ناکامیهای منطقهای عربستان؛ علت تداوم حمله به یمن / دامن زدن آمریکاییها به ایرانهراسی منافع سرشار سیاسی و اقتصادی را نصیب آنها میکند / آغاز دور جدید رقابت تسلیحاتی در منطقه
مدیر گروه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه یزد در گفتگو با یزد رسا، در خصوص تحولات غرب آسیا و بحران یمن گفت: از سال ۲۰۱۱ به دنبال اعتراضات مردم یمن علیه علی عبدالله صالح این کشور دچار آشوب سیاسی گردید که درنهایت منجر به برکناری وی از قدرت و جانشینی عبد ربه منصور هادی در فوریه 2012 م بهعنوان رئیسجمهور جدید این کشور شد.
دکتر سید محسن میرحسینی افزود: اما این پایان ماجرا نبود و اختلافات سیاسی در این کشور در فاز جدید منجر به رویارویی دو گروه انصار الله به رهبری حوثیها و نیز القاعده با حکومت منصور هادی و نیز با یکدیگر گردید. در این نبردها بالاخره حوثیهای شیعه پیروز شدند و در سپتامبر ۲۰۱۴ صنعا را تصرف کردند و حکومت وحدت ملی خود را تشکیل دادند و در پی این رخداد منصور هادی عدن را بهعنوان پایتخت موقت خود برگزیده و از این زمان به بعد ما شاهد به وجود آمدن ائتلافی از کشورهای منطقه به رهبری عربستان سعودی و حملات هوایی علیه حوثیها و دولت وحدت ملی در حمایت از دولت منصور هادی بانام توفان قاطعیت هستیم.
وی در ادامه در خصوص چرایی تداوم حملات سعودیها به یمن اظهار داشت: دلیل ادامه این بحران و تداوم بمبارانهای روزانه سعودیها را نمیتوان در یک یا چند گزینه ساده خلاصه نمود بلکه این بحران ترکیبی از مسائل گوناگون سیاسی داخلی و منطقهای و جهانی است که تداوم آن را دامن زده است. به نظر من مهمترین عامل منطقهای تداوم منازعه را میتوان ترس عربستان سعودی از شکلگیری یک حکومت شیعی در کنار گوش این کشور و سرایت امواج شیعهگری به کشور عربستان دانست که در این میان حمایت سیاسی و معنوی ایران از جنبش انصار الله و حوثیهای یمن از دید سعودیها بهنوعی به چالش کشیدن حکام سنتی عربستان محسوب میشود که حکومت پادشاهی آنان بهنوعی از سوی این جنبشهای بیداری اسلامی به چالش کشیده شده است. لذا در یک جمعبندی میتوان علت تداوم بحران یمن را سیاست موازنه قدرت یا همان "Balance of Power" در مقابل جمهوری اسلامی ایران برای حفظ هویت سنتی خویش دانست.
ترس از سرایت دموکراسی؛ علت حمله عربستان به یمن
استاد علوم سیاسی دانشگاه یزد تأکید کرد: معتقدم بیم عربستان نسبت به سرایت دموکراسی به آن کشور مهمترین عاملی است که آن کشور را وادار به حملات هوایی به یمن کرد چراکه در پی گسترش بیداری اسلامی به کشورهای منطقه و بخصوص یمن که در کنار گوش عربستان قرار دارد حکام سنتی این کشور که دارای حکومت پادشاهی که از انواع حکومتهای غیر دمکراتیک است احساس نمودند که در گامهای بعدی آنان سیبل آماج حرکتهای آزادیخواهی مردم کشور خود با سرایت این موج بخصوص از طریق کشور یمن و حکومت شیعی که انصار الله در این کشور تشکیل داده است خواهند شد.
میرحسینی افزود: شاهد تلاش عربستانیها در راستای سد مسیر انقلابهای عربی و عدم سرایت آن به عربستان را میتوان مواردی مانند کمک مالی آنان به نظامیان مصری در راستای سرنگونی نخستین دولت دموکراتیک آن کشور، حمایت عربستان از گروههای سلفی القاعده و جبهه النصره در سوریه و عراق دانست که در این راستا از حمایت کمکهای نظامی آمریکا نیز برخوردار هستند که نمونه بارز آن قرارداد نجومی خرید تسلیحاتی 109 میلیارد دلاری عربستان از آمریکا در سفر اخیر ترامپ به عربستان سعودی است. از سوی دیگر به نظر دومین دلیل مهم تداوم حملات هوایی عربستان علیه یمن را میتوان تقابل با جمهوری اسلامی ایران در منطقه دانست چراکه ایران بارها حمایت سیاسی و معنوی خویش را از مردم و جنبش انصار الله یمن ابراز داشته است و مسلماً برهم خوردن تعادل قدرت در این منطقه به نفع ایران را سعودیها برنمیتابند و در پی آناند تا باریشه کن کردن حوثیها و شیعیان و سرنگونی حکومت آنان در صنعا بتوانند توازن قدرت و یا بهطریقاولی تر برتری قدرت نسبت به جمهوری اسلامی ایران را در این منطقه استراتژیک دنیا به دست آورده و حکومت سنتی و غیر دمکراتیک خود را تداوم بخشند.
