ساکت باش مخالف من!
به گزارش یزدرسا تبریز بیدار نوشت: «مردم در ۲۴خرداد به افراط و تفریط به خشونت، خودرأیی، تکرأیی، عدم مشورت، عدم تدبیر، رأی ندادند و به اعتدال، تدبیر، عقلانیت، رأی آری دادند.
ما نباید صدای مردم را در طول ۴سال پیشِ رو از یاد ببریم و فراموش کنیم.» اینها سخنان نه چندان ملایم و آرام رئیس جمهور در ۲۱ آبان ماه ۹۲، در جمع نمایندگان مجلس برای کسب رای اعتماد به وزیر پیشنهادی ورزش بود،که وی در آن برای چندمین بار، بخش دیگری از سیاست های «تدبیر و امید» خود را از زمان انتخاب خود در ۲۴ خرداد،به نمایش گذاشت.
این نوع سخنان نه تنها مسبوق به سابقه بوده بلکه برای بارها و بارها به اشکال دیگر، توسط "اعتدالیون" بر علیه "افراطیون"به زبان آورده شد. در کشاکش رقابت های کاندیداهای متکثر اردوگاه اصولگرایان در انتخابات ۹۲، شبهگفتمانی زمان مند به رهبری دکتر حسن روحانی وارد عرصه عمومی سیاست ورزی در ایران شد که خود را ازبازسازی گفتمان های دوگانه ساز بری نمی دید.
فی الواقع شبه گفتمان اعتدال (البته اگر بتوان بر آن نام گفتمان نامید) بی آنکه خود را در قالب های مرسوم اثباتی در نظر مخالفین و حامیان خود جلوه کند، بیشتر بر رویکرد سلبی و نفی خود استوار بود.
تمرکز بیش از حد بر "افراطی" نامیدن مخالفین و "تلاش برای انزوای آنان"(به تعبیر روحانی) موید این نکته است که برخلاف شعارهای ایجابی دولت و حامیان پشت پرده آنان،روحانی و دولت او با انتقاد مخالفین معنی می یابند و نه موافقین.
ساکت باش مخالف من!
بی شک برساخت و تعمیم دوگانه «اعتدالی-افراطی»، لوازم و ملزوماتی برای تقویت این دوگانه دارد و این مسئله حامیان تئوریک دولت و خود رئیس جمهور را به این نتیجه می رساند که حتی اگر مخالفین دولت یازدهم سکوت کرده باشند، هجمه ها و انتقادات گوناگونی روانه اردوگاه آنان شودند.
اگر زمانی در ظاهراصلاح طلبان شعار «زنده باد مخالف» سر می دادند،بی شک در دوران «روحانی مچکریم» شعار غالب دولت به «ساکت باش مخالفمن» تغییر یافته است.
روانه کردن انواع واقسام القاب به مخالفین و منتقدین از سوی ریاست محترم جمهوری و برخی دولتمردان، در زمانی رخ داد که عمده منتقدین دولت برای عدم غلتیدن در لیست افراد «افراطی» یا سکوت کرده و یا به مصلحت، به سمت حمایت از دولت و اقدامات آن روی آورده اند.(هرچند که نگارنده این سطور، مخالف انتقاد از عملکرد مثبت و سازنده دولت می باشد)
کلماتی همچون «تازه به دوران رسیده»، «اقلیت تخریبگر»، «دروغ پراکن»،«بی شناسنامه» و ... القابی بودند که منتقدین و مخالفین دولت، توسط دکتر روحانی مورد خطاب قرار گرفتند.
نقد امام مسلمین!
گذشته از این انتقادات، سخنان اخیر ریاست محترم جمهوری در حاشیه نمایشگاه کتاب، تعجب بسیاری از تحلیلگران و عموم مردم را برانگیخت. دکترروحانی در این سخنرانی با تاکید بر نقد منصفانه توسط رسانه ها و منتقدین اظهار داشت «دولت باید نقد شود، قوه قضائیه باید نقد شود و مجلس باید موردنقد قرار گیرد. اسلام از این بالاتر میگوید از اینکه امام مسلمین هم باید نقدشود، منتهی نقد باید باشدنه اتهام و تخریب و تهمت و دروغ.»
سطح علمی نگارنده این سطور شاید در اندازه ای نیست که بخواهدسنجه ای براین گفته دکتر روحانی مبنی بر «نقدامام مسلمین» داشته باشد، اما نگاهی به عملکرد و برونداد سخنان وی درمواجهه با نقد مخالفین، نشانگر تناقضی جدی در این معادله است.
رئیس جمهور در آن سخنرانی، به نحوی بیان می دارد "کلمه تعطیل و توقیف باید آخرین کلمات در یک رسانه باشد" که گویا در چندین سال اخیر دولتش یک هفتهنامه منتقد را طی دو سال سه بار توقیف نکرده و بارها، به رسانههای منتقد تذکر نداده و پرونده رسانههای منتقد را به دادگاه نفرستاده است.
البته از این نیز نگذریم که حتی یک روزنامه را بهخاطر یک تیتردرباره آلسعود توبیخ کرده اند. این نشانگر رفتاری دوگانه در عرصه عمل و نظر میباشد.
تحقیرمخالفان از سوی مسئولان، خلاف تدبیر و حکمت است
رهبر معظم انقلاب در نخستین روز از سال ۹۴ در مشهد مقدس بااشاره به تحقیر مخالفان از سوی مسئولان فرمودند:«این دولت نیز مانند دولتهای قبل منتقدینی دارد، و هیچ اشکال و مانعی ندارد که برخی افراد که روش، رفتار، حرف و سیاست دولت را قبول ندارند انتقاد کنند اما انتقادها باید در چارچوب منطقی بیان شوند... البته این توصیه ها دو طرفه است، و مسئولان کشور در هر سه قوه نیز باید این حدود رارعایت کنند و با منتقدینِ خود، رفتاری مناسب و بدور از تحقیر و اهانت داشته باشند،زیرا تحقیر مخالفان از سوی مسئولان، خلاف تدبیر و حکمت است».
جا دارد مسئولین دولت و منتقدین آنان از هردوسوبا تاسی از بیانات رهبر معظم انقلاب بیش از پیش در راه "همدلی و همزبانی" گام بردارند.
انتهای پیام/ص