبکه پنج سیما از ویژه برنامههای افطار کوتاه ماند. برنامه «عقیق» به تهیهکنندگی؛ محمد قنبری که قرار بود جایگزین برنامه «اختیاره» که سال گذشته با اجرای مرتضی فاطمی پخش شد، شود به پخش نرسید.
این برنامه که قرار بود قصهمحور عمل کرده و هرشب میزبان مهمانانی متفاوت و گاهی متناقض از هم باشد، با کنار کشیدن سرمایهگذار در واپسین لحظات از آنتن بازماند. محمد قنبری اعلام کرد که نمیتوانند در حال حاضر سرمایهگذار دیگری جایگزین کنند و برنامه تا پایان ماه رمضان روی آنتن نخواهد رفت.
منبع: فارس
انتهای پیام/