پرمصرف ترین مشتریان فیلم ها و تصاویر مستهجن معرفی شدند!/تصویر
به گزارش یزد رسا، نوجوانان سوئدی، هرچه بیشتر تصاویر پورنوگرافی تماشا میکنند.
جام به نقل از سایت رادیو سوئد نوشت: وجود فیلمها و برنامههای پورنوگرافی یا صورقبیحه در بسیاری از جوامع معمول است و گروههایی از مردم، به شکلهای مختلف، در اینترنت، تلویزیون، نشریات یا با کرایه ی فیلم و ویدیو، آنها را تماشا میکنند.
(متاسفانه) شرکتهای زیادی برای تولید چنین فیلمهایی ایجاد شده و بسیاری از تلویزیونهای تجاری نیز به تولید و پخش این گونه تصاویر میپردازند. پژوهشی که اخیرا در دانشگاه اوپسالا انجام شده، نشان داده است که نوجوانان نیز بینندهی اینگونه فیلمها و برنامهها هستند.
نوجوانان، هرچه بیشتر تصاویر پورنوگرافی تماشا می کنند
دراین پژوهش ۴۷۷ پسر نوجوان ۱۶ساله که در منطقهی «وِستمَنلَند» به دبیرستان میروند مورد پرسش قرارگرفتهاند و یک دهم آنها گفتهاند که هر روز، تصاویر پورنوگرافیک تماشا میکنند.
این میزان در مقایسه با ده سال پیش که یک بار در هفته بود، افزایش زیادی یافتهاست.
این پژوهش، ده سال پیش نیز توسط گروهی که پژوهش کنونی را انجام داده، با پرسش از دانشآموزان دبیرستانی انجام شده بود.
ماگدالِنا مَتِّبو، دانشیار بخش سلامت زنان و کودکان در دانشگاه اوپسالا که مسئولیت این پژوهش را به عهده دارد، میگوید که به جای شمار استفادهکنندگان (که تقریبا همه گیر شده است)، گستردهگی استفاده از پورنوگرافی افزایش یافتهاست.
به گفتهی او اگر وضعیت امروز با ده سال پیش مقایسه شود، نشان میدهد که هنوز تقریبا تمام پسرها، زمانی به این کار پرداختهاند
تفاوت بزرگی که دراین زمینه میان امروز و ده سال پیش وجود دارد، تغییر موقعیت اجتماعی و اقتصادی این نوجوانان و آسانترشدن دسترسی به این تصاویراست.
نوجوانان ده سال پیش، امکان دیدن این تصاویر را درهفتهای یک بار داشتند، اما نوجوانان امروز امکان دیدن هر روز آنها را دارند.
این نوجوانان، یک سومشان نیز گفتهاند که به جای تماشای فیلمها یا برنامههایی که به آنها علاقه دارند، تصاویر پورنو میبینند.
این نوجوانان، این تمایل را نوعی عادت یا اعتیاد نام میدهند، اما به گفتهی ماگدالِنا مَتِّبو، گروه پژوهش هنوز نمیداند که آن را اعتیاد بنامد یا نوعی شرم و احساس گناه.
با این حال او میگوید که گروه، پژوهش خود را تا یافتن دلایل روآوردن نوجوانان به دیدن تصاویر پورنو، ادامه خوهد داد.
ناگفته پیداست این مساله به خوبی شکست فلسفه آزادی جنسی در غرب را نشان می دهد فلسفه ای که معتقد بود تمامی بیماری ها و عقده های روانی فرد ناشی از محرومیت های جنسی است و باید محدودیت ها در این زمینه را برداشت تا جامعه به حال تعادل برسد اما در واقع این نظریه مانند بنزینی بر روی آتش عمل کرده که نه تنها عقده های پیشین را درمان نکرد بلکه خود نیز بر تعداد و عمق آنها افزوده است.