ID : 1006547
بانوی یزدی در ستاد پشتیبانی جنگ:

فعالیت زنان یزدی در ستاد پشتیبانی جنگ شبانه روزی بود


یکی از بانوان فعال ستاد پشتیبانی جنگ از خاطرات خود و نقش زنان یزدی در ستادهای پشتیبانی هشت سال دفاع مقدس می گوید.

به گزارش خبرنگار یزد رسا، فخر السادات میرهدایی که در زمان جنگ به عنوان یک بانوی نوجوان در ستاد پشتیبانی جنگ فعالیت می کرد اکنون به عنوان یک بانوی بسیجی و فعال اجتماعی شناخته می شود و در جمع بانوان به عنوان راوی جبهه ها و یا پاسخگویی به شبهات عفاف و حجاب حاضر می شود.

به مناسبت هفته گرامیداشت دفاع مقدس به سراغ وی رفتیم تا گوشه ای از خاطراتش را که روزی در فضای واقعی اتفاق افتاده است و به خاطر دارد در فضای مجازی برای مخاطبان سایت بازگو و ماندگارکنیم.

یزد رسا؛ از اولین روزهای آغاز جنگ و 31 شهریور 59 بگویید.در یزد چه خبر بود؟

31 شهریور 59 و اول مهر که از طریق صدا وسیما متوجه شدیم جنگ تحمیلی آغاز شده است مردم به دنبال این بودند که باید چه کار کنند؟ بعد حضرت امام خمینی(ره) برای اعزام نیرو به جبهه پیامی صادر کردند که از همان هفته اول مهر مردم گروه گروه به سمت محلهای اعزام نیرو می رفتند که به یاد دارم یکی از آن مکان ها به نام کمیته در خیابان کاشانی و یکی هم در کانون بسیج خیابان مهدی بودماشین هایی بود که با از طریق بلند گو در سطح شهر حرکت می کرد و تبلیغات می کرد

.نوجوان، جوان، کارگر و کارمند خود را برای اعزام به جبهه آماده می کردند تا دشمن را از خاک جمهوری اسلامی بیرون کنند.

 

یزد رسا؛ بانوان یزدی اوایل جنگ که همسر و فرزندانشان به جبهه می رفتند چه روحیه ای داشتند ؟

خانم ها دو سه ماه اول اکثرا با حضور در محل اعزام نیرو به جبهه ها با صلوات و تشکر و دعا رزمندگان را بدرقه می کردند. مادران و خواهران و همسران رزمندگان با بدرقه خود به آنان روحیه می دادند و خود را در این جهاد شریک می دانستند زیرا می دانستند که باید برای اطاعت از فرمان ولی فقیه به دفاع از اسلام برخاست.

 

یزد رسا؛  ستادهای مردمی پشتیبانی از جنگ از کی در یزد راه اندازی شد و چگونه اطلاع رسانی می شد؟

آن موقع به صورت امروزی در یزد رسانه ای در اختیار مردم نبود تا از اوضاع شهر با خبر شوند و صدا و سیما هم اکثرا شب ها برنامه داشت.مردم به ویژه خانم ها از طریق کلاس های قرآن ، مجالس هفتگی در محلات و یا با مراجعه به دفتر شهید آیت الله صدوقی کم کم متوجه شدند که عده ای از خانم ها در ستاد پشتیبانی به جنگ می روند و کمک می کنند که به سرعت این خبر در بین دیگر بانوان می پیچید و در هر محله ای عده ای جمع می شدند و هر کاری که از دستشان بر می آمد برای جبهه انجام می دادند و به صورت خود جوش ستاد های مردمی و جمع آوری کمک های مردمی تشکیل می شد.

 

یزد رسا؛ زنان یزدی چه فعالیت هایی را در ستاد پشتیبانی انجام می دادند؟

در برخی ستاد های پشتیبانی زنان برای زمستان رزمندگان لباس های بافتنی و کلاه، شال و دستکش می بافتند و آنقدر خانم ها برای این کار انگیزه معنوی داشتند که اگر فرزند کوچکی داشتند که نمی توانستند در طول روز بافتنی ببافند از شب تا صبح می نشستند و یک کلاه را کامل می بافتند و صبح تحویل می دادند.

مطلع شدیم که خانم مجیبیان که در آن زمان کلاس های قرآنی را برگزار می کرد یک خیاط خانه مخصوص دوخت لباس های رزمندگان راه اندازی کرده است و بانوانی که خیاطی بلد بودند با چرخ خیاطی خودشان به این محل می رفتند و فعالیت می کردند.

