ID : 40649715
یزدرسا گزارش می‌دهد؛

سیری در تاریخ با گذر از بافت تاریخی یزد


تاریخ یزد مملو از اتفاقات و رویدادهای مهم است که از هرکدام از این رویدادها، تنها بنا یا معماری به جای مانده که در روزمرگی مردم شاید به چشم نیایند، اما تاریخ نهفته در پس هر بنا جاذبه‌های این آثار تاریخی را دو چندان می‌کند.

به گزارش پایگاه خبری یزدرسا، استان یزد به علت موقعیت جغرافیایی و شرایط جوی از جمله استان های گرم و خشک کشور محسوب می شود و همین موضوع باعث شد تا دیرینیان برای گذران امورات زندگی و تسهیل این جو خشن و خشک، نبوغ و همت خود را به کار گیرند و با معماری ویژه خود آبادی هایی در این استان رقم زنند.

کوچه پس کوچه های بافت تاریخی، میدان وقت الساعت، بقعه سید رکن الدین و قنوات مختلف هر کدام داستانی در دل خود دارند که شاید در گذر زمان این داستان ها کمتر شنیده و کمتر گفته شده است.

میدان وقت الساعت؛ اولین ساعت شهری دنیا

میدان وقت الساعت به دستور «مرتضی اعظم سیدرکن الدین محمدبن نظام الدین حسینی الریاضی» دانشمند و عالم وقت ساخته شده است.

در گذشته به علت کمبود ساعت در منازل، شهرداری وقت یا به اصطلاح «بلدیه» در میدان اصلی شهر برج های بلندی می ساختند که ساعتی بزرگ بر فراز آن خودنمایی می‌کرد.

بزرگترین نمونه جهانی ساعت شهری، برج ساعت «بیگ بن» لندن است و بهترین نمونه این سبک از ساعت در ایران و آنطور که در کتابِ "احوال و آثار نقاشان" آمده اولین ساعت شهری دنیا نیز است، در میدان وقت الساعت قرار دارد که قدمت این بنا به دوران قاجار بر می گردد.

این ساعت در زمان خود ابداع عجیبی بود؛ تاریخ جعفری و تاریخ جدید یزد روایت کرده اند که «در مقابل درگاه مدرسه ی رکنیه  بر یکی از  مناره های مسجد دو  پرنده ی بزرگ با گچ ساخته شده بود که  از هر طرف که آفتاب روی می آورد این مرغ ها هم رو به سمت آفتاب داشتند. بر بالای مناره ی دیگر  علمی قرار داشت که به وسیله ی چرخ های مکانیکی در پنج نوبت از روز  به وقت نماز  طبلی به صدا در می آمد و  علم بالای مسجد به اهتزاز وا داشته می شد.

در میان دو مناره یک چرخ چوبی بزرگ قرار داشته که به ۳۶۰ درجه تقسیم می شده و  آفتاب  هر دقیقه روی یکی از این درجه ها  برجسته و درخشیده می شد.  در چهار گوشه ی چرخ چهار دایره نهاده و در هر دایره ۳۰ خانه و نام ماه های ترکی و رومی و عربی و فارسی را نوشته بود.  و هر روز که می گذشت یک خانه از آن دایره سیاه می شد به نشانه ی گذر یک روز از ماه،  سپس از بالای چرخ چوبی دو مرغ فلزی سرشان را بیرون می آورند و یک مهره ی فلزی را در کاسه ای می اندازند. سپس چرخ به گردش در می آید و  دوازده تخته ی سفید به نشانه ی تمام شدن روز  یکی یکی می افتند و دوازده تخته ی سیاه جای آنها دیده می شود به نشانه ی شب.

از شگفتی های این دستگاه مکانیکی عظیم و عجیب  نشان دادن  جای ستاره ها و ۴۷ منزل ماه  بوده که تمام این موارد را به ضرب آب انجام می داده به این شکل که تنوره ای به اندازه ی دو برابر قامت یک آدم پر از آب می شده و  ورود و خروج آب به گونه ای بوده که به همان اندازه که آب وارد تنوره می شده از آن سو خارج می شده و چرخ های این ساعت و رصد خانه و طبل ها و … را بصورت منظم به حرکت در می آورده است.»

روایت این ساعت کاملا واقعی است و مردم یزد بیش از ۷۰۰ سال است این مکان را به عنوان محله ی وقت و ساعت می شناسند. متاسفانه پس از مرگ سید رکن الدین دیگر کسی قادر نبوده این اختراع شگفت را تعمیر و یا بازسازی کند در نتیجه از بین رفته است.

سید رُکن الدین؛ مردی که یک شهر به آن مدیون هستند

سید رکن الدین حسینی از علما و دانشمندان، مخترعین و از ریاضی دانان بزرگ قرن هشتم  بود که آثار ارزشمند بسیاری مانند رصد خانه، زیج، مسجد، قنات، روستا و … در یزد و اطراف یزد از او باقی مانده است، اما مهم تر از همه این است که نام نیک این سید بزرگوار  همواره با چنان احترام و ستایشی  بر زبان مردم یزد جاری است که بسیاری از یزدی ها او را با نام امامزاده می شناسند.

