ID : 10768173
روایتی از زندگی سردارالله‌دادی در گفتگو با همرزم شهید؛

شهیدالله‌دادی با تمام خانواده های شهدای استان یزد دیدار کرده بود/ اهتمام خاص شهید به دعای«سمات»


«سیدحسین پور طباطبایی» از همرزمان سردار الله دادی شهید مدافع حرم، خودسازی را مهم‌ترین خصوصیت شهید الله دادی دانست و گفت: «محمد علی» درطول عمرش خصوصا در دوران دفاع مقدس خودش را ساخته بود یعنی علاوه بر حضور در عرصه‌های جهاد و دفاع ازکشور و انقلاب به مبارزه با هوای نفس خود پرداخته بود؛ همیشه و در هر شرایطی دوشنبه‌ها و پنج شنبه‌ها روزه بود.

به گزارش یزد رسا به نقل از صبح تفت، شهادت سردار سرافزار اسلام محمدعلی الله دادی بار دیگر ثابت کرد، در باغ شهادت باز، باز است.

«سیدحسین پور طباطبایی» از همرزمان سردار الله دادی است که خبرنگار صبح تفت برای شنیدن خاطراتش پای سخنان او نشست.

وقتی حرف می‌زد انتهای صدایش لرزشی بود که هر کسی می‌فهمید، این لرزش نشان از بغضی دیرین دارد، بغضی که حکایت‌های فراوان دارد: حکایت از دوستی دیرین، حکایت از فراق دوست، حکایت از دلتنگی و حکایت‌های ...

اما این کارکشته سپاه از روزهای خوش خود با شهید الله دادی می‌گوید:

سید حسین پورطباطبایی در ابتدا دوست خود را معرفی کرد و گفت: الله دادی مردی از دیار کرمان است، دیاری که پرورش چنین شیرمردانی همچون حاج قاسم در ذاتش نهادینه شده.

وی خودسازی را مهم‌ترین خصوصیت شهید الله دادی می‌داند و می‌گوید: «محمد علی» درطول عمرش خصوصا در دوران دفاع مقدس خودش را ساخته بود یعنی علاوه بر حضور در عرصه‌های جهاد و دفاع ازکشور و انقلاب به مبارزه با هوای نفس خود پرداخته بود؛ همیشه و در هر شرایطی دوشنبه‌ها و پنج شنبه‌ها روزه بود.

وی دیدار آخرش با سردار الله دادی را اینگونه روایت کرد: شهید الله دادی به قرائت دعای سمات در عصر هر جمعه اهتمام خاصی داشت؛ چند ماه پیش که میهمان ما در تفت بودند، اتفاقا آن روز هم جمعه بود و عصر آن روز سراغ مفاتیح را گرفت و مستقیما دعای سمات را باز و شروع به خواندن آن کرد.

«سرهنگ پور طباطبایی» از اهمیتی که این شهید به خانواده‌های معظم شهدا قائل بود گفت و اظهار: در این مدتی که شهید الله دادی در یزد مسئولیت داشت با خانواده تمام شهدای یزد دیدار کرد و پای درد دل آن‌ها می‌نشست و واقعاً می‌سوخت؛ خاطرم هست برای دیدار با خانواده شهیدی به شهرستان ابرکوه رفتیم؛ مادر شهید از مشکلات زندگی و وضع مالی نابسامان خود گفت و می‌گفت: «برای بزرگ کردن فرزندانم خیلی سختی کشیدم، بیشتر وقت ها حتی غذای کاملی که بتوانم به فرزندانم بدهم نداشتم و برای اینکه فرزندانم بوی غذای همسایه ها را نفهمند، پیازی را با روغن سرخ می کردم تا بوی بیرون خانه مشخص نشود.»، سردار الله دادی، از اول تا آخری که مادر شهید صحبت می‌کرد اشک می‌ریخت و بعد از آن دیدار تا مدت‌ها گریه می‌کرد و می‌سوخت.

سخن آخر «سید حسین» هم این بود که: الله دادی به خاطر اخلاصی که داشت سرنوشتش این‌گونه شد که بعد از سه دهه از دفاع مقدس، به محور مقاومت برود و در دفاع از اسلام به دست شقی‌ترین دشمنان دین شهید شود و بدنش همچون بدن سیدالشهدا، اربا اربا شود و فقط مشتی استخوان از او باقی بماند.






summary-address :
Your Rating
Average (2 Votes)
The average rating is 5.0 stars out of 5.