این تحلیلگر سیاسی ادامه داد: به نظر من عربستان سعودی متوجه این امر شده است که ازلحاظ زمینی توان مقاومت در برابر نیروهای مردمی یمن که برای دفاع از حکومت و کشورشان تا آخرین حد و توان با جنگهای غیرمنظم و پارتیزانی مقاومت خواهند نمود و در حقیقت مقاومت سخت مردم یمن در برابر تهاجم ارتش عربستان سعودی این سیگنال را به سعودیها منتقل کرده است که در جنگ زمینی که همانا جنگهای درازمدت و نامنظم خواهد بود دچار فرسودگی شده و درنهایت در باتلاقی فرو خواهند رفت که بیرون آمدن از آن بسیار مشکل خواهد بود مانند باتلاقی که جنگ ویتنام برای آمریکاییها در ویتنام ایجاد کرد و هنوز هم کابوس ویتنام در خواب شبانه آمریکاییها سرک میکشد لذا عملیات هوایی را گزینه مناسبتری دیدند چون در این زمینه همدست برتر رادارند و هم سعی نمودند تا با کشتار شهروندان یمنی آنان را وادار به تسلیم نمایند.
مدیر گروه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه یزد اضافه کرد: در عمل حملات هوایی نتوانست گره یمن را برای آل سعود باز کند چراکه مقاومت غیرقابلتصور مردم با محوریت حوثیها در برابر تهاجمات هوایی باعث گردیده تا جنگی فرسایشی در باتلاق یمن برای سعودیها رقم بخورد. در حقیقت علت اصلی تهاجم نیروی هوائی عربستان سعودی به یمن را میتوان خواست گروه انصار الله در برقراری حکومت مستقل و مشارکت گروههای مختلف مردم در اداره آن کشور و ترس عربستان از حاکم شدن یک حکومت شیعی در کنار مرزهای خود است.
وی در ادامه گفت: در یک دید کلی عملیات نظامی موسوم به «توفان قاطعیت» هرچند منجر به شهادت جمعی از مردم یمن و نیز تخریب زیرساختهای این کشور شده است اما از سوی مقابل این حملات نظامی هزینههای غیرقابل جبرانی را نیز به ریاض تحمیل نموده که همراه با اوضاع منطقهای و تحولات روابط بینالملل رژیم سعودی را مورد چالش جدی قرارداد است و انعقاد خریدهای هنگفت نظامی این کشور در سفر اخیر ترامپ به این کشور که در تاریخ خریدهای نظامی نهتنها منطقه بلکه جهان کمسابقه است نیز در این راستا تفسیر میشود. ریشه دیگر این حملات را باید در ناکامیهای این کشور در منطقه جستجو کرد، شکستهایی مانند عدم موفقیت در سرنگونی رژیم بشار اسد؛ عدم موفقیت گروه تکفیری داعش در گسترش سلطه بر عراق و نیز عدم موفقیت عربستان در اجرای مقاصد خود در بحرین و لبنان زمینههای حمله به یمن برای جبران مافات در سایر نقاط منطقه را فراهم نمود.
این کارشناس مسائل سیاسی تأکید کرد: این بحران ریشه در قدرت منطقهای ایران و ترس عربستان از گسترش این قدرت در کنار مرزهای خود در منطقه دارد. امروزه بدون شک جمهوری اسلامی ایران یکی از قدرتهای بزرگ منطقهای در مقابل عربستان و رژیم صهیونیستی در منطقه خاورمیانه است و در این راستا عربستان همواره سعی نموده است تا موازنه قدرت را در منطقه به نفع خود حفظ نماید و حمله عربستان به یمن و سعی در ایجاد یک اتحاد عربی درواقع ریشه در اوجگیری قدرت ایران دارد.