سید رکن الدین تمام عمرش را صرف ساخت مدرسه و مسجد و دوا خانه و رصد خانه و آثار عام المنفعه ای مانند قنات و ساخت روستا کرد و بیشتر این آثار را وقف نمود که شرح موقوفات او شامل ۸۹ رشته قنات در کتاب جامع الخیرات دومین وقفنامه ی بزرگ ایران ثبت و ضبط شده است.

با توجه به اینکه سید رکن الدین همواره در حال خدمت رسانی به مردم یزد بود و هیچگاه از خیر رساندن به دیگران دست نمی کشید، دشمنان و حسودان خود را نیز داشت به گونه ای که پس از ساخت میدان وقت الساعت و مدرسه و رصد خانه و .... و با رونق بخشی به شهر یزد به سبب این اقدامات ویژه، سید رکن الدین مورد حسد حاکم وقت خود قرار گرفت.

اتابک یوسف شاه، حاکم یزد، تلاش کرد تا از محبوبیت این سید در میان مردم یزد کم کند و در این مسیر از هیچ تلاشی فروگذار نبود، بنابراین شاه یزد عده ای را اجیر کرد تا به سید رکن الدین تهمت بزرگ « آدم کشی» بزنند.

در کتاب تاریخ یزد روایت شده است که در آن ایام یک مرد مسیحی به شهر یزد آمد و به سبب مال و ثروت فراوانی که داشت عمارت با شکوهی ساخت و آسیاب بزرگی را در محله ی اهرستان دایر کرد که  بازار همه ی آسیاب های شهر را از رونق انداخت.  یک شب ولگردان و دزدان شهر  به خانه ی آن مسیحی هجوم می برند  او را می کشند و اموالش را غارت می کنند. اتابک یوسف شاه  این موقعیت را مناسب می بیند و  چون نمی توانست به خود سید تهمت آدم کشی بزند  گفت نزدیکان و یا فرستاده های تو این مرد مسیحی را کشته اند. ابتدا نزدیکان سید را به شکل فجیعی شکنجه کرد و چون نتیجه ای نگرفت امر کرد خود سید را بیاورند. دو روز پیاپی روزی هزار چوب به سید زدند به شکلی که پوست از بدنش جدا شده بود و بعد او را بر شتر برهنه ای سوار کردند و در شهر یزد چرخاندن تا بی احترامش کنند. سرانجام سید رکن الدین را به قلعه ی خورمیز یزد بردند و او را درون چاه سنگی میان قلعه انداختند. پسر سید پس از مشقت های فراوان و با کمک یکی از مریدان پدرش شبانه از یزد فرار کرده و راهی تبریز شدند. پسر در تبریز به دیدار غازان خان مغول رفت و شرح حال سید رکن الدین و شکنجه ها ی اتابک را برای غازان خان گفت. غازان خان بلافاصله تعدادی از ماموران خود را به یزد فرستاد و آنها سید رکن الدین را از چاه قلعه در آوردند و به یزد بازگردند. مردم یزد به استقبال سید رفتند و به شکرانه ی سلامت بودن سید سراسر شهر شادی می کردند.

از جمله حکایت های دیگری که برای سید رکن الدین نوشته اند این است که بعداز آزادی از چاه قلعه  به سفر حج رفت و زمانی که بازگشت به دیدار استاد خود رفت، استاد او فردی بود به نام محمد ابن یعقوب بکه پیر و ناتوان شده بود. سید دید استادش از پله  های پایاب قنات زارچ بالا می آید و نفس اش به شماره افتاده. سید رکن الدین وقتی این حال و روز استاد را دید گفت: به یاری خداوند قناتی  حفر می کنم و آبش را تا درگاه خانه ی استاد جاری می کنم تا دیگر ناچار نشود برای وضو گرفتن این همه پله را پایین برود.  بنابراین کمر همت را بست و قنات وقف آباد را از فراشاه تفت جاری کرد که پس از گذر از شهر تفت و  انظمام با چند رشته قنات دیگر  به شهر یزد آورد  از محله های مختلفی گذراند تا به مسجد جامع و سپس به  در خانه ی استادش رسید.  گفتنی است؛ سید رکن الدین در سال ۷۱۱ خورشیدی در گذشت و در یزد با عزت و احترام به خاک سپرده شد.

در استان یزد بناها و مکان های تاریخی و گردشگری زیادی وجود دارد که مردم یزد به دیدن آنها عادت کرده اند و حتی ممکن است که گردشگران داخلی و خارجی تنها به دیدن این بناها بسنده کنند. اما اگر داستان نهفته در پس هر یک از این معماری های شگفت انگیز به مرور گفته شود شاید باعث شود که بازدیدکنندگان در هنگام دیدن این بناهای ارزشمند اندکی به فکر فرو روند و یا حتی معماران ایرانی با دیدن این بناهای ویژه و با معماری شگفت انگیزشان، اندکی از معماری رومی و .... فاصله گیرند و به این فکر کنند که سبک معماری غنی ایرانی و متناسب با فرهنگ مردم استان را گسترش دهند.

انتهای پیام/




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.