شهید تهرانی مقدم؛بازوی پولادین ولایت/ سرداری که آرزويش نابودی اسرائيل بود
به گزارش یزدرسا؛ وقتی ولی امر مسلمین جهان با اقتدار کامل و بدون هیچگونه ترس و واهمهای از قدرتهای غربی در نماز جمعه صراحتا اعلام میکنند که جمهوری اسلامی ایران از جنگ ۳۳ روزه لبنان و جنگ ۲۲ روزه غزه علیه صهیونیستها حمایت کرده و از هر اقدام ضد صهیونیستی در جهان حمایت خواهد کرد، ناخودآگاه به یاد این جمله شهید تهرانیمقدم میافتم که میگفت:
«ما باید دست ولایت را پرقدرت و آهنین کنیم تا بتواند با قدرت به دهان استکبار جهانی بزند». این حرفهای شهید حسن تهرانیمقدم است که از زبان برادر بزرگترش محمد نقل میشود. وی بازنشسته سپاه است و بعد از بازنشستگی، در بنیاد «صبح قریب» به کار فرهنگی مشغول است. برای شناخت بیشتر روحیات و زندگی شهید حسن تهرانیمقدم لحظاتی را با برادر بزرگتر ایشان همکلام شدیم و به گفتوگو پرداختیم.
آقای تهرانیمقدم لطفا توضیح مختصری در خصوص خانواده و اعضای آن برای ما بفرمایید؟
ما در یک خانواده مذهبی در جنوب تهران (محله سرچشمه) زندگی میکردیم. بعد از انقلاب به دلیل برخی ضرورتها محل سکونتمان را تغییر دادیم و به محله فعلی آمدیم. چهار برادر بودیم به نامهای احمد، محمد، حسن و علی به همراه خواهرمان. علی در سال ۵۹ در سوسنگرد در ظهر عاشورا با نیروهای شهید چمران به شهادت رسید و حاج حسن آقا هم که در جریان نحوه شهادتشان هستید.
چند روزی از ایام دهه فجر و سالگرد پیروزی انقلاب میگذرد. شهید حسنتهرانیمقدم در آستانه پیروزی انقلاب در سال ۵۷ چندساله بودند؟ آیا ایشان در مبارزات انقلابی بر ضد شاه حضور داشتند؟
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به اتفاق حاج حسنآقا و چند تن دیگر از شهدا در مجموعهای زیر نظر شهید بروجردی فعالیت میکردیم. این گروه مبارزات مسلحانهای علیه رژیم شاه انجام میداد. ارتباط ما با شهید بهشتی از طریق شهید بروجردی بود. یکی از فعالیتهای اصلی این گروه مربوط به اطلاعرسانی پیامهای انقلاب بود. اطلاعیههای حضرت امام(ره) در نجف وقتی منتشر میشد، فردای آن روز توزیع آنها در بخش وسیعی از کشور برعهده ما بود. در آن ایام بنده اعلامیهها را تقسیمبندی میکردم و علی و حسن مسئول توزیع آنها بودند. از زمانی که گروه وارد مبارزه مسلحانه با رژیم شاه شد، ابتکار حاج حسن برای ساخت نارنجکهای دستسازی که پیشرفتهتر از سایر نارنجکها بود تعجب همه را برانگیخت. خاطرم هست زمانی که مردم از میدان شهدا (ژاله سابق) به سمت تسلیحات ارتش در خیابان نیرو هوایی راهپیمایی میکردند، با دیوار قطور و بلند نیرو هوایی مواجه شدند. حاج حسن آقا به اتفاق چند نفر از دوستانش با چند عدد نارنجک دستساز، این دیوار را منفجر کردند و از این طریق مردم وارد تسلیحات شدند. از دیگر فعالیتهای حاج حسن و علی آقا بعد از پیروزی انقلاب، نظم دادن به راهپیمایی مردم بود. در نهایت با تشکیل یک گروه سرود که علی و حسن هم در آن عضو بودند زمان ورود امام خمینی(ره) به ایران در مقابل حضرت سرود معروف «خمینی ای امام» را خواندند.
