مناسبترین نظام ارزی پیشنهادی برای اقتصاد ایران چیست؟
به گزارش یزدرسا، بررسی تحولات نظام ارزی در ایران بیانگر این واقعیت است که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نظام ارزی کشور، نظام نرخ ارز ثابت بوده است که بر اساس مقتضیات زمان و با توجه به توانمندیهای مالی خارجی، نرخ اسعار از طرف دولت تنظیم و تعیین شده است. برای مثال، در شهریور 1320، نرخ رسمی دلار آمریکا 35 ریال اعلام شد و سپس این نرخ تا سال 1346، با توجه به مقتضیات و امکانات روز، با نوسان همراه بود تا در نهایت در 75 ریال تثبیت شد. اما کنترل و نظارت دولتی و سهمیهبندی ارزی و تعیین اولویتهای کشور برای مصارف ارزی همچنان تا سال 1352، که مصادف با افزایش شدید قیمت نفت در بازارهای جهانی و افزایش قابل ملاحظهی درآمدهای کشور از محل صادرات نفت بود، حفظ شد. در سال 1352، با حفظ نظام ثابت ارزی ریال به طور آزاد و به دور از سهمیهبندی قابل تبدیل شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز سیاست کنترل ارزی ادامه یافت. در تمام سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فشارهای بسیار شدیدی به دلیل شرایط جنگ تحمیلی، کاهش امکانات صادرات نفت، افزایش تقاضا برای واردات، کاهش قیمت نفت و قدرت خرید دلار در سطح بینالمللی و نظایر آن در جهت تضعیف ارزش ریال در بازار ارزی کشور وارد میشد. در این دوران، هدف دولت این بود که ارزش رسمی ریال را ثابت نگه میدارد، بنابراین ناچار بود سیاستهای شدیداً مداخلهگرانهای در بازار ارز اعمال کند.
در سال 1359، با آغاز جنگ تحمیلی و ایجاد شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ناشی از کاهش درآمدهای ارزی و نیاز به واردات، دستیابی به هدف حمایت از ارزش رسمی ریال در نرخ تعیینشده مشکلتر شد.
از این رو، همیشه همراه با محدودیتها و کنترلهای اعمالی دولت، بازاری به صورت موازی ایجاد میشود که نیازهای قشر خاصی از جامعه را که تقاضایشان بیجواب مانده است، پاسخ دهد. بنابراین بازار آزاد ارز بهتدریج شکل گرفت و سیر صعودی اسعار در آن آغاز شد. در این سالها به منظور تشویق صادرات غیرنفتی و جذب منابع ارزی حاصل از صادرات غیرنفتی به سیستم رسمی کشور، به ازای هر دلار مبلغی حدود 350 ریال اضافه بر نرخ برابری رسمی ریال با دلار پرداخت شد.
با پایان یافتن جنگ و کاهش مشکلات و موانع برونمرزی، ادامهی سیاستهای اداری و کنترلشده در تخصیص عوامل تولید منطق خود را از دست داد. از این رو، سیاستهای اقتصادی با هدف دستیابی به وضعیتی متعادل و قابل قبول مورد تجدیدنظر قرار گرفت و خطوط اصلی آن در قانون برنامهی اول توسعه ترسیم شد که عمدهترین سیاستهای اقتصادی آن، اصلاح نظام ارزی کشور بود. به این منظور، از نیمهی دوم سال 1368، نرخهای ترجیحی برای دلار آمریکا اعلام شد. اگرچه مسیر حرکت نرخهای اعلامشده معکوس انتظارات عقلایی بود، به طوری که در آغاز نرخ ترجیحیرقابتی هر دلار آمریکا 1000 ریال اعلام شد. سپس در سه ماه، این نرخ به 975 ریال، سپس به 800 ریال و در نهایت در سال 1369 (به صورت دستوری و اداری) به 600 ریال تبدیل شد؛ ولی عملکرد کلی آن باز کردن فضای لازم برای تعدیل نرخ 70ریالی برای هر دلار بود که حدود 20 سال ثابت مانده بود.
