سینما را با سینمای دفاع مقدس شناختم/ظرفیت بازیگران یزدی به کشور معرفی نشده است
به گزارش یزدرسا به نقل از ماهنامه قبیله هابیل، سید جلال دهقانی اشکذری را حالا دیگر خیلیها میشناسند. جوانی برخاسته از جبهه فرهنگی انقلاب در یزد که افتخارآفرینی او در جشنواره فیلم فجر سال 92 و اختصاص یکی از جوایز ارزنده آن جشنواره به فیلم «خانهای کنار ابرها» مایه مباهات هنرمندان و فرهنگیان یزدی شد. «خانهای کنار ابرها» اولین ساخته سینمایی دهقانی اشکذری است که در سینماهای کشور به اکران درآمده است. به بهانه اکران عمومی این فیلم، گفتگویی کردهایم با این کارگردان جوان که توجه شما را به آن جلب میکنیم.
آقای دهقانی؛ اولین گام تهیه یک فیلم، شکلگیری ایده فیلم است. ایده «خانهای کنار ابرها» کی و از کجا به وجود آمد؟
ما یک دوستی داشتیم که برادر شهید هم بود و خاطرات جبهه و جنگش را برای ما تعریف میکرد، ایشان یک بار تعریف کردند که در زمان جنگ، دو نفر آمدند درِ خانه ما و به مادرمان گفتند: ما از دوستان و همرزمان پسرتان هستیم و اگر میخواهید برای پسرتان پولی بفرستید، به ما بدهید. مادرمان هم به آنها پول داد و آن دو نفر پول را گرفتند و رفتند. فردای آن روز متوجه شده بودند که آن دو نفر نه دوست برادرشان بودهاند و نه رزمنده! به هرحال از این طریق پولی به جیب زدند و رفتند! ایده و جرقه اولیه فیلم خانهای کنار ابرها از همان خاطره در ذهن من شکل گرفت.
پس اصل ماجرای فیلم یک ما به ازای واقعی داشته؟
بله، حتی آن دختربچه شهید، مادر شهید و همسر شهید هر کدام ما به ازاهای واقعی داشتهاند در جامعه آن روز. مثلاً همسر رزمندگانی بودهاند که خودشان تلفن نداشتند و منتظر تماس شوهرشان با خانه همسایه مینشستند یا از تلفن همسایه به جبهه زنگ میزدند. اصل ایده یک ما به ازای واقعی داشته، اما فیلمنامه با عنایت به مجموعهای از خاطرات شفاهی که خودم قبلاً از خانوادههای شهدا گرفته بودم یا خودم درباره برخی مسائل ذهنیت داشتم و البته کتابهایی هم خوانده بودم، تهیه شد و این که دو نفر وارد خانهای بشوند و اتفاقهای بعدی، ساخته ذهن و تخیل خودم بود. که البته در دل فیلمنامه، مجموعهای از نکات و مواردی که قبلاً از خانواده شهدا شنیده بودم یا در کتاب خوانده بودم، گنجانده شد.
حالا جدای از مسائل فنی و ساختاری، فیلم خانهای کنار ابرها یک فیلمنامه قوی و قصهداری دارد که اتفاقاً در همین مورد مورد تقدیر داوران جشنواره فیلم فجر هم قرار گرفت. تهیه فیلمنامه چقدر زمان بُرد؟
خود ایده حدود یک سال و دو-سه ماه همراه و در ذهن من بود و پردازش میشد. هر وقت فرصتی میشد، مطلب جدیدی درباره آن یادداشت میکردم، اما نگارش فیلمنامه به صورت پیوسته که یعنی بنشینم و ذهنیاتم را بنویسم، شاید حدود یک ماه و نیم طول کشید. باز هم مدتی برای بازنویسی مشغول بودم و برخی سکانسها را حذف و برخی سکانسهای جدید را اضافه کردم.