بعد از پیروزی انقلاب در مقطعی منافقین و گروهکهای ضد انقلاب برای براندازی انقلاب فعال شدند. در این برهه شهید تهرانیمقدم چه فعالیتهایی داشتند؟
بعد از پیروزی انقلاب همانطور که اشاره کردید برخی گروهکهای ضد انقلاب قصد تجزیه کشور را داشتند. حاج حسن کینه عجیبی نسبت به منافقین و گروهک ضد انقلاب داشت. خاطرم هست در ابتدای انقلاب منافقین مقابل درب دانشگاه تهران بساطی درست کرده بودند و به تخریب امام و انقلاب میپرداختند. اول انقلاب دو موتور برای علی و حسن خریدم. حاج حسن آقا همراه شهید لشکریان با موتور به مراکز و مناطقی که منافقین بساط درست کرده بودند میرفتند و با نارنجکهای صوتی دستساز بساط آنها را به هم میریختند. از زمانی که منافقین وارد فاز عملیات مسلحانه شدند این بچهها در مجموعه سپاه به مقابله با امثال آنها پرداختند. در جنگهای شمال، حاج حسن، علی آقا و شهید سعید موسوی- که در حال حاضر برادر ایشان جانشین حاج حسن در سازمان خودکفایی سپاه است- با حاج حمید مقدمفر و بچههای دیگر در جنگلهای شمال با منافقین و ضد انقلاب مبارزه میکردند. با شروع جنگ تحمیلی همگی با هم به جبهه رفتیم. علی به نیروهای شهید چمران پیوست و حسن هم به لشکر ۲۵ کربلا که فرمانده آن حاج مرتضی قربانی بود رفت.
در زمانی که شهید تهرانیمقدم مسئول سازمان جهاد خودکفایی سپاه بودند، این سازمان چه پیشرفتهایی داشت؟
در این خصوص بهتر است فرماندهان سپاه و مسئولین امر اظهار نظر کنند چون فعالیتهای حاج حسن آقا در جهاد خودکفایی سپاه کاملا محرمانه بود. اما اگر بخواهم به چند نکته اشاره کنم، میتوانم بگویم مقام معظم رهبری که بعد از شهادت حاج حسن به منزل ما تشریف آورده بودند به نکتهای اشاره کردند که تا حدودی پاسخ سوال شماست. ایشان فرمودند «وقتی برای بازدید به سازمان خودکفایی سپاه رفتم دو نکته برایم جالب بود. اول اینکه چه کار بزرگی را ایشان توانسته بود انجام بدهد و نکته بعدی اینکه چه دوستان و یاران نورانی و متخصص و متعهدی اطراف حاج حسن آقا حضور دارند».
یکی از ویژگیهای حاج حسن این است که توانسته بود دوستان و همکاران متخصص و متعهدی را کنار خود جمع کند. او تحصیلات دکترا یا فوق دکترا نداشت اما مجموعهای متخصص و دانشمند را مدیریت میکرد. نکته سوم که مقام معظم رهبری به آن اشاره کردند بحث مدیریت حاج حسن آقا بود. آقا از حسین، فرزند شهید مقدم پرسیدند «رشته تحصیلی شما چیست؟»، حسین گفت «مدیریت». آقا فرمودند«من حاج حسن آقا را حدود ۲۵ سال است که میشناسم. پدر شما در عمل مدیر بود و مدیریت میکرد».
در خصوص دستاوردهای این شهید بزرگوار این را بگویم که انشاءالله پروژههای نیمهتمام ایشان به زودی به اتمام خواهد رسید و با این دستاورد بزرگ، اولا ادبیات دنیا با ما عوض میشود و تهدیدات بر علیه کشورمان دیگر به این شکل نخواهد بود. چون ما یک سلاح قوی و بازدارنده در مقابل تهدیدات دشمن خواهیم داشت.
