طلاق؛ حکایتی از شو تا واقعیت
به گزارش پایگاه خبری یزدرسا، زهرا مقیمی*؛ در دورانی که مقیاس اهمیت انسان برای عدهای پول، خانه لوکس و ماشین گران است و دیگر شخصیت و صداقت جایگاه خاصی ندارد، اکثر افراد به سراغ مشاغلی میروند که نیاز به مهارت خاصی ندارد و تنها با نشان دادن زندگی مجلل خود به کسب درآمد میپردازند.
درد این داستان اینجاست که این افراد با توجه به تعداد دنبال کنندگانشان به آنچنان محبوبیت و شهرتی دست یافتهاند که حتی با نظرات غیرکارشناسی خود به انتقال مطالب مهم میپردازند.
این افراد یا به اصطلاح تخصصی اینفلوئنسرها و بلاگرها با القای سبک زندگی، تفکرات و نوع نگرش خودشان به مباحث سیاسی و اجتماعی اغلب باعث شکلگیری جریانهایی میشوند که به نفع خود و کسب درآمدشان باشد.
جریانهای فکریای که باعث دریافت تبلیغ بیشتر و دستیابی به سرمایه مالی بیشتر و بعضا حتی ۳۰ میلیون تومان در روز و با احتساب تنها یک تبلیغ روزانه، ۹۰۰ میلیون تومان در ماه است.
سرمایهای که اغلب مردم حتی پس از ۳۰ سال کار کردن به آن دست نیافتهاند، اما بلاگرهای صفحات مجازی با عکس روزانه از زندگی خود، به عنوان حداقل درآمد خود به آن مینگرند.
در این ایام و در روزهایی که عمده جوانان کشور بیکار هستند و عمده دانش آموزان، به دلیل همان القای تفکرات بلاگری به ویژه بلاگرهای مثبتاندیشی، سعی در کسب درآمد از طریق اینستاگرام را دارند تلاش میکنند تا با پیوستن به این گروه از جامعه به درآمدهای چند صد میلیونی برسند، که البته برخی از آنها هم رسیدهاند.
زندگی پر از تجملات بلاگرها به گونه ای الگویی برای سایر دنبالکنندگان شده که تلاش دارند با الگوگیری از آنها به همان نوع سبک زندگی بلاگر دست یابند. بلاگرهایی که بیشتر تلاش دارند تا با گفتن یک سری جملات «ما هم مشکلات خاص خودمون را داریم»، «شما فقط بخشی از زندگی من را میبینید» کنجکاوی دنبالکنندگان را بیشتر کنند تا بر همین اساس تعامل دنبالکنندگان با صفحه مجازی آنها بیشتر شود و در نهایت باز هم به منابع مالی جدید دست یابند.
در این میان یکی از موارد فکریای که بسیار در میان بلاگرهای صفحات مجازی رواج یافته بحث طلاق است؛ طلاقی که تا چند سال پیش یک معضل اجتماعی بود امروزه توسط بلاگرها به یک امر طبیعی و مسئلهای عادی تبدیل شده است و حتی خود این بلاگرها نیز برای افزایش بازدید صفحه خودشان، از کسی که تا به دیروز بهترین مرد زندگی او بود جدا میشوند که همین امر ناامیدی به امر ازدواج و مصالحه را در میان جوانان افزایش میدهد.
بسیاری از بلاگرهای مطرح فعال در صفحات مجازی، زمانی به بیشترین میزان تعامل دنبالکنندگان با صفحهشان دست یافتند که خبر طلاق خود را با اشک و ناله در صفحهشان منتشر کردند و با این مضمون که «شما بهترین دوستان من هستین و حق دارید از همه چیز خبر داشته باشید» دل دنبالکنندگان خود را قدری تحت تاثیر قرار دهند تا با «لایک» و «کامنت» برای ابراز همدردی، باز هم تعداد بازدیدکنندگان «استوری» خود را افزایش دهند و در نهایت باز هم تبلیغات بیشتر دریافت کنند.
بنابراین داستان طلاقی که در صفحات مجازی مطرح میشود متفاوتتر از چهره واقعی طلاق است و نیاز است روانشناسان و مشاوران امر ازدواج در این زمینه بیشتر شفافسازی کنند تا مردم بهویژه جوانان، واقعیت مسئله ازدواج و طلاق را درک کنند.
چهره ازدواج در فضای مجازی با چهرهای بدون مسئولیت و تنها خوشگذرانی و چهره طلاق نیز با چهرهای تحت عنوان آزادی و رهایی در این فضای پر از دروغ توسط بلاگرها بیان شده که نیاز است مردم هر دفعه قبل از باز کردن اینستاگرام با خود زیر لب تکرار کنند «واقعیت زندگی خودم را با دروغهای بیان شده از زندگی بلاگرها مقایسه نکنم».
*زهرا مقیمی_خبرنگار