به گزارش یزدرسا به نقل از فرهنگ نیوز، مطالعه‌ی تاریخ چهل و چندساله‌ی فعالیت این فرقه آنقدر تامل برانگیز است که انگار از یک راز سر به‌ مهر پرده برداشته می‌شود. مصادیق تلاش آن‌ها در ایجاد انحراف در انقلاب اسلامی  و یا تضعیف و ضربه زدن به آن در مقاطع مختلف ، کلکیسونی پر تعداد است.

هرچند آن‌ها در ابتدا با خواستگاه مذهبی در میدان مبارزه علیه حکومت پهلوی پا به عرصه‌ی وجود گذاشتند، اما تغییر ایدئولوژیشان  به گرایشات چپ و تسویه‌ی خونین درون‌گروهی عناصر مذهبی، اولین شبهات را در سلامت آن‌ها در ذهن مردم ایران گذاشت.در این میان تسامح و مدارای مشکوک ساواک با برخی عناصر سازمان مانند مسعود رجوی آن‌هم در آستانه‌ی پیروزی انقلاب اسلامی دومین نکته‌ی مبهم درارتباط با آن‌ها است. این در حالی بود که ساواک با بسیاری از عناصر سازمان آنقدر با شدت برخورد می‌نمود که مماشاتش با رجوی ، عامل دست‌چندم سازمان مجاهدین خلق درآن زمان ، حکایت از انتخاب او برای انجام وظیفه‌است که به زودی آغاز می‌شود.

گزینه‌ای که سوم شخص غائب از انظار عمومی برای انجام عملیاتی بزرگ انتخاب کرده است.

‍ پیروزی انقلاب اسلامی آغاز جدا شدن صف منافقین از انقلاب بود. آن‌ها که در ابتدا به سهم‌خواهی از جمهوری اسلامی ‍ پرداختند خیلی زود متوجه شدند راه امام خمینی با راه آن‌هاجداست. هنگامیکه صلاحیت رجوی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری تایید نشد دیگر مشخص بود تکلیف سازمان مجاهدین خلق با انقلاب اسلامی مردم ایران روشن شده است.هرچندآن‌ها در ایام ریاست جمهوری بنی‌صدر فرصت زیستن یافتن امام خودشان هم می‌دانستند در پازل قدرت انقلاب اسلامی نقشی ندارند.

هنگامیکه بنی‌صدر عزل شد منافقین رسما قیام مسلحانه علیه انقلاب اسلامی را آغاز کردند. میلیشیای آن‌ها در کوچه‍ ‍ پس کوچه‌ها یکی از مهمترین وظایف خود را برای اربابان پنهانشان آغاز کردند: ترور شخصیت‌ها و سرمایه‌های معنوی نظام

این در حالی بود که صدام به ایران جنگی تمام عیار را تحمیل کرده بود. حالا نوبت آن بود که منافقین یکی دیگر از نقش‌هایشان را ایفا کنند:

کمک به سازمان‌های اطلاعاتی و امنیت عراق علیه رزمندگان اسلام

در گرماگرم جنگ و در سال ۱۳۶۵ ، رجوی با دعوت صدام به بغداد آمد تا مقر اصلی و رسمی سازمانش را در عراق بنا کند. یک سال بعد با همکاری عراق ارتش خود را هم راه انداخت. حالا منافقین آماده بودند تا نقش بعدی‌شان علیه مردم ایران را ایفا کنند.

طی سال‌های ۱۳۶۶ تا ۱۳۶۷ آن‌ها بیش از ۴۰ عملیات نظامی در نقاط مختلف مرزی علیه رزمندگان ایرانی انجام دادند و بسیاری از فرزندان این سرزمین را به خاک و خون نشاندند. اوج جسارت آن‌ها در خیانت به سرزمین تاریخی‌شان در عملیاتی  بود که پس از آتش‌بس میان ایران و عراق و در سال ۱۳۶۷ انتفاق افتاد. حمله‌ای که منافقین نامش را فروغ جاویدان نهادند.

پس از حمله صدام به کویت در سال ۱۹۹۰ ، شورای امنیت به رهبری آمریکا علیه عراق اعلام جنگ نمود. به این ترتیب صدام در کمتر از ۲ سال درگیر دعوایی دیگر شد که به شکستش انجامید. حزب بعث که در کویت شکست خورده بود دیگر برای مردم عراق تحمل نمی‌شد. از این رو شیعیان از جنوب و کردها در شمال عراق در قیامی همه‌گیر به پا‌خاستند تا رژیم صدام را سرنگون کنند.

خطر به قدرت رسیدن یک حکومت شیعه‌ی دیگر در عراق که جدی شد زمان آن بود تا بار دیگر منافقین انجام وظیفه کنند. فرقه‌ی رجوی که از سال‌هل پیش برای چنین روزی آماده‌شده بود وارد عمل شد و با سرکوب کردها و قتل عام ۲۵۰۰۰ نفر از آنان ، صدام را از خطر جدی سقوط رهایی بخشید. تلاش آن‌ها بار دیگر دیکتاتور را به قدرت برگداند و دوران سیاه حکومتش را در منطقه طولانی ‌تر نمود.

هنگامی‌که آمریکا خود را برای جنگ دوم  خلیج فارس آماده ‌می نمود ، نگران واکنش احتمالی ایران بود. باید چاره‌ای می‌اندیشید تا جمهوری اسلامی ایران درگیر چالشی طولانی و فرسایش شود و از دخالت احتمالی در امور عراق بازداشته شود.