این آشنایی ۲۵ ساله شهید تهرانیمقدم با رهبر معظم انقلاب که به آن اشاره کردید از کی و چگونه شروع شد؟
حضرت آقا زمانی که رئیسجمهور بودند به عنوان رئیس شورای عالی دفاع در جبههها حضور پیدا میکردند و همه فرماندهان و مسئولان اصلی جنگ مستقیما با ایشان در ارتباط بودند. آقا با برخی فرماندهان مانند شهید شوشتری و حاج حسن آقا رابطه نزدیکی داشتند. حاج حسن با کینه عمیقی که از استکبار و توطئههای آنها علیه انقلاب به خصوص در هشت سال دفاع مقدس داشت راههای بازدارندگی و ایستادگی در مقابل این تهدیدات را عملا در تکنولوژی موشکی متبلور کرد به طوری که بارها به من میگفت «محمد ما باید همیشه دست ولایت را پرقدرت و آهنین کنیم تا بتواند با قدرت به دهان استکبار جهانی بزند».
به گفته همرزمان شهید تهرانیمقدم ایشان در کار و جهاد خستگیناپذیر بودند و وارد هر کاری که میشدند تا نتیجه مطلوب را نمیگرفتند کوتاه نمیآمدند و با وجود کمبود امکانات و مشکلات مالی، با هوش و ابتکاری که داشتند کار را به هر نحوی که بود به سرانجام میرساندند. این روحیه و اراده شهید تهرانیمقدم با توجه به مشغله و حساسیت کاری ایشان از کجا نشأت میگرفت؟
انگیزه اصلی و روحیهای که به آن اشاره کردید ریشه در تقوا، صبر و پایههای دینی، مذهبی و اعتقادی ایشان دارد. حاج حسن آقا این صبر را در مکتب آقا اباعبدالله(ع) فرا گرفتند. حاج حسن قله را نشانه میگرفت و علیرغم مشکلات و موانع در طول مسیر به راهش ادامه میداد. نکته دوم اینکه او ذوب در ولایت بود. وقتی ماموریتی از جانب ولی فقیه و امام دریافت میکرد، آن را به مثابه امری واجب و هدفی دستیافتنی میپنداشت. حاج حسن همیشه میگفت دستور امام و ولی فقیه برای ما مثل نماز واجب است. بنابراین این اعتقاد، انگیزه و پایبندی به ولایت ایشان باعث شد تا زبانزد و الگو باشند.
آخرین باری که شهید تهرانیمقدم را دیدید کی بود و چگونه از شهادت ایشان مطلع شدید؟
روز جمعه بود که به اتفاق حاج حسن و مادرم به نماز جمعه رفتیم. بعد از نماز حاج حسن به مادرم گفت «برای ما دعا کن، روز یکشنبه آزمایش بزرگی داریم» و سه بار از مادرم خواست برای او دعا کند. با این اصرار حاج حسن آقا، وحشت تمام وجودم را فراگرفت. حسن را در یک حالت متفاوت با گذشته میدیدم. در آخرین دیدار ما که در همان نماز جمعه بود دست انداختیم گردن هم و با هم خداحافظی کردیم. یکی از مسئولین تیم حفاظت رهبری که صحنه خداحافظی من و حسن را دیده بود و از این خداحافظی گرم ما تعجب کرده بود، گفت «مگه چند وقت بود که حاج حسن آقا رو ندیده بودی؟» گفتم دو روز پیش با هم بودیم. خلاصه بعد از خداحافظی ما، حسن یک راست به پادگان رفت و فردای آن روز انفجار اتفاق افتاد.
