رژیم طاغوت کماندوهای اسرائیلی با قیافه های وحشتناک را مامور شکنجه انقلابیون کرد
حجت الاسلام محمد رضایی امام جمعه هرات در گفتگو با خبرنگار طنین خاتم ضمن گرامیداشت دهه فجر به ذکر خاطراتی از ایام پرداخت .
امام جمعه هرات ورود امام خمینی به کشور که مصادف بود با 12 بهمن ماه 1357 را بهترین خاطره نام برد و گفت : در 12 بهمن 57 بعد از 15 سال امام خمینی (ره) به کشور ایران بازگشت و ورود امام نوید بخش وقوع انقلاب بود و اجرای عدالت واقعی
استقبال باعظمت از امام از فرودگاه مهرآباد تا بهشت زهرا که مردم با پای پیاده برا استقبال آمده بودند و جمعیت به قدر زیاد بود که ماشین ایشان به سختی حرکت می دهد و بالاخره امام مجبور شد با بالگرد به بهشت زهرا برود این بهترین خاطره های است که بعد از 36 سال هنوز در ذهن های اکثریت مردم به جا مانده است و میتوان از آن به عنوان بهترین خاطره برای نسل جوان و آینده کشور بازگو کرد .
حجت الاسلام محمد رضایی اظهار داشت : در آن زمان من در قم بودم و مانند بیشتر مردم آن دیار در تظاهرات و راهپیمایی علیه رژیم ستمشاهی شرکت می کردیم .
رضایی گفت : یک روز یک روز در یک راهپیمایی که نزدیک بیت آیت الله گلپایگانی شرکت کردم و در حین شعار دادن بودیم که نیروهای نظامی به طرف مردم یرش بردند
همگی وارد بیت شدیم ک در دیگری رو به خیابان دیگری در بیت ایشان وجود داشت که از آن در خارج شدیم و حکومت نظامی ان روز کاری از پیش نبرد.
امام جمعه هرات گفت : در قم رژیم پهلوی برای کنترل شهر کماندوهای از اسرائیل آورده بود که قیافه های وحشتناک داشتند و برخورد تند و زننده ای با مردم داشتند و با رفتارهایشان در دل مردم وحشت انداخته بودند ، مردم شبها پشت بوم ها شعار دادند و آنان تیر هوایی شلیک می کردند ولی سال 57 جوانان انقلابی به خیابان ها میریختند و برخوردهای فیزیکی بین آنها و کماندوها رخ می داد .
حجت الاسلام محمد رضایی گفت : قبل از انقلاب امام نجف بودند نوارهای ایشان از طریق رفقا بین مردم و روحانیون توزیع می شد و ما هم یک رادیو داشتیم که از طریق آن سخنان ایشان را گوش می کردیم در آن زمان ساواک خیلی قوی بود و طوری بود که هیچکس به هم اعتماد نداشت و جوری مردم را ترسانده بودند که حتی در یک خانواده پدر و پسر بهم اعتماد نداشتند و لذا ما برای گوش کردن نوارها و صحبت های امام مجبور بودیم در مکان های خلوت و امن به نوارها گوش کنیم و اعلامیه ها به دستمون می رسید پخش می کردیم یادم است در آن زمان رساله امام به سختی پیدا می شد و یکی از دوستانم سه تا رساله برایمان آورد و من به جای آن یه ساعت بغلی هدیه دادم