من آن موقع 15 سال داشتم و هنوز خیاطی بلد نبودم.به همین مکان خیاط خانه رفتم و ابتدا کارهای ابتدایی خیاطی را کمک می کردم و کم کم توانستم دوخت یک لباس کامل رزمنده را بیاموزم. این خیاط خانه در چندین نقطه شهر افتتاح شده بود و بانوان بسیاری کار دوخت لباس رزمندگان را با مدیریت خانم مجیبیان انجام می دادند به طوری که می گفتند از این لباس ها غیر از رزمندگان یزدی، استان های دیگرهم استفاده می کنند و یزد در آن موقع در قسمت تهیه لباس رزمندگان در کشور اول شده بود و اکثر لباسهای رزمندگان از یزد ارسال می شد.

 

یزد رسا؛ غیر از فعالیت خیاطی و بافتنی که توسط برخی انجام می شد دیگر بانوانی که این توانایی را نداشتند چگونه کمک می کردند؟

وقتی برخی مجروحان جنگی را برای معالجه به یزد می آوردند مردم به سرعت متوجه می شدند و در ساعات ملاقاتی، راهرو بعضی بیمارستان ها پر از جمعیت می شد و اکثرا بانوان اقلام اهدایی خود را شامل ملافه، مواد خوراکی، عرقیجات و غیره را به رزمندگان بستری اهدا می کردند.

زنانی که در بیمارستان های یزد پرستار بودند اغلب بعد از اینکه بعد از هر عملیات مجروحان زیادی را می آوردند تا چند روز به خانه نمی رفتند و چند شیفت کار می کردند.

بانوان در اهدای طلاجات خود دریغ نمی کردند و بسیاری از بانوان برای جبهه ها نذر می کردند که طلای دست خود را اهدا کنند و حتی حلقه ازدواجشان را هم برای کمک به جبهه داده بودند.انواع اقلام خوراکی از محلات جمع آوری می شد و هر چند وقت یکیار توسط کاروان هایی با حضور و بدرقه مردم به جبهه ها ارسال می شد.

قند و نبات خورد کردن هم یکی دیگر از کار های زنان در ستاد پشتیبانی جنگ بود که بسته بندی می شد و به جبهه ها ارسال می شد.

کم کم گروه هایی زیادی از زنان به ستادهای پشتیبانی در محلات و مساجد و غیره مراجعه می کردند تا هر کاری که از دستشان بربیاید انجام دهند و به این فکر افتادند که پتوها و لباس های رزمندگان را که قابل شستشوست به یزد بیاورند و پس از شستشو به جبهه بازگردانند.

پس از اعلام آمادگی بانوان یزدی برای شستشو لباس و پتوهای رزمندگان،کامیونهای زیادی را می دیدیم که به محلاتی که دارای جوی آب روان بود می رفت و پتو ها و لباس های خونین رزمندگان را برای شستشو تحویل خانم ها می دادند.

زنان را می دیدم که وقتی پتوهای خونین را می شستند اشک می ریختند و برای سلامتی رزمندگان دعا می کردند و ختم صلوات و زیارت عاشورا می خواندند.

 

یزد رسا؛ در زمان جنگ غیر از گروه هایی که در ستاد پشتیبانی فعال بودند گروه های فعال اجتماعی بانوان هم برای تبلیغات و...تشکیل می شد؟

عده ای خانم ها هم بودند که آموزش دیده بودند و به صورت افتخاری در سپاه با حضور درمحلات و درب منزل مردم آموزش های پناه گرفتن در هنگام بمباران هوایی وغیره و کمک های اولیه را به خانم ها یاد می دادند.

گروه های افتخاری دیگری هم از سوی شهید صدوقی(ره) تشکیل شده بود که به خانواده رزمندگان سرکشی و رسیدگی می کردند و اگر مشکلی بود حل می کردند. خانواده هایی بودند که با داشتن چند بچه کوچک همسرشان در جبهه به سر می برد.

همین خانم ها وظیفه اطلاع رسانی به خانواده شهدا و مجروحان را داشتند که کار بسیار سختی بود که خبر شهادت عزیزشان را به یک مادر و یا همسر شهید بدهند. ولی بعضی وقت ها با تعجب می دیدند که خانواده شهدا منتظر شنیدن این خبر بوده اند و یا از قبل خواب شهید را هم دیده بودند و وقتی مراجعه می کردیم خبر داشتند. از طرفی رزمندگان هم به خانواده هایشان گفته بودند که هر لحظه منتظر شهادتشان باشند.

 

 




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.