کاش با عاملان غائله کرسنت هم طبق سیره علوی برخورد شود/مجلس خانه دلدادگان به اسلام و انقلاب است نه جناح ها
به گزارش یزد رسا به نقل از عصر فرهنگ؛ جمعی از ایثارگران استان یزد با نگارش نامه ای نسبت به اظهارات اخیر دکتر روحانی در جمع استانداران دولت تدبیر واکنش نشان داند. متن این نامه به شرح زیر است:
کدام قانون و کدام اعتدال؟!
در سخنان اخیر رئیس جمهور محترم عباراتی است که جای تأمل دارد. ایشان در سخنان خود گفته اند که امیرالمؤمنین(ع) پسر عبیدالله بن زیاد(زیاد بن ابیه) را به عنوان فرماندارفارس انتخاب نمود، چون سیاست داشت! به جناب رئیس جمهور می گوییم:
اولاً: زیاد بن ابیه استاندار فارس نبوده بلکه در آن زمان منطقه فارس و کرمان و اهواز و بصره تحت حکومت ابن عباس بود و ابن عباس، زیاد را در مدت موقتی به عنوان جانشین خود در بصره گماشت (عنوان نامه 21 نهج البلاغه را ملاحظه کنید).
ثانیاً: انتخاب او سلیقه ابن عباس بوده نه امیرمؤمنان(ع) و شاید این ازروی ناچاری و اضطراربوده باشد. به همین دلیل امیرمؤمنان نامه ای تهدیدآمیز و خشن به زیاد نوشته فرمودند:
«به خدا سوگند صادقانه یاد می کنم که اگر به من خبر رسد خیانتی کوچک یا بزرگ در اموال عموم مسلمین کرده ای، چنان بر تو سخت خواهم گرفت که تو را تهیدست، گرانبار و ناتوان رها سازد». (نامه 21 نهج البلاغه)
و چه خوب است که نهج البلاغه و سیره علوی، نه فقط در مواقع مقابله با خصم بلکه در حکومت همیشه نصب العین ما باشد. زیاد ابن ابیه به خاطر خیانتی که نکرده بود (و فقط احتمال آن می رفت) اینگونه از طرف حضرت تهدید میشود لکن در دولت شما صاحبان غائله کرسنت با خسارت عظیمی که به اموال مردم وارد کرده اندراست راست راه می روند و تازه جایگاه و مکنت هم دارند. آیا به نظر شما اگر الان امیرالمؤمنین حاضر و به قضاوت بنشیند نسبت به این قضیه همینطوررفتارخواهد کرد که شما کردید؟
شما نیک می دانید که جایگاه محمد بن ابی بکر نزد امیرمؤمنان بسیار بالا و حضرت او را از اولیا خدا می دانستند و در شهادت او گریستند لکن وقتی حضرت احساس می کند که وی توان حفظ مصر را ندارد او را عزل و مالک را به جای او نصب می فرماید. یعنی او صالح بود و در این مسیر از بهترین یاران حضرت، لکن صلاحیت این کار (حاکمیت مصر) را در آن برهه حساس در او ندیدند و این دو امر (صالحیت و حساسیت) لازم و ملزوم یکدیگر نیستند.
اما اینکه گفتید مگر مجلس خانه یک جناح است، به شما عرض می کنیم که:
مجلس خانه هیچ جناحی نیست مجلس خانه دلدادگان به اسلام و انقلاب است و هر کس مخالف این نظام و انقلاب اسلامی یا شطری از ارکان آن مثل ولایت فقیه باشد در آن راهی ندارد.
حال اگر شما مایلید اسم این راگرایش به یک جناح بگذارید، اختیار با شماست. اما این را بدانید هیچ نظامی در دنیل حاضر نیست مخالفان ماهوی خود را در شاکله و نقاط کلیدی و تصمیم گیری خود جای دهد و تاکنون هیچ نظامی در عالم (حتی نظام های مدعی دموکراسی) به اندازه جمهوری اسلامی مخالفان خود را در مدیریت کلان راه نداده است.
اگر از شورای نگهبان انتقادی باشد، انتقاد در تایید صلاحیت افرادی است که در مجلس ششم با دین و دنیای ملت آن کردند که دیدیم.کسانی که درآن مجلس کنوانسیونی را تصویب کردند که بیش از صد مورد با نصوص مسلم شرعی مغایرت داشت (وحتی بعضی از کشورهای لاییک بسبب مغایرتش بادین مسیح آنرانپذیرفتند)نه ولایت راقبول داشتند نه اسلام را!
سؤال ما از جنابعالی این است که آیا اعضای شورای نگهبان باید طبق سلیقه مردم و جناح ها رأی دهند یا رأی آنها طبق استنباط و نظر خودشان است؟
اگر بگویید آنها باید طوری رأی دهند که همه جناحها تأیید کنند می دانید که این امکان ندارد واگر بفرمایید باید شما و جناح طرفدار شما را ضی باشند این ترجیح بلامرجح است.
