وقتی آشوب جواب نداد
به گزارش یزدرسا، پیام آشکار حمله تروریستی دیروز در اهواز آن هم توسط گروهکی جداییطلب که آشکارا از ارتباطش با دولتهای مرتجع منطقه میگوید، در وهله اول تغییر راهبرد محور ضدایرانی از آشوب داخلی به حمله تروریستی است. این تغییر راهبرد میتواند آثار مهمی را بر اتفاقات سیاسی احتمالی چند ماه آینده مترتب کند.
ایالات متحده آمریکا از فردای وقوع انقلاب اسلامی با هدف مهار انقلاب و البته با ادبیات گوناگون به اقتضای زمان، چهار راهبرد حمله نظامی، هجمه رسانهای- فرهنگی، ایجاد آشوب داخلی با تکیه بر تحریک گسلهای قومیتی یا شکافهای سیاسی و تحریم اقتصادی را پی گرفته است؛ واقعیتهای میدانی مانند رشد منطقهای ایران و نفوذ نرم جمهوری اسلامی نشان میدهد در 40 سال اخیر این روش چندان برای ایالات متحده کارکردی نداشته است.
از سال گذشته و با تغییر ادبیات و تاکتیک در بخشی از هیات حاکمه ایالات متحده آمریکا بهنظر میرسد تغییراتی هم در دکترین مواجهه با ایران پدید آمده است و کاربست همزمان روشهای بالا در دستورکار قرار گرفته است.
البته تصمیمسازان و تصمیمگیران هیات حاکمه ایالات متحده در مواجهه 40 ساله با جمهوری اسلامی احتمالا به تجربه مهمی رسیدهاند؛ اینکه مواجهه سخت و فیزیکال اعم از جنگ یا اقدام تروریستی با جمهوری اسلامی عموما منجر به ایجاد وحدت داخلی، انسجام در ادبیات مسئولان و کم شدن فاصله مردم و مسئولان میشود. آثار پسینی تجربه انباشته جنگ تحمیلی و اقدامات مسلحانه سازمان منافقین در دهه 60 در همین پارادایم بازخوانی میشود.
اما چه شد که محور ضدایرانی به چنین نقطهای رسید؟ تحولات داخلی ایالات متحده و چالشهای آن در سیاست خارجه با چین، کرهشمالی و حتی اروپا و البته چالشهای درونحاکمیتی عربستانسعودی و البته اوضاع دراماتیک سعودیها در یمن نوعی شتابزدگی را در رفتار آنها با ایران پدید آورده که ممکن است اشتباهات محاسباتی اینچنینی را پدید آورد. البته دلیل مهمتر برای این خطای محاسباتی بزرگ محور غیرایرانی عدم نتیجهگیری مطلوب آنها از راهبرد ایجاد آشوب از دیماه 96 تا شهریور 97 است، محور ضدایرانی از تمرکز و کار کردن روی مطالبات اقتصادی و تلاطم ارزی که با برخی اشتباهات و سوءتدبیرهای داخلی هم همراه شده بود انتظارات بیشتری داشت، خصوصا اینکه حملات رسانهای سازمانیافته علیه ایران در رسانههای مختلف تلاش میکرد اثربخشی تروریسم اقتصادی را علیه ایران بیشینه کند.
اقدامات تروریستی گروهک نزدیک به دولتهای مرتجع منطقه در اهواز علاوهبر موارد ذکرشده میتواند آثار مهم داخلی دیگری هم داشته باشد.
فوریترین اثر این اقدام، ایجاد تصویری نزدیک به واقعیت از آینده موهومی است که برخی افراد موسوم به برانداز تلاش میکنند بین مردم طرح کنند. امروز برای بخشهای زیادی از مردم روشن شد آنچه رباتها و لشکر اجیرشده سایبری در توئیتر و... از مبارزه طرح میکنند دقیقا چیست؟ جسد شهید چهارساله اهوازی تابلوی دقیقی از خروجی مطلوب این تروریستهای سایبری است.
اثر دیگر این اقدام ایجاد سوالات جدی درخصوص برخی معیارهای دوگانه نظام بینالملل است، حالا که بحث کارگروه FATF داغ است یک سوال مهم این است که نسبت این کارگروه با تروریستهایی مانند الاحوازیه چیست؟ آیا کارگروه FATF که ادعای شفافسازی منابع مالی گروههای تروریستی را دارد از منابع این گروه تروریستی خبر دارد؟ اگر خبر ندارد که نشان میدهد این مجموعه کارآیی ندارد و کار کردن با آن اقدامی عبث است و اگر خبر دارد حالا که دولت ایران داوطلبانه بخشهای عمدهای از درخواستهای این کارگروه را اجرا میکند، FATF حاضر است منشأ و مبدأ منابع این گروه و گروههای مشابه تروریستی را که در غرب و جنوبشرق ایران علیه مردم اقدام تروریستی میکنند در اختیار افکارعمومی ایران و دنیا قرار دهد؟
سوال بعدی به نوع پوشش رسانههای معارض جمهوری اسلامی به این اقدام تروریستی برمیگردد؛ بیبیسی فارسی که هر اقدام خلاف امنیتی را در اروپا تروریستی میداند از به کار بردن لفظ تروریست برای گروهک جنایتکار اجتناب کرد و ایراناینترنشنال، رسانه دیگر مستقر در لندن رسما تلاش کرد این گروه تروریستی را تطهیر کند. آشکارا برای رسانههای معارض ایران حتی آنها که ادعای حرفهایگری دارند تروریسم به دو دسته خوب و بد تقسیم میشود و در این تقسیمبندی تروریستی که علیه محور مقاومت باشد، تروریست خوب است.
اقدامات ماههای آینده محور ضدایرانی که هرچه باشد -که بازهم متمرکز بر تروریسم اقتصادی است- بیشک متاثر از اقدام تروریستی روز گذشته تحلیل میشود و باید منظومهای فهم شود.
فرهیختگان