طرحهای امنیت منطقهای با حضور بیگانگان راه به جایی نخواهد برد / دامن زدن آمریکاییها به ایرانهراسی منافع سرشار سیاسی و اقتصادی را نصیب آنها میکند
میرحسینی تنها راهحل بحران یمن را پذیرش واقعیتهای روابط بینالملل از سوی سعودیها دانست و تصریح کرد: عربستان سعودی واقعیات روابط بینالملل را باید بپذیرد و واقعیت هم این است که ایران یک قدرت منطقهای بوده و جدای از پذیرش نقش ایران نمیتوان به یک راهحل منطقی دستیافت. عربستان باید به این امر واقف باشد که تنها راه برقراری صلح و امنیت در این منطقه صرفاً با تفاهم با ایران امکانپذیر است و استفاده از سلاح زور و اتکا به زرادخانه کشورهای غربی برای حل مشکلات عدم توازن قدرت در منطقه راه بهجایی نخواهد برد. راهحل عملی حل مشکلات منطقه را تبدیل شورای همکاری خلیجفارس که صرفاً 6 کشور این منطقه در آن حضور دارند به طرح 6+ 2 میدانم یعنی دو کشور ایران و عراق نیز بهعنوان کشورهای پرنفوذ و قدرتمند منطقه حتماً باید در طرحهای امنیتی برای ثبات منطقه حضورداشته باشند وگرنه همانگونه که در عمل هم شاهد بودهایم طرحهای امنیتی با حضور کشورهای خارجی ازجمله آمریکاییها راه بهجایی نبرده و در آینده نیز مؤثر واقع نخواهد شد.
دکتر میرحسینی علت ماجراجویی منطقهای ترامپ در خاورمیانه و سفر به عربستان را نگاه سودمحور ترامپ دانسته و تأکید کرد: بینش سیاسی ترامپ بسیار پایین است و آنچه را که او اکنون انجام میدهد برنامههای مشاوران اوست لذا در این راستا ترامپ اولین سفر خارجی خود را منطقه خاورمیانه و آنهم کشور عربستان ثروتمندترین کشور نفتخیز منطقه قرار میدهد زیرابه دنبال منابع سرشار انرژی و پولهای بادآورده نفتی است لذا سفر خود را از عربستان شروع میکند. در همین راستا بحث ایران هراسی میتواند علاوه بر بعد سیاسی ازلحاظ منافع اقتصادی نیز سود سرشاری را نصیب آمریکا سازد با معرفی ایران بهعنوان یک خطر عمده و ایجاد جو ایران هراسی در منطقه و نیز در دنیا آمریکا در حقیقت میخواهد با یک تیر چند هدف را نشانه رود و بیشتر کشورهای منطقه ازجمله ترکیه را علیه ایران تحریک نماید. در یک جمعبندی میتوان گفت سفر ترامپ به منطقه و عربستان در راستای تحصیل منافع سرشار اقتصادی از طریق فروش تسلیحات به این کشور و منبع عمده تأمینکننده نفت آمریکا و کنترل قدرت منطقهای ایران با اهرم ایران هراسی است. به نظر من با انجام انتخابات اخیر و انتخاب آقای دکتر روحانی که با نظام بینالملل سر تفاهم و همکاری دارد بحث ایران هراسی بسیار کمرنگتر خواهد شد و حداقل این نتیجه را خواهد داشت که آمریکاییها مجبور خواهند شد از در دیگری وارد شوند و عربستان دیگر برای آمریکا نقش قطعه اصلی جورچین منطقه را ایفا نخواهد کرد.
استاد علوم سیاسی دانشگاه یزد افزود: قرارداد فروش 100 میلیارد دلاری تسليحات آمریکایی به عربستان سعودي را میتوان یکي از بزرگترین قراردادهاي فروش تسليحات نهتنها در خاورمیانه بلکه در کل جهان دانست که این امر کمسابقه است. این امر مسلماً دور جديدي از رقابت تسليحاتي را در منطقه خاورميانه آغاز خواهد نمود که منافع عظیم آن به جیب شرکتهای تسلیحاتی آمریکایی خواهد رفت و درراه وعدههای انتخاباتی ترامپ مبنی بر ایجاد شغل برای آمریکائیان مؤثر خواهد بود. انعقاد این قراردادها همزمان با اولین سفر خارجی دونالد ترامپ به عربستان حاکی از اولویت مسائل تجاری و اقتصادی در نزد دولت ترامپ است. صحبتهای ضد ایرانی پادشاه عربستان و دونالد ترامپ در دیدارهای رسمی در عربستان حاکی از تکرار سیاستهای دیرینه دولت آمریکا در منطقه خاورمیانه در مخالفت با جمهوری اسلامی ایران و به نفع ریاض است.
وی در ادامه عنوان کرد: از سوی دیگر قرار است اين توافق در مدت 10 سال براي کمک به افزايش توان دفاعي عربستان به بيش از 300 ميليارد دلار افزايش یابد که عمده هدف آن افزايش توان دفاعي عربستان در برابر قدرت منطقهای ایران است که این امر در حقیقت مسائل منطقه بخصوص بحران یمن را نیز دربرمی گیرد و دورنمای حل این قضیه را خیلی بعید مینماید و آتش افروخته جنگ یمن را همچنان شعلهور نگه خواهد داشت و هرروز بر خرابیها و شهدای این تراژدی قرن بیست و یکم خواهد افزود.