چطور از شهادت حاج حسن آقا مطلع شدید؟
ساعت 2 بعدازظهر روز حادثه بود که سردار زاهدی یکی از دوستان مشترک من و حاج حسن آقا زنگ زد و گفت«محمد آقا شما صدای این انفجار را شنیدید؟» گفتم نه. گفت«فکر میکنم از سمت پادگان حاج حسن بود» و تا آمد مقدمهچینی کند، گفتم آقای زاهدی، حسن هم رفت پیش علی؟ که ناخودآگاه پشت تلفن شروع کرد به گریه و با هم گریه کردیم و بعد به سمت پادگان رفتیم.
شهید تهرانیمقدم به خاطر حساسیت و سری بودن کارشان گمنام بودند. آیا تا به حال از سوی گروهکهای تروریستی یا از سوی منافقین تهدید به ترور شده بودند؟
بله. زمانی که شهید صیادشیرازی را ترور کردند همان زمان قرار بود حاج حسن آقا را هم ترور کنند چون یکی از اقدامات حاج حسن در زمان جنگ، موشکباران محل منافقین در خاک عراق بود. به همین خاطر طبیعی بود که در لیست ترور منافقین و ضد انقلاب قرار بگیرد. در واقع حاج حسن از ۱۰ سال پیش در معرض تهدید دشمن و ضد انقلاب بود و دشمن همیشه سعی میکرد به نوعی این مغز متفکر دفاعی و نظامی مملکت را از بین ببرد.
رهبر انقلاب در آخرین نماز جمعهای که به امامت ایشان برگزار شد فرمودند ما در قضایای ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجهاتش هم پیروزی جنگ 33 روزه و 22 روزه بود بعد از این هم هرجا هر ملتی، هر گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابایی هم از گفتن این حرف نداریم. نقش شهید مقدم را در این سخن رهبری چگونه تحلیل میکنید؟
باید بگویم بهترین هدیه حاج حسن آقا به مردم و حزب الله لبنان، آموزش و انتقال تجربیات موشکی به این کشور بود به طوری که در جنگ ۳۳ روزه و جنگ ۲۲ روزه غزه، پیروزی حزب الله و بچههای حماس علیه صهیونیستها مدیون همین آینده نگری ایشان بود که رزمندگان حزب الله را آموزش دادند. از همین طریق بود که حزبالله توانست سیستم موشکیاش را ایجاد کند و نه تنها مانع پیشرفت رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان شد بلکه تمام نقشههای صهیونیستها را نقش بر آب کرد.
واکنش شهید تهرانیمقدم نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه چطور بود؟ در مواقعی که نظام نیاز به حضور مردم در صحنههایی مانند راهپیمایی ۲۲ بهمن یا انتخابات داشت حاج حسن چطور عملمیکرد؟
حاج حسن یک شخص ولایی بود. نگاه میکرد به دو لب مبارک امام خمینی(ره) و بعد از ایشان حضرت آیت الله خامنهای و آنچه که فرمان میآمد، با تمام وجود انجام میداد. اگر قرار بود در صحنه سیاسی و اجتماعی در قالب تظاهرات با توطئههای استکبار جهانی مقابله کنیم حاج حسن، خانوادهاش و دوستانش در صف اول بودند و اگر قرار بود در نماز جمعه شرکت کنیم، همیشه در صف اول حاضر بودند. روزی نبود که ایشان در ماموریت باشد و در نماز جمعه شرکت نکند.
اگر قرار بود انتخابات را پرشورتر کنیم و برای دفاع از انقلاب و یأس دشمنان پای صندوقهای رای حاضر باشیم، باز هم حاج حسن و خانوادهاش در ساعات اولیه صبح در صف رای بودند. خلاصه اینکه حاج حسن آقا در همه زمینهها حضور داشتند. در اطاعت از ولایت، مبارزه با استکبار و متجاوزین و صحنههای سیاسی و اجتماعی که بحث حیثیت نظام مطرح بود همیشه اول بودند.