منافقین این‌بار هم خوش‌خدمتی نمودند. آن‌ها در معامله‌ی با آمریکا پذیرفتند نقش افشا کننده‌ی فعالیت‌های هسته‌ای ایران را ایفا کنند و در عوض آمریکا هم تضمین نمود در جریان حمله به عراق موجودیت شان را حفظ کند. در مرداد ۱۳۸۱ ، نمایش مضحکی در یک هتل واقع در نیویورک به روی صحنه رفت و در آن منافقین با نشان دادند تصاویر ماهواره‌ای ادعا نمودند که ایران در سه مرکز اتمی خود در حال ساخت سلاح هسته‌ای است. در آن زمان همه می‌دانستد منافقین ماهواره‌ی جاسوسی ندارند و این اسناد را از آمریکایی‌ها گرفتند. نتیجه آن‌که مردم ایران پس از آن بیش از ۱۰ سال است در معرض شدیدترین و بی‌رحمانه‌ترین تحریم‌های بین‌المللی قرار گرفتند.

کمی بعد آمریکا که ایران را با کمک فرقه‌ی رجوی در یک چالش امنیتی درگیر کرده بود جنگ دوم خلیج فارس را علیه صدام به راه انداخت و این نقطه‌ی عطف دیگر حیات منافقین بود. در آن زمان نام مجاهدین خلق در لیست سازمان‌های تروریستی همه‌ی کشورهای جهان جای داشت.به همین دلیل  افکار عمومی جهان انتظار داشتند که با ورود نیروهای آمریکایی به عراق بساط این گروهک جنایتکار برای همیشه جمع شود.

اما آنچه در ادامه اتفاق افتاد شگفت انگیزبود.

آمریکاپی‌ها با ورود به مراکز نظامی منافقین و خلع سلاحشان در تلاشی فراگیر تمامی آثار جنایات آن‌ها را در سرکوبی‌کردهای شمال عراق از میان بردند و بلافاصله حفاظت از ایشان و مکان‌های تجمعشان را به عهده گرفتند.

به نظر می‌رسید زمان آن رسیده است که گروهک خشن و مسلح منافقین برای ایفای نقش‌های بعدیش چهره‌ای آرام و صلح‌طلب به خود بگیرد.

دستورات صادر می‌شود و مسعود رجوی به صورت نمادین از صحنه‌ی علنی قدرت کنار می‌رود و همانند رهبری معنوی در غیبت به راه‌بری مشغول می‌شود و مریم رجوی جای او را می‌گیرد. جراحان زیبایی وارد عمل می‌شوند تا بار دیگر این روسپی پیر از رده خارج شده را نو نوا کنند. تلاش‌ها ثمر می‌دهد و ملکه‌ی ترور با چهره‌ای بزک کرده ، مهربان و البته طمع برانگیز وارد میدان می‌شود.

هم  زمان تلاش‌های حقوقی برای ایجاد هویتی غیر نظامی و آزادی‌خواه در صحنه‌های بین‌المللی برای منافقین آغاز می‌شود تا همه‌چیز برای ایفای نقش بعدی‌شان در مهار انقلاب اسلامی ایران آماده‌شود.

تحریف تاریخ جنایان منافقین   با کمک دستگاه تبلیغاتی غرب با شدت آغاز می‌شود و در نتیجه نام این گروهک از لیست سازمان‌های تروریستی اروپا و آمریکا خارج می‌شود.

حالا آن‌ها می‌توانستند با هویتی جدید از سوراخ‌های خود به بیرون بخزند. در این روزگار حیات دوباره‌شان ، دیگر به ظاهر در دست اسلحه نمی‌گیرند. ملکه‌ی ترور لباس نظامی نمی‌پوشد و مدام به این و آن گل هدیه می‌دهد. او این روزها لحظه‌ای از دلربایی در میان سیاستمداران اروپایی و  آمریکایی  دست نمی‌کشد تا دل‌های مریض‌شان را با خود همراه کند و چشمان اسیر شهوتشان را از تماشای حقیقت باز دارد.

حالا منافقین آماده‌اند.

در فتنه‌ی ۸۸ وارد میدان می‌شوند تا بر ناآرامی‌ها موج‌سواری کنند و برای تغذیه‌ی سرویس‌های امنیتی جهان از فعالیت‌های علمی و خصوصا نظامی و هسته‌ای ایران جاسوسی می‌کنند . مریم رجوی در این اواخرو  همزمان با گزارش آژانس بین‌الملل انرژی اتمی مبنی بر انجام همه‌ی تعهدات از سوی جمهوری اسلامی ایران ، وارد میدان می‌شود و باز هم با عنوان همان ادعاهای ساختگی‌تلاش دارد تا افکار عمومی جهان را از ایران هسته‌ای بترساند.

ملکه‌ی ترور این روزها بسیار پرکار است. او در ملاقات‌های آشکار و البته پنهان و طولانی خود تلاش دارد تامعاندین انقلاب اسلامی را یک‌پارچه و متحد کند. او سعی می‌کند با برگزاری کمپین‌های تبلیغاتی جمهوری اسلامی را در سرار جهان به نقض حقوق بشر متهم کند تا محدودیت‌های بین‌المللی علیه ایران چند برابر شود.

او با شورشیان تروریست در عراق و سوریه هم‌دردی می‌کند و در صدد است به آن‌ها آموزش دهد و تجربیاتش در انجام عملیات تروریستی را سخاوتمندانه و با تمام وجود در اختیار آن‌ها قرار دهد. این روزها رفت و آمد‌ها ی مریم رجوی با تروریست‌های عراق و سوری آنقدر پرتعداد شده است که ذهن آدمی به سوی جهاد نکاح می‌رود.

او روزهای پرمشغله‌ای را می‌گذراند و اگر برایش توانی بماند خود را برای انجام ماموریت بعدی‌ آماده می‌کند.

لینک دانلود