دور جدیدی از رقابت تسلیحاتی در منطقه آغاز شده است
مدیر گروه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه یزد بیان داشت: اگر نگاه کارشناسانهای به روند تحولات منطقه خاورمیانه داشته باشیم ملاحظه میکنیم که در مهرومومهای اخیر دور جديدی از سیاستهای رقابت تسليحاتي و خرید سلاح در این منطقه ژئواستراتژیک جهان حاکم گشته است که این منطقه را بابی ثباتی بیشتری مواجه ساخته است. گزارش مؤسسه صلح سیپری نشان میدهد که رشد خريد تسليحات در منطقه خاورميانه در پنج سال اخير از زمان جنگ سرد بيسابقه بوده است. بر اساس این گزارش واردات تسليحات کشورهاي منطقه خاورميانه در دوره ١٦-٢٠١٢ نسبت به دوره ١١-٢٠٠٧ رشد ٨٦ درصدي را از خود نشان ميدهد که عربستان سعودي و قطر، بزرگترین این واردکنندگان بودهاند. بر اساس همین گزارش عربستان سعودي دومين کشور واردکننده تسليحات نظامي در جهان در دوره ١٦-٢٠١٢ بوده است که افزایش ٢١٢ درصدی را نسبت به دوره 5 ساله قبل از آن یعنی دوره ١١-٢٠٠٧ را نشان ميدهد.
سید محسن میرحسینی در ادامه گفت: عربستان تنها در سال ٢٠١٥ بهواسطه حمله به یمن و نیز کمک تسلیحاتی به تکفیریهای عراق و سوريه ٩ ميليارد و ٣٠٠ ميليون دلار سلاح خريداري کرده است که اين رقم نسبت به سال قبل از آن ٥٠ درصد رشد نشان ميدهد. از سوی دیگر کشور قطر نیز در همین دوره١٦-٢٠١٢ نسبت به دوره ١١-٢٠٠٧ واردات اسلحه خود را ٢٤٥ درصد افزايش داده و تنها در سال ٢٠١٦ قراردادي ١١ ميليارد دلاري را با وزارت دفاع آمريکا منعقد کرده است. با توجه به آمارهایی که ذکر کردم من آینده غرب آسیا را زیاد روشن نمیبینم چراکه همین تنشها میتواند جنگهاي نيابتي خاورميانه را سالها طول داده و این امر بهنوبه خود باعث میگردد تا کشورهاي درگير منطقه مسابقه خریدهای گزاف تسليحاتی گرانقيمت خود را سالبهسال بهصورت تصاعدی افزایش دهند که این امر قطعاً موردعلاقه فروشندگان عمده سلاح جهان و در رأس آنها آمریکا خواهد بود.
وی در پایان اظهار داشت: کشورهایی مانند عربستان و قطر در منطقه غرب آسیا سیاست توسل به بیگانگان برای ایجاد توازن قوا در منطقه را جستجو نموده و در این راستا انبار سلاحهای غربی را با دلارهای نفتی خود به منطقه سرازیر نمایند درنهایت نهتنها نخواهند توانست به توازن مدنظر خود دست یابند بلکه به کشورهای مترصد فرصت نظیر حکومت ترامپ تاجر مسلک در آمریکا این سیگنال را خواهند داد تا هر چه بیشتر در بوق تفرقه و هراس افکنی از کشورهایی نظیر ایران و سوریه بدمد تا بتواند منافع بیشتری را نصیب کشور خویش سازد.
انتهای پیام/آ
Related Assets:
- 506 تن بار همراه پادشاه عربستان سعودی در سفر به جاکارتا/ 2 آسانسور برقی ویژه در میان بارهای ملک سلمان!
- چرا خون فرانسویها از خون شیعیان مظلوم یمن رنگین تر است؟
- تشکیل دولت وحدت ملی در یمن + اسامی وزرا
- پیام حقی که به کرسی می نشیند
- نزدیکی قطر به ایران؛ علت اصلی سیاستهای تهاجمی نسبت به دوحه / تلاش قطر برای خروج از زیر سایه برادر بزرگتر/ ترکیه در جهت بهرهبرداری حداکثری از بحران قطر حرکت میکند
- مردم یمن؛ قربانی حقوقبشر آمریکایی/وزیرانی انتخاب شوند که اهل خدمت بیمنت به مردم باشند
- وضعیت یمن فاجعهبار است؛ فرودگاه صنعاء بازگشایی شود