این یادمان به مانند دیگر مراسم، دارای حاشیه هایی بود که اشاره به برخی از آن ها خالی از لطف نیست.
_ سخنران این یادمان سردار نوحی اقدم آذربایجانی بود که قبل از حضور در مهدیه مبارکه، باتفاق تنی چند از مسئولان بافق گلزار شهدای مبارکه را غبارروبی کرد.
_ در محل ورودی یادمان، عکس پرچم های آمریکا و اسرائیل به همراه تصویر سردمداران آن ها روی زمین قرار گرفته بود تا فرش زیر پای مردم شوند.
_ مسئولان بافق در لحظات نخستین آغاز یادمان، در محل حضور داشتند.
_ فرزند خردسال فرماندار بافق نیز در این یادمان حضور یافته و در کنار معاون فرماندار بافق نشسته بود. آخرین حضور وی در مراسم بافق به روز عاشورای حسینی بر می گشت.
_ تمامی شمع های تزئینی در صحنه یادمان، بعلت درخواست سخنران که گویا حساسیت داشت، خاموش بود.

_ سخنران در ابتدای گفته های خود، روستای مبارکه را بخاطر اعتقادات مردمانش، یک کشور دانست.
_ در خلال صحبت های "سردار" نزدیک به ۱۵ مرتبه ندای تکبیر حضار، فضای مهدیه مبارکه را طنین انداز کرد.
_ صحبت های فرمانده لشکر ۸۸ خوزستان به زعم برخی شامل موارد امنیتی بود(!!!) که از خبرنگار یزد رسا خواسته شد آن قسمت ها را پوشش خبری ندهد.

_ "سردار" به نحوی خاطره شهید شدن دو برادر پزشک خود را تعریف می کرد که فضا در این لحظات متحول و اشک مردم جاری شده بود.

_  نوحی اقدم پس از اتمام سخنان خود در حالی که گریان بود، دست تمامی پدران شهدایی که در این یادمان حضور داشتند را بوسید و گفت: من نوکر شما هستم.
و دیگر حواشی که شاید از قلم افتاده باشند…