نگاهی گذرا به فسادها و وابستگیهای دربار پهلوی با آمریکا
به گزارش یزدرسا، علاوه بر ناکارآمدی و مشکلات عدیده ای که در زمان پهلوی بر کشور حاکم بود، از دیگر مسائلی که مردم را در آن زمان آزار میداد فسادهای گسترده در دربار پهلوی بود. فسادهایی که اطرافیان شاه نیز به آن اذعان داشتند.
حسین فردوست در کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی مینویسد: «در تاريخ زنان فاسد جهان، تالي اشرف يا نيست يا نادر است. معتاد، قاچاقچي مواد مخدر، عضو مافياي امريكا.» وی همچنین می نویسد: «اگر بخواهم در زمينه روابط جنسي اشرف وارد جزئيات شوم، خود كتاب مفصلي خواهد شد».
فردوست همچنین در کتاب خود آورده است: «اشرف قاچاقچی بین المللی بود و به طور مسجل عضو مافیای آمریکاست. او به هر جا که می رفت در یکی از چمدان هایش هروئین حمل می کرد و کسی هم جرأت نمی کرد آن را بازرسی کند. این مسئله توسط بعضی از مأمورین به من گزارش شد و من نیز به محمدرضا اطلاع دادم که اشرف چنین کاری می کند. محمدرضا دستور داد که به او بگویید این کار را نکند. همین. . . ».
اسدالله علم نیز در خاطرات خود به نقل از هویدا مینویسد: «فساد در سطح بالای مملکت به قدری شیوع دارد که حتی از حریم شرم و حیا هم فراتر رفته است و در این مورد مثال می آورد که هم اکنون در کنار دریای خزر سه کازینو به مقیاس وسیعی مشغول به کار است که یکی به خواهر شاه و دیگری به برادرش و سومی به بنیاد پهلوی تعلق دارد».
اما غیر از فسادهای گسترده اخلاقی و مالی در دربار پهلوی، یکی دیگر از مشخصات رضا شاه وابستگی و سرسپردگی شدید وی به آمریکا و غرب بود.
"ویلیام میلر" افسر پیشین سفارت آمریکا در تهران می گوید: «دولت آمریکا و غرب قادر به تعامل با پیچیدگی ایران نبودند؛ منافع دوران جنگ سرد مهمترین عامل و بالاترین اولویت بود و براساس آن کشور ایران در منطقه ضربهگیر بود و سپری در برابر اتحاد جماهیر شوروی سابق به حساب میآمد.»
"ریچارد بولیت" استاد تاریخ دانشگاه کلمبیا درباره رابطه آمریکا و رژیم شاهنشاهی میگوید: «آنچه که شاه بعد از سال 1953 انجام داد، این بوده که خود را با آنچه آمریکاییها از آن انتظار داشتند به خوبی سازگار کرد.»
"هنری پرشت" رئیس سابق میز ایران در وزارت خارجه آمریکا درباره ارتباطات اقتصادی شاه و غرب عنوان داشت: «شاه نفت مورد نیاز اسرائیل را تامین میکرد. مخالف اتحاد جماهیر شوروی سابق بود و امنیت منطقه خلیج فارس را تامین میکرد، زمانی که که میخواستیم تنشی را در عراق ایجاد کنیم او با خوشحالی مشارکت میکرد؛ بنابراین علل زیادی وجود داشت که در آن دوران رژیم شاه را حمایت کنیم.»
"ویلیام سولیوان" سفیر آمریکا در تهران در دوره ی کارتر، در گزارشی به تاریخ 14 اردیبهشت 1357 در مورد روابط ایران و آمریکا گفت: «روی هم رفته روابط ایران و آمریکا عالی است... ایران با تکیه بر قدرت و نفوذ فزاینده خود همواره آماده بوده تا به طریقی نقش فعالتری در امور منطقه ایفا کند به گونه ای که منافع ما تامین گردد.»
ژنرال هایزر نیز میگوید: «فکر نمیکنم کسی شاه را بشناسد و احترام و وفاداری او را نسبت به آمریکا مورد شک و تردید قرار دهد.»
وابستگی شاه به بیگانگان تا حدی بود که حتی صدای افرادی چون پرویز راجی سفیر وقت شاه در انگلیس، را هم در آورد و او که از این همه وابستگی احساس میکند که غرور ملیاش خدشهدار شده، مینویسد: «همه کسانی که شبیه من در اردوگاه شاه قرار دارند، چگونه میتوانیم مدعی داشتن غرور ملی باشیم؛ درحالیکه از مردم مملکت بریدهایم و با عجز و لابه از این کشورهای غربی تقاضای حمایت از خود داریم؟»
اسدالله علم نیز درباره حقارت مقامات پهلوی در مقابل شرق و غرب مینویسد: «به او [وزیر خارجه آمریکا] گفتم در امر خاورمیانه بیجهت فرانسویها و انگلیسها را شرکت میدهید، مطلب باید بین شما و روسها حل شود. زیرا روسها هستند که میخواهند به تدریج در خاورمیانه نفوذ کنند و شما هستید که میخواهید جلوی آنها را بگیرید و این قدرت را هم دارید. ولی فرانسه و انگلیس گو اینکه در حقیقت متفق شما هستند ولی مناقع و نظرات خاصی دارند که گاهی با نظرات شما مغایر است. مثلا حالا فرانسه به اعراب بیش از اسرائیل توجه دارد، آنوقت چطور ممکن است وقتی که در طرف شما نشسته و با روسها مذاکره میکند، مسئله منافع اعراب را که در حقیقت فعلا نقطهنظر روسهاست از یاد ببرد؟ بهتر است بعد که شما مطلب را با روسها حل کردید، متفقین خود را جریان مذاکرات بگذارید. خیلی حرف مرا پسندید و چون میداند که من در سابق نخستوزیر بودهام (زکی!) خیال میکرد باید خیلی به مسائل جهانی آشنا باشم. به هر صورت این حرف مرا یادداشت کرد که باعث تعجب من شد! بعد از شام، قدری موزیک جاز زدند و باز شاهنشاه قدری به طور خصوصی با نیکسون صحبت فرمودند.»