مسئلهای که دستاندرکاران جشنواره فیلم عمار نباید از آن غفلت کنند!
یزدرسا؛ شب گذشته مراسم اختتامیه هفتیمن دوره جشنوراه مردمی فیلم فجر برگزار شد. این جشنواره که از رویشهای بعد از فتنه سال 88 محسوب میشود، فرصتی را به وجود آورد تا برخی از فیلمسازان جوان که در جایی دیگر امکان اینکه آثارشان دیده شود وجود نداشت، در این جشنواره دیده شوند و امکان رونمایی از توانمندیها و تولیدات خود را داشته باشند. از سوی دیگر ویژگی خاص این جشنواره، مردمی بودن آن است و در طول سالهایی که این جشنواره برگزار شده، شاهد بودیم که آثار این جشنوراه در اماکنی چون مساجد، دانشگاهها، پایگاههای بسیح و در دورترین نقاط هم اکران شده است.
در واقع نقطه قوت جشنواره عمار هم همین مردمی بودن آن است. مردمی بودن که هم در نحوهی اکران آثار میتوان آن را دید و هم اینکه در موضوعات و محتوایی که در فیلمها به آنها پرداخته میشود. موضوع و محتوا اتفاقا عامل مهمی است که موجب به وجود آمدن جشنواره عمار شده و وجه تمایز آن با جشنواره فیلم فجر است. همچنین حفظ خصیصه مردمی بودن جشنواره مسئله بسیار مهمی است که نیاز به مراقبت دست اندر کاران و فیلم سازان را دارد.
البته رشد جشنواره عمار برای انحصارطلبانی که سینما را حیات خلوت خودشان میدانند، به مثابه یک خطر است و یقینا آنها چشم دیدن جشنوارهای با این مختصات در حوزه فیلم و سینما را ندارند. جشنوارهای که به منزله ورود سینماگران متعهد به منطقهی ممنوعهی سینما که مافیای سینمایی بر آن چنبره زده، است.
با این وجود پاشنهی آشیل، این جشنواره انحراف از مسیر اصلی خود و نادیده گرفتن اهداف اولیه آن است. به نظر میرسد عدم وجود ساز وکاری که فیلمسازان جوان را از نظر تئوریک مطابق با گفتمان این جشنواره تغذیه کند، یکی از چالشهای مهم و اساسی جشنواره عمار است و همین امر موجب میشود که خطر جدی در کمین عماریون باشد.
در واقع تضمینی وجود ندارد که بسیاری از کسانی که امروز در چارچوب گفتمان عمار فیلم میسازند، در آینده هم به همین گفتمان پایبند باشند و چه بسا کسانی امروز به واسطهی این جشنواره سری در سرها پیدا کنند اما در ادامه در خدمت همان جبههای قرار بگیرند که امروز سینما را تسخیر کرده و گفتمان انقلاب اسلامی هم در آن محلی از اعراب ندارد. اصلا دور از ذهن نیست که کسانی که امروز آثارشان به واسطهی جشنواره عمار دیده میشود، ده سال بعد زیر علم امثال اصغر فرهادی سینه بزنند.
بر همین اساس، طراحی مکانیزمی که بتواند از نظر فکری و تئوری فیلمسازان عمار را تغذیه کند و معرفی الگوهای کاریزمایی که بتوانند تا پایان، عماریون را در همین جبهه نگه دارند، برای قوام این جشنواره ضروری به نظر میرسد.