در آغاز سال 1372، نظام ارزی کشور از نظام نرخ ارز ثابت به یک سبد ارزی (حق برداشت مخصوص) به نظام ارز شناور مدیریتشده تبدیل شد. چنانکه در سه ماه نخست اجرای آن از جمله سیاستهای موفق بود؛ اما بسیاری از عوامل اقتصادی و گاهی سیاسی مانع استمرار آن شد. از جملهی این عوامل میتوان به افزایش حجم گشایشهای اعتبارات اسنادی سررسید شده، بروز بحران در بدهیهای خارجی و تلاش در جهت استمهال آنها، پررنگ شدن مجدد بازار ارز آزاد و ایجاد شکاف میان نرخ آن با نرخ اعلامشدهی رسمی، عدم توانایی بانک مرکزی برای انجام تعهد خود مبنی بر باز گذاشتن حساب سرمایه و فروش 5000 دلار ارز به هر متقاضی، اشاره کرد.
در نتیجه، دولت از نیمهی دوم سال 1373 از سیاست مبتنی بر نظام شناور ارز صرفنظر کرد و سیاست جدیدی بر اساس تثبیت ارزش ریال و تعدیل آن بر حسب ضرورت در پیش گرفت و کنترلهای ارزی شدیدی نیز اعمال شد. در سال 1374، حساب سرمایه مجدداً بسته و بازار ارز آزاد غیرقانونی اعلام شد.
گذر از دوران بحران و تثبیت شرایط اقتصادی و موفقیت در پرداخت بخشی از بدهیهای خارجی وضعیت ارزی کشور را بهبود بخشید. از طرف دیگر، با هدف تشویق صادرات غیرنفتی، امتیازهایی به دستاندرکاران این بخش اعطا شد که در بخش ارزی، نقل و انتقال تعهدات ارزی در بازار بورس اوراق بهادار در مردادماه 1376 با نرخهای توافقی و البته تحت نظارت و کنترل کامل بانک مرکزی امکانپذیر شد و بانک مرکزی هم برای جلوگیری از نوسانات بیش از حد در آن مداخله کرد. البته در سالهایی مانند 1377 و اوایل 1378، که قیمت نفت کاهش پیدا کرد، عرضهی ارز دولتی در بورس کاهش یافت و سبب اختلالهایی در این بازار شد.
با بروز شکاف میان نرخ ارزهای شناور و صادراتی، با نرخ واریزنامهای و مسائل و مشکلات تخصیصهای ارزیاداری، لزوم حرکت به سمت تکنرخی شدن ارز به منظور استفادهی بهینه از منابع محدود و با نرخهای واقعی دوباره احساس شد. از این رو، در قانون بودجهی سال 1380 مقرر شد که بودجهی سال 1381 با اعمال سیاست تکنرخی ارز تنظیم شود.
نکتهی مهم این است که در هیچکدام از بندهای تبصرهی «29» قانون بودجهی 1380، که مربوط به سیاست تکنرخی شدن نرخ ارز و شرایط و الزامات آن است ـبه نوع نظام ارزیـ که بستر حرکت تکنرخ مورد نظر باشد، اشارهای نشده است. بنابراین به طور رسمی نمیتوان اشاره کرد که نظام ارزی کشور دوباره به سمت نظام شناور یا هر نوع نظام دیگر مدیریت میشود. فقط میتوان گفت که نرخ مبنای اعلامشدهی هر دلار معادل 7700 ریال (نرخ منظورشده در قانون بودجهی سال 1381) فقط نرخ مبنا بوده و آن نرخی است که درآمدهای ریالی دولت از نظر معادلسازی درآمدهای ارزی به درآمدهای ریالی تحقق مییابد.
از آغاز برنامهی سوم توسعه نیز، با توجه به توسعهی برنامهی بحث «ثبات نرخ» ارز برای امکان برنامهریزی فعالان اقتصادی همواره مطرح بوده است و دولت توانست نرخ ارز را تا حدودی ثابت نگه دارد. البته در بحث میزان نرخ ارز و تغییرات کم آن همواره اختلاف نظر و انتقادهای شدیدی وجود داشته است؛ زیرا برخی از صاحبنظران تأمین درآمدهای بودجهای را اصلیترین متغیر تعیینکننده نرخهای ارز کشور میدانند.
در برنامهی چهارم توسعه نیز بر کنترل نوسانات شدید نرخ ارز و تداوم سیاست یکسانسازی آن تأکید شده است و نظام ارزی کشور بهطور رسمی نظام شناور مدیریتشده اعلام شد که نرخ ارز باید با توجه به سازوکار عرضه و تقاضا و ملاحظات حفظ توان رقابت بنگاههای صادرکننده تعیین شود.