یکی از ویژگیهای فیلم خانهای... این است که ساخت و محتوای فیلم متناسب با رده سنی نوجوانان هم از کار در آمده. آیا از قبل با چنین نیتی فیلم را ساختید یا این مساله بعداً از کار در آمد؟
من از قبل این ذهنیت را داشتم، البته نه اینکه بخواهم فیلم کودک و نوجوان بسازم. اما معتقدم در این جنس کارهایی که فضای حسی و عاطفی دارد، بازیگر کودک یا حتی نوجوان خیلی کمک میکند و میتواند تاثیر خوبی داشته باشد. در فیلم خانهای کنار ابرها، ما دو شخصیت مرد بزرگسال داریم که به نوعی میتوان گفت صدای نفس و نماد تمایلات نفسانی هستند. در کنارش شخصیت کودک، صدای فطرت است، نماد گرایشات فطری انسانی است. خب زمانی که همه آدمها با هر نگاه، با هر سلیقه و بینش و تفکر، صدای فطرت را بشنوند، آن را میفهمند و درک میکنند. بازیگران کودک و نوجوان فیلم ما هم به نوعی زبان فطرت انسان بودند و شخصیتهای منفی یا خاکستری فیلم تحت تاثیر زبان فطرتگونه یک کودک قرار میگیرند. حتی صداقت کلام و دیالوگهای دختر بچه فیلم به دل همه مخاطبین مینشیند، چون از معصومیت یک کودک بر میخیزد. خب، استفاده از بازیگر کودک و نوجوان، آن تاثیرگذاری و بار معنایی و عمیقی که ما در نظر داشتیم در فیلم در بیاید را پررنگتر کرد.
البته بازی گرفتن از بازیگران کودک و نوجوان ظرافتهای خودش را میخواهد و اتفاقاً فیلم نشان میدهد که شما از عهده این کار خوب برآمدهاید. توضیحی درباره انتخاب بازیگران کودک و سختیهای احتمالی کار با آنها میفرمایید؟
ما چهار بازیگر کودک داشتیم که یکی از آنها را قبلاً در جشنواره اصفهان دیده بودم و همان موقع از پدرش شماره تلفنشان را گرفتم. بازیگران دیگر را تست گرفتیم. ما برای نقش مریم سادات روی 60-70 نفر در همین رده سنی کار کردیم و از آنها عکس و فیلم دیدیم، دستیاران من به یک مرکز آموزش بازیگری کودک رفتند و مصاحبه و فیلم گرفتند و اتود زدند. از این همه، باز 20 نفر به دفتر آمدند و خودم از آنها تست گرفتم تا به دو نفر رسیدم. با این دو نفر چند روز کار کردم تا به بازیگر اصلی رسیدم. باز با همان بازیگر اصلی 10-11 روز تمرین کردم تا به این رسیدم که او (سارینا نجفی بهاری) توانایی بازی در این نقش را دارد، که البته خانوادهشان هم خیلی کمک کردند. بازی نقش مریم سادات به عنوان نقش اول بازیگران کودک، خوب در آمد. یک جاهایی هست که ما دیالوگ سه خطی احساسی داریم که او هم خوب دیالوگ میگوید و هم خیلی خوب حس میگیرد. اما به هرحال کار سختیهای زیادی داشت. مثلاً فیلمبرداری ما در زمستان بود و هوا سرد بود. گاهی این دختر بچه آنقدر سردش می شد که گریه میکرد و ما ضبط را متوقف میکردیم تا گرم و آرام شود و بتوانیم ادامه بدهیم.
