سوگمضحکهی فجر؛ آیا بازهم آثار درخشان جشنواره قربانی باندبازی و سیاستزدگی خواهند شد؟
به گزارش یزدرسا، سال گذشته "سیانور" بهروز شعیبی در حالی در روز اخر جشنواره در برج میلاد به نمایش درآمد که کاندیداهای بخشهای مختلف اعلام شده بودند و هیچ خبری از فیلم شعیبی در هیچکدام از بخشها نبود. بنابراین تصور اکثریت اهالی رسانه از فیلم تماشای فیلمی معمولی و حتی ضعیف تاریخی بود که برخلاف ذهنیتشان از توانایی تکنیکی شعیبی اینبار به بار ننشسته و به اثری ضعیف تبدیل شده است. اما پس از نمایش فیلم منتقدان و اهالی سینما با فیلمی مواجه شدند که در تمامی اجزا یک سرو گردن از بسیاری از فیلمهای نامزد دریاف سیمرغ بالاتر بود.
اتفاقی که همان سال برای "بادیگارد" حاتمیکیا هم افتاد و درحالیکه حتی مخالفین فیلم هم سیمرغ کارگردانی را حق مسلم او میدانستند اما اجرای دقیق و سخت فیلم به کلی نادیده گرفته شد و به جای این دو فیلم ستایششده، "دختر" رضا میکریمی و "امکان مینا"ی کمال تبریزی در بسیاری از رشتهها کاندید شدند.
بعد از این آبروریزی بزرگ و انتقادات شدیدِ پس از آن تصور اما این بود که جشنواره فجر و دبیر آن اشتباه سال گذشته را تکرار نخواهند کرد و اعتبار از دست رفته را با یک داوری معقول و منطقی به جشنواره باز خواهند گرداند. اما حالا و پس از اعلام نامزدهای نهایی جشنواره سیوپنجم شاهد اتفاقی عجیبتریم. فیلمهای به شدت معمولی و آثاری که حتی مورد تمسخر قرار گرفتند در رشتههای اصلی نامزد دریافت سیمرغاند و معدود فیلمهای قابل تامل جشنواره در بسیاری از رشتهها حتی نامزد نشدهاند.
تصور کنید فیلم درخشان "ماجرای نیمروز" که مورد تحسین یکپارچهی همه گروهها و طیفها و چهرههای حاضر در فجر قرار گرفت و به دلیل فضاسازی درخشان از دهه ملتهب شصت مورد ستایش واقع شد در بهترین پارامترهایش یعنی طراحی گریم، تدوین و فیلمبرداری نادیده گرفته شود و در مقابل فیلم سطحی و صرفا بفروش "خوب، بد، جلف" که اساسا از طراحی چهرهپردازی بهرهای نبرده است و در آن شخصیتها در نقش واقعی خودشان حضور دارند در رشته گریم و چهرهپردازی کاندیدای دریافت سیمرغ باشد.
اما اتفاق جشنواره فجر امسال از این هم بامزهتر است. دقت کنید که دو فیلم نامزد شده در بخش جلوههای ویژه بصری و میدانی اصلا چنین چیزی را در تیتراژ و فیلمشان ندارند. «یک روز بخصوص» همایون اسعدیان درحالی در رشته جلوههای ویژه میدانی نامزد دریافت سیمرغ شده است که چنین چیزی را حتی در حد یک تصادف کوچک در خود ندارد و «گشت۲» سعید سهیلی نیز در حالی که جلوه های ویژه بصری ندارد در این بخش نامزد دریافت جایزه شده است.
و باز به این دقت کنید که "بدون تاریخ، بدون امضا"ی وحید جلیلوند در حالیکه نامزد دریافت جایزه بهترین موسیقی متن است که اساسا موسیقی متن ندارد و در مقابل موسیقی درخشان "حبیب خزاعیفر" برای ماجرای نیمروز و سهراب پورناظری برای "رگ خواب" اساسا درمیان کاندیداها هم ضور ندارند.
در این میان از فیلم جذاب، تاثیرگذار و قابل تحسین "ویلاییها" از منیر قیدی هم نباید گذشت که در عین شایستگی از میان کاندیداهای بهترین فیلم و کارگردانی کنار گذاشته شد و فیلم بیخاصیت، تاریخ گشذته و حتی در لحظاتی خندهدار "زیر سقف دودی" پوران درخشنده جایش را در گزینههای نهایی هیئت انتخاب گرفت.
با این وجود اما جشنواره فجر زمانی بیاعتبارتر خواهد شد و حاشیههای فراوانی را برای خود رقم خواهد زد که از میان همین آثار نهایی هیئت داوران نیز سیمرغها به اثاری برسد که هیچ صلاحیتی برای دریافت جایزه اصلی جشنواره نداشته باشند و صرفا با باندبازی و نگاههای سیاسی و جناحی به میان کاندیداها آمده باشند. آثاری که همه طیفها و چهرهها بر صلاحیت قطعی آنها در دریافت جوایز اصلی متفقاند به خوبی مشخصاند و تکرار اتفاقی که سال گشذته برای "بادیگارد" و گسیانور" افتاد طبعا هزینههای بسیاری را بر جشنواره تحمیل خواهد کرد.
*نویسنده: امیر ابیلی
رجانیوز