در سالهای اخیر و در برنامهی پنجم توسعه نیز با وجود آنکه نظام ارزی را نظام ارز شناور مدیریتشده بیان میکنند، اما با توجه به سهم بالای درآمدهای نفتی در عرضهی ارز و تسلط دولت بر آن و با توجه به هماهنگی تغییرات ریال با دلار بهتر است نظام ارزی کشور را نظام ارزی میخکوب قابل تعدیل به دلار بدانیم.
بهترین نظام ارزی پیشنهادی میتواند نظام ارزی شناور مستقل همراه با اجرای نظام پولی هدفگذاری تورمی باشد. زیرا در این حالت انتظار بر این است با کنترل سطح عمومی قیمتها، قدرت رقابتپذیری کالاها و خدمات داخلی در بازارهای جهانی افزایش یافته و ضمن افزایش سهم بازاری، سطح تولید و رشد اقتصادی افزایش یابد.
در خصوص تنظیم سیاست ارزی خوشبینانه، با در نظر گرفتن لغو تحریمها و تعیین قیمت ارز در ایران، می-توان بیان کرد که در حال حاضر اگرچه نظام ارزی در ایران از سال 1381 تا کنون بر اساس نظام ارزی شناور مدیریت شده است، اما عملاً نظام ارزی کنونی نظام ارزی میخکوب خزنده بوده که بر اساس آن نوسانات نرخ ارز توسط مقامات پولی و بانک مرکزی کنترل میشود. بنابراین در صورتی که هدف افزایش سطح تولید و تنوع بخشیدن به ظرفیت تولیدات داخلی و نیز ارتباط منسجم و قوی با بازارهای جهانی باشد، بهترین نظام ارزی پیشنهادی میتواند نظام ارزی شناور مستقل همراه با اجرای نظام پولی هدفگذاری تورمی باشد. زیرا در این حالت انتظار بر این است با کنترل سطح عمومی قیمتها، قدرت رقابتپذیری کالاها و خدمات داخلی در بازارهای جهانی افزایش یافته و ضمن افزایش سهم بازاری، سطح تولید و رشد اقتصادی افزایش یابد.
با در نظر گرفتن تداوم تحریمها و فشارهای خارجی در این حالت، میتوان انتظار داشت که درآمدهای ارزی ناشی از صادرات کالاها و خدمات و بهویژه نفت و گاز کاهش یافته که در این حالت هزینههای بهکارگیری نظام ارزی تثبیتشده یا نظام ارزی میخکوب قابل تعدیل به دلار افزایش مییابد. زیرا در این شرایط فعالان و سوداگران در بازار ارز مترصد تنزل ارزش پول ملی یا افزایش نرخ ارز بوده و در صورت عدم توانایی بانک مرکزی در دفاع از کاهش بیش از حد پول داخلی، موجب ایجاد بیثباتی و نااطمینانی در بازار ارز خواهند شد.
بنابراین در صورتی که بر اساس فرمایشات مقام معظم رهبری، اقتصاد داخل را بر اساس الگوی اقتصاد مقاومتی بنا کنیم و هدف تنوع ظرفیت تولید و صادرات و افزایش ارتباط بین بازار سرمایه با بخش تولید باشد، در این صورت میتوان انتظار داشت که آسیبپذیری نظام ارزی تثبیتشده کاهش یافته و در نتیجه با کنترل اثرات بیثباتی و نااطمینانی در بازار ارز، شاهد رونق اقتصادی و افزایش تولید و رشد اقتصادی باشیم.
بهعنوان نتیجهگیری کلی، میتوان استنباط نمود که در صورت اجرای نظام ارزی تثبیتشده توسط مقامات پولی و بانک مرکزی، بهکارگیری سیاست پولی مستقل ماهیت خود را از دست خواهد داد و اقتصاد توانایی جذب شوکهای خارجی را نداشته و اثرات شوکهای خارجی به بخش حقیقی اقتصاد منتقل خواهد شد. لذا مناسبترین نظام ارزی پیشنهادی در حال حاضر میتواند اجرای نظام ارزی شناور مستقل به همراه نظام پولی هدفگذاری تورمی باشد. زیرا در این حالت اجرای سیاستهای پولی مستقل میتواند کارایی بازار ارز را افزایش دهد و بیثباتی و نااطمینانی در بازار ارز را کنترل نماید و به افزایش قدرت رقابتپذیری کالاها و خدمات داخلی و در نتیجه ارتقای تولید و رشد اقتصادی منجر شود.
برهان