نقد و حمایت از دولت؛ پارادوکسی در کار نیست
به گزارش یزدرسا، علی خضریان فعال سابق دانشجویی و تحلیلگر برجسته سیاسی در یادداشتی نوشت: یکی از پرسشهای فضای دانشجویی در روزهای اخیر که یحتمل در فضای خارج از محیط دانشجویی نیز طرح میشود این است که چطور شده جریان معتقد به گفتمان انقلاب و حزباللهی از در حمایت دولتی برآمده که در 5 سال گذشته از نظر گفتمانی، روشی و کارکردی مورد نقد قرار میداده و به یکباره همه انتقادات گذشته را به کنار نهاده است؟ آیا جریان انقلابی از دولتی که توامان اشرافیگری دولت هاشمی، غربگرایی دولت خاتمی و لج بازی و بیتدبیریهای دولت احمدینژاد را به یکجا دارد، باید حمایت میکرد؟
پیش از پاسخ به این سوال ابتدا باید با یک بازخوانی ببینیم این حمایتها در واکنش به کدام اقدامات یا اظهارات جناب رئیسجمهور صورت گرفته تا مشخص شود آیا در این حمایتها جریان انقلابی از موضع خود کوتاه آمده است؟ یا جناب دکتر روحانی اقدام یا اظهاراتی خلاف رویه گذشتهشان در دولت دهم و یازدهم داشتهاند که زمینه حمایت جریان انقلابی را فراهم کرده است؟
این حمایتها عموما طی 10 روز گذشته و در دو موج از سوی برخی چهرههای جریان انقلاب صورت گرفت. موج اول حمایتها بعد از سخنرانی جناب روحانی در نشست هماندیشی مدیران ارشد دولت دوازدهم بود که ایشان با بیان اینکه «امروز دولت و من بهعنوان رئیسجمهور و نماینده ملت، دست همه را میبوسم و در برابر همه آحاد ملت و جناحها، حتی آنها که بدترین اهانتها را به دولت کردند، خم میشوم و دست همه آنها را میبوسم»، اعلام داشتند که «باید به دنیا نشان دهیم که میتوانیم سختیها و مشکلات را پشت سر بگذاریم، اما عزت، آزادی، استقلال، مردمسالاری، جمهوریت، اسلامیت، دین و فرهنگمان را معامله نخواهیم کرد.»
دومین موج حمایتها نیز که نقطه اوج آن، نامه سردار قاسم سلیمانی خطاب به رئیسجمهور و اعلام حمایت از مواضع ایشان همراه بود، پس از اظهارات روز سهشنبه جناب روحانی در جمع ایرانیان مقیم سوئیس صورت گرفت که رئیسجمهور با بیان اینکه «آمریکا نمیتواند صادرات نفت ایران به خارج از کشور را متوقف کند»، گفت: «آمریکاییها مدعی شدهاند که میخواهند بهطور کامل جلوی صادرات نفت ایران را بگیرند. آنها معنی این حرف را نمیفهمند، چراکه این اصلا معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن وقت نفت منطقه صادر شود. اگر شما توانستید این کار را بکنید تا نتیجهاش را ببینید.»
خوب است در مقدمه پاسخ به سوال ابتدایی این نکته را نیز روشن کنیم که همه ما با هر تفکر و عقیدهای که داریم و با هر رأیی که در انتخابات به سبد هر یک از کاندیداها انداختیم، در حال حاضر با دولتی مستقر مواجه هستیم که براساس احترام به آرای عمومی و اصل مردمسالاری و همچنین حجت شرعی که تنفیذ رهبر انقلاب ایجاد کرده است موظف به کمک به دولت در راستای پیشبرد امور جاری کشور و در یک کلان نگاه حرکت در جهت تحقق کارآمدی نظام جمهوری اسلامی هستیم که در منظومه فکری امام راحل(رض) حفظ آن از اهم واجبات عقلی و شرعی است. (صحیفه امام خمینی، ج ۱۹، ص ۱۵۳) حتی بالاتر از آن امام خمینی(رض) اهمیت حفظ جمهورى اسلامى را از حفظ امام عصر(عج) نیز بیشتر میداند. (صحیفه امام خمینی، ج ۱۵، ص ۳۶۵)
بنابراین جریان معتقد به انقلاب اسلامی نهتنها در 10 روز اخیر، بلکه در طول دوران مدیریت رئیسجمهور وقت و همچنین دولتهای پیش از آن با تمام انتقاداتی که بعضا به برخی عملکردها و دیدگاههای آن داشته، تلاش کرده کمککننده به دولت مستقر در جهت خدمترسانی به جامعه باشد و آنچه میبینیم در روزهای گذشته بیشتر بر زبان جاری شد، دلیلش اظهارات رئیسجمهور بود که بهرغم برخی دفعات که با ادبیات تند و بعضا توهینآمیز نسبت به دلسوزان انقلاب کلمات درشتی را بهکار میبردند، اینبار در کلامشان با نگاه به داخل و ادبیاتی متواضعانه اعلام کردند که با همدلی و اتحاد داخلی دستاوردهای انقلاب اسلامی را معامله نخواهیم کرد.