در سالهای اخیر دیدهایم که دو نگاه در سینمای دفاع مقدس بروز عجیبی پیدا کرده؛ یکی نگاه ضدجنگ است که جنگ را نه به دیده دفاع مقدس، که به عنوان یک پدیده ویرانگر و منفی ترسیم کرده است و دیگری نگاه زردی است که یک سوژه سرگرم کننده و طنز را در موقعیت جنگ روایت میکند. خانهای کنار ابرها از این دو نگاه مبّراست و تماشای آن، احساس و تاثیر مثبت و خوبی از دفاع مقدس در بیننده به جا میگذارد. ضمن توضیح درباره نگرش شما در فیلمتان، بفرمایید که کدام نگاه، نیاز واقعی سینمای دفاع مقدس است؟
خب، من خودم سینما را با سینمای دفاع مقدس شناختم و دغدغهام هم در فیلمسازی، دفاع مقدس بود و در طول 12-13 سالی که درگیر مسائل فیلم و فیلمسازی هستم، همیشه دغدغه دفاع مقدس را داشتهام. درباره آنچه اشاره کردید، سینمای جنگ دنیا، فیلم ضدجنگ زیاد دارد و طبیعی است که از هر آدم عاقلی اگر سوال کنید، جنگ را دوست ندارد و اساساً جنگ مساله زیبایی نیست. اما جنگ ما با بقیه جنگهای دنیا تفاوت داشت. تفاوتش هم این بود که ما دفاع میکردیم از میهنمان. دفاعی که با اعتقادات و باورهای دینیمان عجین بود. تقریباً در وصیت نامههای تمام کسانی که در جبهه میرزمیدند، این تاکید بوده و هست که ما برای دفاع از اسلام، ولایت، دین و ناموسمان زندگی و رفاه و خانواده خود را رها کرده و در سرما و گرمای جبهههای جنگ میجنگیم. یعنی یک فضای کاملاً اعتقادی بر جنگ ما حاکم بود. همین مساله میطلبد که نگاهی متمایز از سایر جنگ و کشتارها به دفاع 8 سالهمان داشته باشیم. نمیشود صرفاً با نگاه جنگ و شلیک توپ و تانک دو گروه که رو در روی یکدیگر ایستادهاند، به دفاع مقدس بنگریم. اصلاً وقتی اعتقادات و باورها در هر چیزی دخیل شود، نگاه آدمها هم به آن چیز عوض میشود. مخاطبی هم که با چنین فضای اعتقادی عجین است، انتظار دیگری هم دارد. حتی آدمهایی که با فضای جبهه و جنگ مانوس نبودهاند، میدانند که یک عده انسانهای مثبت و ایثارگر، از زندگی خود گذشتند و برای دفاع از دین و میهن خود در جنگ حاضر شدند و این بر اثر یک باور خیلی عمیق بود، وگرنه چنین اتفاقی نمیافتاد. خب این باید در فضای فیلمهای دفاع مقدس ما خودش را نشان بدهد و مخاطب را هم درگیر خودش کند. آن کسی هم که به عنوان فیلمساز و کارگردان قرار است اثری با موضوع دفاع مقدس بسازد، ابتدا خودش باید باور داشته باشد به دفاع مقدس و بعد، باید خودش را درگیر در فضای معنوی و اعتقادی دفاع مقدس کرده باشد و بداند نگاهش به مساله جنگ ما باید نگاهی عمیق و صحیح باشد. نتیجه این جوشش فیلمساز با باورهای سازنده دفاع مقدس این میشود که حرفش بر دل مخاطب مینشیند و فیلمش را باور میکند.
و البته شما این نوع نگاه را در فیلمتان، نه در پشت خاکریز و میان شلیک گلولهها، که در خانههای رزمندگان به نمایش گذاشتهاید؟
بله. ما در فیلم «خانهای کنار ابرها» خواستیم روحیه حماسی و مقاوم یک مادر شهید در مواجه با خبر شهادت فرزندش را به تصویر بکشیم. معمولاً در فیلمهایی که با موضوع دفاع مقدس ساخته میشود، جبههها و خاکریزها دیده میشود که طی آن، تیری میآید و یک نفر را شهید میکند یا یک عدهای را مجروح. عمدتاً فضایی که برای این فیلمها متصور میشوند، فضای جبهههاست، در حالیکه نمیدانیم پشت جبهه، خبر شهادت رزمندگان چگونه به مادر شهید و خانواده شهید میرسد. یکی از مواردی که میتواند این فیلم را متفاوت کند، این است که مواجهه حماسی یک مادر با خبر شهادت فرزندش در این فیلم به تصویر کشیده میشود.
