نون نزدیکی به زندگی مردم
به گزارش یزدرسا، قسمت پایانی سریال «نون خ2» هفته گذشته از شبکه یک سیما پخش شد و در طول مدت پخش توانست بخش بزرگی از مخاطبان را جذب کند و راضی نگه دارد. سری اول این سریال هم بینندگان خود را داشت و موفقیتش باعث شد سری دوم آن هم ساخته شود. اما محبوبیت سری اول و دوم این سریال میتواند برای صداوسیما و مدیران و برنامهسازانش یک درس مهم و جدی باشد. سالهاست سینما و تلویزیون ما عادت کرده و یا ترجیح داده است که در آپارتمانهای تهران بماند و داستانش را نهایتا تا مشکلات زناشویی و اختلاس در شرکت برای مردم تعریف کند.
سالهاست برای تهیهکنندگان بیشتر میصرفد که در همین تهران سریال بسازند و هزینه کمتری بپردازند. واکنش چندسال اخیر مخاطبان هم نشان میدهد که آنها هم از این وضعیت خسته شدهاند و دنبال تنوع و خلاقیت هستند. اقبال فوقالعاده از مجموعههای پایتخت و نونخ این فرضیه را اثبات کرد. مجموعههایی که با نگاه به کشف و معرفی و تبلیغ اقلیمها و مناطق مختلف ساخته شد و در گذر زمان نشان داد که چقدر جذابیت بصری و داستانی پشت آن خوابیده است.
اینکه مردم مناطق مختلف ایران ببینند که به هر اندازهای از فرهنگ، صنعت و زبان هم در رسانه ملی حرف زده میشود، دارای اهمیت مقطعی و استراتژیک است. احساس شریک بودن در تولیدات فرهنگی و هنری صداوسیما و سینما و میهمان شدن در خانههای مناطق دیگر کشور، حس امید و مفیدبودن را بین آنها تقویت میکند. سریال نونخ در دو سال اخیر این وظیفه را بهدرستی انجام داده است.
توجه به قومیتهای مختلف، بیان ویژگیهای فردی و اجتماعی آن منطقه در قالب طنز و ارائه تصویری از مشکلات و مسائل آنها بدون سیاهنمایی و غرزدنهای مرسوم، نکات مثبت این مجموعه بود. اینکه ایران فقط تهران نیست باید توسط مدیران تلویزیون و سینما در عمل اجرایی شود و این اثر یکی از نمونههای آن است. نکته دیگر که شاید مهمتر از اولی باشد استفاده از بازیگران بومی یا محلی برای این سریال بود. جایی که بیش از 90 درصد از بازیگران با علم به اینکه میدانستند شرایط سختی وجود دارد، پذیرفتند در این مجموعه حضور داشته باشند و البته که دیده شدند. این نکته هم باید موردتوجه قرار بگیرد. وقتی یک سریال با زمانبندی مناسب و فیلمنامه قوی ساخته میشود دیگر نیازی به حضور سلبریتیها با دستمزدهای میلیاردی نیست.
کار قابلدفاع و جذاب نیاز به برنامهریزی و کشیدن سختی دارد. استفاده از چهرههای مشهور برای دیدهشدن و جذب مخاطب، خالی کردن شانه از زیر بار مسئولیت است. سیروس میمنت بیش از چهار دهه است که کار بازیگری میکند. بهواسطه فیلمنامه و کارگردانی صحیح و بازی خوب خودش تبدیل به ستاره این روزهای تلویزیون شده است. شاید دستمزد میمنت یکبیستم سلبریتیها هم نباشد. آقایان مدیر در تلویزیون! یک اثر ماندگار، قوی و پرمخاطب، به گواهی سریالهای چهار دهه اخیر تلویزیون، بیش از چهره، نیاز به فیلمنامه و برنامهریزی و بودجه بهاندازه دارد.
یک سریال را میشود به یک تیم فوتبال تشبیه کرد. دوران اینکه یک ستاره بهتنهایی بتواند تیمش را قهرمان کند، گذشته است. تیم برای موفقیت، تاکتیک و استراتژی میخواهد. نونخ2 با وجود ضعفهایی که داشت، اما در دو بخش فرم و محتوا قوی ظاهر شد و اکثر دوستان کرد از ارائه تصویرشان در این سریال احساس بدی ندارند. قسمت زلزله در این سریال بهدرستی تصویر کامل و دقیقی از همه مردم ایران و بهطور خاص مردم کرد نشان داد؛ همبستگی و اتحاد درعین وجود اختلافات فردی یا حتی قبیلهای.
نونخ2 حتما یک سریال کامل و آرمانی نیست، اما برای خود صداوسیما درسهایی دارد، برای اینکه مسیری که ساختهشده با قدرت ادامه پیدا کند و البته دچار افراط و تفریط نشود. با شناختی که از مدیران تصمیمگیر داریم احتمالا 10 سال آینده دلمان برای سریالهای با لوکیشن تهران تنگ خواهد شد از بس که همه سریالها به شهرستانها رفته است! از این مسیر شاید سلبریتیها بیش از همه ناراحت باشند، زیرا نوبت بازیگران زحمتکش بومی و محلی رسیده است که هیچوقت دیده نشدهاند و دستمزد کمی میگیرند. سلبریتیهای نازپرورده عادت به سرما و گرمای کشنده ندارند و نهایتا از این برج به آن ماشین رفتهاند و بالعکس.
منبع: فرهیختگان