گرچه این نقد به جناب روحانی وارد است و افکار عمومی احساس میکند ایشان هرگاه سخن از وحدت و همدلی بر زبان جاری میسازند، دقیقا زمانی است که در نقطه ضعف از نظر کارآمدی و رفع مشکلات اجرایی و معیشتی کشور قرار گرفتهاند و به محض احساس خروج از این وضعیت، مجددا ادبیاتی تحکمآمیز و بعضا همراه با توهین را نثار منتقدانشان میکنند؛ اما نحوه رفتار جریان انقلابی با جناب رئیسجمهور نمیتواند خارج از پارادایم گفتمانی امام و رهبری و در راستای منافع حزبی و جناحی تعریف شود.
از سویی دیگر و درخصوص موج دوم حمایت نیروهای انقلاب خصوصا سردار سلیمانی از جناب روحانی ابتدا یک مقدمه لازم است و آن اینکه ایده اصلی دولت جناب روحانی در جمله مهم ایشان در جریان رقابتهای انتخاباتی سال 92 مبنیبر پذیرش آمریکا بهعنوان کدخدا در دهکده جهانی و بیان اینکه «آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است» بهعنوان تعامل با کشورهای غربی علیالخصوص آمریکا در راستای رفع مشکلات کشور شکل گرفته است و عمده مناقشه جریان انقلابی با جناب روحانی و دولت نیز در طول این پنج سال حول تفاوت دیدگاه در این خصوص بوده است و با وجود اینکه ایشان پس از گذشت پنج سال از مسئولیتشان با تمام همراهیهای داخلی همچون فرمان رهبری انقلاب مبنیبر نرمش قهرمانانه، رضایت ایشان به مذاکرات دوجانبه با آمریکاییها بهرغم بدبینی به طرف مذاکره، پذیرش نتایج مذاکرات و توافقنامه برجام در حالی که برخی شروط معین شده رهبری در آن مشاهده نمیشد و... نتوانستند ایده خود را به سرانجام رسانند و طی اظهاراتی که در سوئیس داشتند اقدام به اعلام مواضعی در چارچوب گفتمان عزتمندانه انقلاب اسلامی کردند، پس باید از این اظهارات استقبال کرد تا برای عامه مردم نیز مشخص شود که جریان معتقد به انقلاب اسلامی در قالب یک جناح رقیب سیاسی جناب روحانی نیست که به هر بهانهای بخواهد اولا با کارشکنی در امور اجرایی مانع از تحقق کارآمدی نظام جمهوری اسلامی شود و دوما با عینک انتخاباتی به هرگونه اظهارنظر و اقدامی که از سوی دولت صورت میگیرد بنگرد و از سخن و اقدام درست حمایت نکند و به مخالفت لجوجانه و به هر قیمت و در هر وضعیتی بپردازد.
بنابراین آنچه از این حمایتها برداشت میشود این است که منتقدان دولت در واقع به حمایتی مشروط از مواضع جناب رئیسجمهور اقدام کردهاند و مشی جریان انقلابی براساس فهمی که از چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی دارند، تغییری نکرده است و البته برای عدم ایجاد چنین شبههای در افکار عمومی باید با حفظ مواضع، انتقاد نسبت به اقدامات و عملکردهایی باشد که به اعتقاد نگارنده همچنان دولتمردان در مسیر همان ایده غربگرایانه و عدم توجه به ظرفیتهای داخلی جهت برونرفت از مشکلات کشور صورت میدهند و خلاف آنچه میگویند را میتوان در عملکردشان مشاهده کرد.
انتهای پیام/