قانون مداری و حجاب رمز موفقیت من بود/مسئولین آموزش و پرورش حق زحماتم را ادا نکردند
لطفا خودتان معرفی کنید و مختصری در خصوص بیوگرافیتان بگویید؟
کبری اعظم آقازاده، فرزند سیدعلی آقا، متولد سال ۱۳۲۸ هستم. با احمد امیدی، که ایشان هم معلم بودند ازدواج کردم، که ثمره ی آن سه فرزند پسر می باشد.
همچنان که می دانید در شهری مانند ابرکوه، بچه ها به خصوص دختران؛ بیشتر از کلاس ششم ابتدائی درس نمی خواندند زیرا درس خواند با نبودن امکانات بیشتر از این مرسوم نبود. با وجود این شرایط پدر و مادرم برای تحصیل فرزندانشان اهمیت خاصی قائل بودند؛ بنابراین تصمیم گرفتند ما را برای گذراندن کلاس های بالاتر به شهرستان آباده ببرند.
چه شد که ادامه تحصیل دادید؟
من تا کلاس نهم را در آباده گذراندم ولی به علت بیماری پدر وقفه ای یک ساله در درس خواندن من به ایجاد شد. بعد از فوت ایشان در سال ۱۳۴۵ با اصرار مادرم دوباره درسم را ادامه دادم. این بار برای ادامه تحصیل در رشته مامایی به یزد رفتم.در همان سال برادرم به من اطلاع داد که در شهرستان آباده اولین دانش سرا تاسیس شده است. در آزمون ورودی دانش سرا شرکت کرده و موفق به کسب نمره قبولی شدم. پس از دو سال با ۳ دیپلم ادبی، ریاضی و طبیعی، فارغ التحصیل شدم.
کارمعلمی را در ابرکوه از چه زمانی آغاز کردید؟قبل از انقلاب در سال ۱۳۴۸ به همراه فاطمه امیدواری، فاطمه امینی و فاطمه افسری در آموزش و پرورش استخدام شدیم. در زمان حکومت محمدرضا شاه، علی رغم فشار های زیاد از جمله معلمانی بودم که با حجاب کامل در مدرسه حاضر می شدم. اولین سال تدریس من در ابرکوه مصادف بود با تاسیس اولین دبیرستان در این شهر، به علت اینکه من در امتحانات نهایی دانش سرا از درس زبان نمره بیست گرفتم، پیشنهاد تدریس این درس در مدرسه طاووس(میربقائی) به من شد.
در چه مقطع هایی تدریس کردید؟ شرایط مدارس در آن زمان چگونه بود؟قبل از انقلاب در مدارس، مانند امروز برای هر درس یک دبیر اختصاصی وجود نداشت، و هر معلم می بایستد درس های مختلفی را تدریس کند؛ من نیز در طول مدت تدریس در دبیرستان درس های: ریاضی، جبر، فیزیک، طبیعی، قرآن، دینی، ادبیات، ورزش و هنر را تدریس می کردم.
پس از انقلاب و تاسیس نهضت سوادآموزی علاوه براینکه در هفته ۲۸ ساعت درس زبان انگلیسی تدریس می کردم وعصرها نیز ۲ ساعت مشغول تدریس در کلاس های نهضت سواد آموزی در مدرسه خواجه نظام بودم، در پایه ابتدائی هم تدریس می کردم.
آیا به غیر از معلمی سمت دیگری در آموزش و پرورش داشته اید؟
بله؛ بعد از آن در ابرکوه مدارس راهنمایی تاسیس شد و من برای تدریس در پایه راهنمایی ۱۸۰ ساعت دوره آموزشی مربوطه را در شیراز گذراندم و سپس در مدارس راهنمایی مشغول تدریس شدم. سال ۵۷ که انقلاب شد، به سمت مدیری منصوب شدم و برای این کار ۱۲۰ ساعت دوره ایدوئولوژی و مدیریت را در شیراز گذراندم. در طول این سالها تا آخرین روزهای بازنشستگی در سمت مدیریت بودم و حتی در یکی از سال های خدمت، به طور همزمان مدیریت دو مدرسه راهنمایی قدس و زکیه را بر عهده داشتم.
چه شد که به عنوان معلم نمونه برگزیده شدید؟
در دوران خدمت همیشه قانون را رعایت می کردم و حتی یک دقیقه تاخیر هم نداشتم. به خاطر علاقه زیادی که به کارم داشتم، هیچ گاه احساس خستگی نکردم. همیشه با دانش آموزان با احترام کامل رفتار می کردم در نتیجه امروز وقتی دانش آموزانم را می بینم در نهایت ادب با من برخورد می کنند.در طول ۳۰ سال خدمت، فعالیت هایی از جمله: ناظر جلسات امتحان نهایی، مراقب امتحانات، عضو فعال بسیج، تصیحح کننده امتحانات، رابط بین بچه های خانواده شاهد با مدرسه، رابط بین کمیته امداد و دانش آموزان، همکاری با سپاه و بسیج، مدیر کلاس های جبرانی در تابستان و مدیر نهضت سواد آموزی و .. انجام دادم و ۲ سال به عنوان مدیر نمونه انتخاب شدم.
و اما سخن پایانی شما...در سال ۱۳۷۷ بازنشسته شدم و بهترین روزهای زندگی که در آن خاطرات تلخ و شیرین بسیاری نهفته است، همان سال های خدمت بود. روزهایی که تمام همکاران با وجود همه سختی ها و کمبود امکانات با یکدیگر به مهربانی رفتار می کردند و هیچ گاه، بزرگترین مشکلات هم باعث ایجاد کدورت نمی شد. آن روزها گذشت ولی تنها گلایه ای که از مسئولین آموزش و پرورش آن زمان دارم این است که با وجود تمام فعالیت هایی که انجام دادم، حق زحمات مرا ادا نکردند.