طناز یزدی که لقب اسطوره «صبر و استقامت» را از مردم گرفت/ استندآپ شیرین با چاشنی غم تلخ
به گزارش یزدرسا به نقل از یزدهنر، بسیاری از افراد در دنیا حتی در شرایط بسیار سخت توانستند با تلاش و همت خود به اوج و تعالی برسند. در شهر کویری یزد هم مدت هاست که فرد جوانی با هنرمندی و ویژگی های منحصر به فرد خود توانسته نام خود و شهرش را بر سر زبانها جاری کند.
در شهر یزد جوان 22 ساله ای با وجود فراز و نشیبهای بسیار زیاد در زندگیاش، شهره خاص و عام شده است.
حامد محله رو؛ طناز جوان یزدی از گذشته و حال خود سخن به میان آورد: من در یک خانواده ۵نفره به دنیا آمدم و دارای ۲۲برادر و فرزند دوم خانواده هستم. از دوران خردسالی اهل خندان اطرافیان بودم و با حرف و خنده های خودم از همان دوران مردم را جلب خود میکردم. من در سن ۸سالگی وقتی کلاس اول دبستان بودم و همزمان با ایام الله دهه فجر در مدرسه جشنی به پا شد، با این سن کم بقیه بچه های مدرسه را جمع میکردم و تئاتر بازی میکردیم و هرسال این کار را ادامه دادم حتی در مقطع راهنمایی و دبیرستان و وقتی دید توان خندوندن هم کلاسی های خودم را دارم، کم کم به جمع مردم پیوستم.
وی در ادامه گفت: چون علاقه زیادی به هنر داشتم در سال ۱۳۹۰به طور اتفاقی با بچه های هنری یزد از جمله مهدی صفوی زاده آشنا شدم و یکسال با هنرمندان یزد رفت وآمد داشتم و اینقدر عشق هنر در من زیاد بود که در همه جشن ها شرکت میکردم تا اینکه حاضر شدم تراکت های هرجشنی را در سرچهارراه ها و خیابان ها پخش کنم. ۲سال در لباس عروسک برای بچه ها نمایش در می آوردم و در جشن های کودک حاضر میشدم و کم کم وقتی با همه آشنا شدم، حدود ۳سال هست که در نقش استندآپ کمدی برای مردم ایفای نقش میکنم.
و اما داستان زندگی حامد...
محله رو بیان داشت: زندگی همه چیز با وجود کاستی ها برای من بسیار خوب در حال گذر بود تا اینکه اتفاقی ناگوار کام من را تلخ کرد. ۱۱ماه پیش در پی سانحه تصادف ۵نفر از اعضای خانواده را از دست دادم«پدر،مادر،برادر کوچک،دایی ودایی مادر) که شاید فکر کردن به آن هم سخت باشد برای ما، چون دردناک است. خانواده ام در مسافرت با خودروی دیگری در حال حرکت بودند و من هم پشت سر آنها حرکت میکردم. واقعا واقعه روز عاشورا را جلوی چشمان خودم دیدم که چطور تصادف رخ داد و من سریع خودم را به ماشین رساندم و دیدم همه اعضای خانوادم جان باختند و فقط در بیابان اشک میریختم و بدترین اتفاق برای من رخ داد.
وی ادامه داد: بعد از ۱۳روز از فوت خانواده دوباره پا به عرصه ی طنز گذاشتم و اولین اجرای خود را بعد ازحادثه به صحنه بردم که مورد تشویق همه قرار گرفتم. برای همه جالب بود که چرا من به اجرا رفتم اما من در پاسخ گفتم: به مردم قول داده ام که آنها را بخندانم و خداراشکر با داغ سنگینم دل مردم را شاد کردم.
لقب اسطوره صبرواستقامت
این طناز یزدی اظهار کرد:من از کودکی کار می کردم «گچ کاری، بنایی، شیرینی سازی، بستنی فروشی» و خیلی سختی کشیدم با اینکه هنوز سن زیادی ندارم. من بهترین پدرومادر دنیا را داشتم چون هردو مومن واقعی بودند و خداراشکر همه از خانواده ام راضی بودند. من یتیم شدم اما یک بار هم ناشکری نکردم چون خواست خدا بود. وقتی یتیم شدم و مردم دیدند با کوله باری ازغم چطور دلشان را شاد میکنم لقب اسطوره صبرواستقامت را به من دادند وخیلی ها بنده را الگوی خودشان قرار دادند.
وی اذعان کرد: با تنهایی و یتیم بودن خود، در تلاشم تا در زمینه هنر به رده های بالاتری برسم و ان شاءالله اعجوبه شوم. دوست دارم زمانی بزرگترین طناز و حتی بازیگر ایران شوم و از آرزوهای من حضور در شبکه های تلویزیونی است که خوب دیده شوم. خیلی های به من ناسزا گفتند اما من راه خودم را ادامه دادم ومیدهم و فقط توکلم بخدا است و تا وقتی زنده هستم دل مردم کشورم را شاد میکنم و عاشق کار وهنرم هستم.
این طنزپرداز یزدی در پایان گفت: از مردم شهرم ممنونم که من را حمایت کردند و از همینجا به عزیزانی که به هنر ارج مینهند اعلام میکنم که شاهد پیشرفت های روزافزون و تلاش های بی دریغ من خواهند بود، انشاءالله.
انتهای پیام/
Related Assets:
- فیلم/بحث و جدل هنرمند طناز یزدی با مرغش!
- حکایت مهران مدیری و پادشاهی که لخت است
- ذهن باز و خلاق؛ ویژگی ابرکوهی ها/ نبود شرایط تبلیغ و بازار فروش مشکل هنرمندان ابرکوه
- هنرمند متعهّد و هنر سالم ؛ سرمایه کم نظیر نظام
- به امید چهارشنبه ای با سور و بی سوز/ دیگر آتش به جان آتشنشانان نیاندازیم
- گلایه های خواننده یزدی از بی توجهی مسئولین به هنرمندان