ID : 12049849

کارگران زحمتکش را دریابیم


چه تلخ است کارگر زحمتکشی که جوانی خود را برای کار در کارخانه‌ای فدا کرده و به حداقل‌ها ساخته و سال‌ها با قراردادهای یکماهه و سه‌ماهه به سر برده، به یکباره در سنین میانسالی با فاجعه‌ای به نام عدم تمدید قرارداد روبرو شود و کوهی بلند از تحیر و نگرانی بر سر خود و خانواده‌اش آوار شود.

یزدرسا؛ آدمی به احساس زنده است و انسان بی‌احساس با هویت انسانی فاصله دارد. متاسفانه نوع تعاملات و دغدغه‌های زندگی این روزها موجب شده تا از درد و رنج یکدیگر غافل بمانیم و یا در صورت آگاهی از گرفتاری‌های دیگران نیز آن‌ها را عادی بپنداریم و شاید با خود بگوییم که مشکل خودشان است؛ در حالی که آموزه‌های دینی و اخلاقی به ما حکم می کنند که در جامعه انسانی همه غمخوار و یاری‌رسان یکدیگر باشیم.

 

اخیرا خبری در رسانه‌های استان منتشر شد مبنی بر اخراج یکباره ۴۰ کارگر باسابقه یکی از شرکت‌های کاشی در استان. پیش‌تر نیز خبرهایی مشابه درباره برخی کارخانه‌های دیگر در سطح استان انتشار یافته بود.

این‌گونه خبرها شاید برای برخی عادی شده باشد؛ اما اندکی تامل در واقعیت ماجرا می‌تواند دل آدمی را میزبان دردی عمیق کند؛ دردی از جنس همدردی برای هموطنانی که علیرغم زحمات فراوان، پشتوانه حمایتی چندانی ندارند و هر آن ممکن است اندک آرامش و امیدشان به آینده را نیز از دست بدهند.

 

به طور طبیعی، مسئولی که از امنیت شغلی با حقوق و درآمدی درحد قابل قبول برخوردار است، نمی‌تواند درد انسان انسان زحمتکشی را درک کند که علیرغم سال‌ها تلاش و سابقه کاری، همچنان در اضطراب عمیق ناشی از احتمال اخراج و عدم تمدید قرارداد به سرمی برد.

بسیاری از ما نیز هرچند دلمان برای بروز چنین رخدادهای تلخی برای قشر شریف کارگر به درد می‌آید، اما نمی‌توانیم واقعیت درد این عزیزان را درک و لمس کنیم.

 

به راستی چه تلخ است کارگر زحمتکشی که جوانی خود را برای کار در کارخانه‌ای فدا کرده و به حداقل‌ها ساخته و سال‌ها با قراردادهای یکماهه و سه‌ماهه به سر برده، به یکباره در سنین میانسالی با فاجعه‌ای به نام عدم تمدید قرارداد روبرو شود و کوهی بلند از تحیر و نگرانی بر سر خود و خانواده‌اش آوار شود.

 

بخشی از این معضل نتیجه دورشدن برخی سرمایه‌داران از منش‌های اخلاقی و انسانی است که همه آرمان و هویت خود را در پول خلاصه کرده‌اند و ابایی ندارند تا با زیرپاگذاشتن اخلاق و مروّت در تصمیم‌گیری‌های خویش، به راحتی آرامش خانواده‌ زحمتکشانی را دستخوش اضطراب و نگرانی کنند.

اما بخش مهم‌تر  این رخدادهای تکان‌دهنده، نتیجه قهری مشکلات تولیدگران و رکود اقتصادی موجود در جامعه است که متاسفانه تلاش موثری از سوی دولتمردان برای مقابله با آن دیده نشده است.

 ای کاش دولتمردان یازدهم به جای دل‌بستن غیرمتعارف به خارج از کشور، فراتر از تعارف و سخنان زیبا به داشته‌های فراوان داخل چشم می‌دوختند تا با خروج اقتصاد کشور از رکود کنونی، زمینه رونق فعالیت‌های سالم اقتصادی در ابعاد کوچک و بزرگ فراهم می‌گردید و در سایه آن، امنیت شغلی بیش‌تری برای همه بخصوص قشر شریف کارگر به ارمغان آورده می‌شد.

نویسنده: فاطمه اردکانی




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.