استفاده شما از ظرفیت بازیگران بومی یزدی یکی از نکات قابل تحسین فیلم شماست. به این روند اعتقاد دارید یا از سر ناچاری چنین اتفاقی افتاد؟
به هرحال یک فیلمساز در شهر و محیطی که زندگی میکند، بازیگران همشهری خودش را میشناسد و با ظرفیت آنها آشنایی دارد. من از بسیاری از بازیگران یزدی فیلم دیدهام، بازیهای تئاترشان را قبلاً دیدهام و البته با برخی از آنها کار هم کردهام. شاید برخی بگویند از روی حس ناسیونالیستی چنین کاری کردهام، اما اینگونه نیست. وقتی شما یک سری بازیگران بومی را میشناسید و از توانمندیهایشان با خبر هستید و میدانید با توانایی خوبشان میتوانند کار خوبی هم ارائه بدهند، به هرحال باید از این ظرفیت استفاده کنید. خب، چون در یزد فیلم کم ساخته میشود، طبیعی است برخی از بازیگران هم شناخته نشوند. در حالی که بسیاری از استانهای دیگر، به هرحال بازیگران و عوامل خوب و بسیاری را به سینما و تلویزیون ایران معرفی کردهاند. اما چون در یزد کمتر فیلم کار شده و کارگردان هم کم بوده است، ظرفیت بازیگران یزدی به کشور معرفی نشده است. من خودم هر فیلمی که میسازم، سعی میکنم از بازیگران بومی یزد که ظرفیت و فضایشان را میشناسم، حتماً دعوت کنم. چون معتقدم این ماجرا فقط کمک به معرفی آنها نیست، بلکه کار من را هم راحت میکند. بازیگران یزدی که من در فیلمهایم استفاده کردهام، خیلی خوب نقش را بازی کردهاند و میتوانم بگویم معادل برخی از آنها را در تهران هم نمیتوانستم پیدا کنم. ضمن اینکه بازیگران معروف و مرکز نشین معمولاً حواشیای هم به دنبال دارند، اما بازیگران یزدی بدون مساله خاصی و بدون ادعایی با همه انرژی و توانشان پای کار میآیند. در همین فیلم «خانهای کنار ابرها» اگر دقت کنید میبینید که هیچجا بازیگران یزدی کم نمیآورند و ریتم یکدست بازی بازیگران حفظ شده است.
(مصاحبه: احسان عابدی)
Related Assets:
- تبلیغات مذهبی در دارالعباده نشان دهنده تلاش جهادگونه مسئولان فرهنگی شهرداری است
- زنان یزد پیشتاز مبارزه علیه «کشف حجاب»
- هیچ ارگانی از «خانهای کنار ابرها» حمایت نکرد/ ساخت فیلم دفاع مقدس دغدغه می خواهد
- لحظه های ناب از پشت صحنه «خانه ای کنار ابرها»
- اکران فیلم کارگردان یزدی در فصل بد اکران، بدون تبلیغات شهری و تلویزیونی!
- اکران«خانه ای کنار ابرها»ساخته«سیدجلال دهقانی اشکذری» از 10 دی در یزد
- تیزر «خانه ای کنار ابرها»
- جشنواره فیلم فجر در انتظار «دلبری» سید جلال دهقانی اشکذری
- 30 نما از فیلم سینمایی «خانه ای کنار ابرها»
- هفت دلیل برای تماشای «خانهای کنار ابرها»
- از صداوسیما تا سینما؛ مرثیهای برمظلومیت فیلم اشکذری «خانهای کنار ابرها» در اکران
- قصور اصلي در سينماي دفاع مقدس زير سر مديران است