و البته هر دو مورد غلط و اشتباه است زیرا همه به بداهت می دانند که شورای نگهبان در ارائه نظر، مستقل است و وظیفه ندارد طوری رأی دهد که همه را راضی کند و اصلاً این شدنی نیست.
و اگر بگویید آنها وظیفه ارضاء همه جناحها را ندارند و حق ارائه نظر خود را دارند در این صورت از جنابعالی می پرسیم که این طور تشر زدن به یکی از بالاترین نهادهای نظام که امام(ره) آن همه تأکید در حفظ و حمایت از آن داشتند و تحکیم آن تثبیت اسلامیت و درستی جهت نظام است و به کار بردن الفاظ تخظئه آمیزی مثل (آدرس غلط دادن) و (فقط به دو تا اصل چسبیدن) و طعنه زدن که (با این روش دیگر نیازی به انتخابات نیست همین ها را برای دور بعد (بدون انتخابات ) به مجلس بفرستید!) و... آیا به کار بردن امثال این عبارات در خطاب به مسئول اصلی یعنی شورای نگهبان، تحکیم قانون و توصیه بدان است؟! آیا مُرّ قانون این است یا تحکیم قانون مداری و تشویق دیگران به التزام به قانون؟
شما متخصص در رشته حقوقید و نیک می دانید که حتی یک قاضی غیرمجتهد نیز در رأی خود مستقل است و حتی رئیس دستگاه قضا حق ندارد که حکمی را به او تحمیل کند که مثلاً چرا به فلان صورت حکم ندادی؟ اگر این اصل ، درست باشد که هست و انکاری نیست، چگونه است که رأی شش مجتهد فقیه و شش حقوقدان (که بعضی از آنها درجه اجتهاد نیز دارند) این طور و با این الفاظ قابل تخطئه و تخریب است؟! و اگر قرار شد رئیس جمهور اینطور رفتار کند، دیگر چگونه میتوان افراد و گروه ها را از تهاجم علیه این رکن رکین نظام اسلامی منع کرد و در این صورت آیا دیگر سنگ روی سنگ بند خواهد شد و آیا به نظر شما این روش به مصلحت نظام و باعث ایجاد آرامش در فضای سیاسی کشور و تحکیم وحدت ملی است؟! و به قول سعدی:
اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی برآوردند غلامان او درخت از بیخ
اما اینکه فرمودید دلمان می خواهد معتدلین به مجلس بروند؛ خوب است یک بار هم برای ملت، بیان فرمایید که این اعتدالی که مکرر بیان می دارید چه مفهمومی دارد. اگر مرادتان همان اعتدال منظور نظر سیاسیون دنیاست که ریشه آن از غرب است، باید بگوییم طبق این ترجمان، اسلام دین افراط و آیات جهاد و تولی و تبری و امر به معروف و نهی از منکر ومبارزه علیه طاغوت و شرک و کفر همه افراط و تندروی محسوب می شود و در این صورت باید اساس انقلاب و خط امام و حزب الله (که حزب مورد تأیید قرآن است) را افراطی شمرد و ما این ترجمان را از یک شخصیت روحانی چون شما بعید می دانیم.
اما اگر منظورتان همان اعتدالی است که با میزان قرآن و سیره معصومین (ع) سنجیده می شود، در این صورت الفبای این اعتدال در کنار رحمت به مؤمنان،اشداء علی الکفار و در کنار صفا و صمیمیت مؤمنان دوری و تبری از دشمنان خدا می باشد. در این ترجمان در کنار توکل به خدا، عدم امید به دشمنان خدا مطرح است و رکون به آنها موجب عذاب دنیا و آخرت و قطع امدادهای الهی است. در کنار امر به احسان و محبت وخدمت (که اصل و اساس اسلام است) «جاهد الکفار و المنافقین واغلظ علیهم» و «لا تتخذوا عدوی و عدوکم اولیا» نیز هست که با خوش و بش کردن و قدم زدن و اختلاط با دشمن جنایتکاری که تا مرفقش به خون مسلمین آغشته است، سازش ندارد.
آری، اگر منظورتان این اعتدال است، ما نیز با شما موافقیم زیرا فلسفه وجودی این نظام و این همه شهید و ایثار پیاده شدن این اعتدال است. لکن در این صورت اگر چه ما نیزبا شما فریاد اعتدال سر خواهیم داد اما مشکلی که پیش می آید این است که ما رنگی از این نوع اعتدال الهی در آنهایی که معتدلشان می خوانید، ندیدیم و نشانی از آن در آنها مشاهده نکردیم و به قول حافظ:
یا من خبر ندارم، یا او نشان ندارد !
والسلام علیکم و رحمة الله
جمعی از ایثارگران استان یزد