کاپیتولاسیون و قدرتطلبانی که عزت ایرانیان جایی در سیاستگذاریهای آنها ندارد
یزد رسا؛ چهارم آبان مصادف است با سخنرانی قاطعانه و انقلابی امام خمینی(ره) در اعتراض به تصویب لایحه کاپیتولاسیون. در 4 آبان سال 1343بود که حضرت امام با ایراد سخنرانی مهیج و کوبنده، موضع خود را در برابر استکبار غرب و شرق روشن ساختند و در برار ننگی که رژیم پهلوی بر ایرانیان تحمل کرده بود، قد علم کردند. اعلامیهی اعتراضی حضرت امام(ره) در تیراژ وسیعی چاپ و منتشر شد؛ بخشی از این اعلامیه به این شرح است: «آیا ملت ایران میداند که مجلس به پیشنهاد دولت سند بردگی ملت ایران را امضا کرد؟.... سند وحشی بودن ملت مسلمان را به آمریکا داد.... قلم سیاه کشید بر جمع مفاخر اسلامی و ملی ما... اهانت به ارتش محترم ایران و صاحب منصبان و درجه داران نمود... حیثیت دادگاههای ایران را پایمال کرد... اکنون مستشاران نظامی و غیر نظامی آمریکا با جمیع خانواده و مستخدمین آنها آزادند هر جنایتی بکنند. هر خیانتی بکنند، پلیس حق بازداشت آنها را ندارد... بر پیشوایان دول اسلامی است که فریاد ما را به دنیا برسانند... هدف مراجع عظام و روحانیون در هر جا باشند یکی است و آن پشتیبانی از دیانت مقدسه اسلام و قرآن مجید و طرفداری از مسلمین است.»
همین موضع قاطع امام خمینی بود که موجب شد چند روز بعد در سیزدهم آبان ایشان را از قم دستگیر کرده و به ترکیه تبعید کنند. چهرهی اصلی در تصویب لایحه ننگین کاپیتولاسیون و در پی آن تبعید حضرت امام، حسنعلی منصور نخست وزیر وقت شاه بود که در بهمن ماه سال 1343 توسط محمد بخارایی -که از اعضای هیئت موتلفه اسلامی بود- کشته شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در اردیبهشت ماه سال 1358، حق کاپیتولاسیون و امتیازات و ملحقات آن برای همیشه و به طور نهایی لغو شد.
با این وجود، مسئلهی کاپیتولاسیون و نوع مواجههی حضرت امام با آن، درسها و عبرتهای فراوانی برای جامعه ایرانی در طول سالهای مختلف دارد. هر چند گفتمان انقلاب اسلامی مبتنی بر عزت ایرانیان است و هیچگونه نسبتی با مسائلی چون کاپیتولاسیون ندارد، اما در طول سالهای بعد از انقلاب نیز مسئولانی بودهاند که عزت مردم ایران برای آنها اهمیت چندانی نداشته و برای نیل و یا ماندن در قدرت، از اینکه عزت ایرانیان را هم به حراج بگذارند، ابایی نداشتهاند.
نوع مواجهه با قدرتهای بیگانه از سوی دست اندرکاران و مسئولان امر در کشور همواره از اهمیت بالایی برخوردار بوده و میزان اهمیت عزت کشور برای آنها را نشان داده است. در شرایطی که حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب در طول همه سالهایی که در راس نظام اسلامی بودهاند، بر حفظ عزت ایرانی تاکید داشتهاند و هیچگاه کمترین کرنشی از سوی آنها در مقابل بیگانگان مشاهده نشده؛ اما برخی از مسئولان در برهههایی شیوهای دیگر را پیشه کردند و چندان رغبتی به تقابل با زیادهخواهیهای دشمنان ملت ایران از خود نشان ندادند.
عقبنشینیها تا مرز شهید خواندن رئیسجمهور یهودی آمریکا و تلاش برای خلع سلاح حزبالله لبنان که یادگار دولت اصلاحات است و تحقیرشدگی تا ممنوعالورود شدن رئیسجمهور به بسیاری از کشورهای دنیا در حالی که وزیر امور خارجه دولتت مدعی باشد با وزیر خارجه فرانسه و آلمان قهوه میخورده و مشکلات را حل میکرده؛ از جمله نمونههایی است که سیاست متفاوت برخی مسئولان رده بالای کشور در عرصهی مقابله با بیگانگان را نشان داده است.
علاوه بر این، آنچه در سه سال گذشته در دولت یازدهم در زمینه سیاست خارجی رخ داده است، نیز بیانگر فاصله گرفتن از منش حضرت امام و رهبر انقلاب در این عرصه است. به طوری که دولت یازدهم در این مدت تحقیرهای زیادی را به کشور تحمیل کرد و به وجههی ایرانیان آسیب زیادی وارد آورد.
نوع برخورد دولت یازدهم با فاجعه منا و زانو زدن وزیر امور خارجه مقابل امیر کویت، عقبنشینی در برابر خصومتهای آمریکا در زمینههای مختلف از جمله در جریان عدم صدور ویزا برای نماینده ایران در سازمان ملل و مواردی بسیار از این دست، از نمونههایی است که انفعال دولت یازدهم را نشان میدهد. علاوه بر این، اصرار دولت بر انعقاد قراردادهای نفتی موسوم به IPC و همچنین توافق با FATF از موارد دیگری است که نشان میدهد، برخی از مسئولان دولتی کنونی با حمیت و غیرت انقلابی که حضرت امام 52 سال قبل در چنین روزی از خود بروز دادند و به خاطر آن چند روز بعد دستگیر و تبعید شدند؛ نسبتی ندارند.
نویسنده: حمیدرضا زارع
منبع: عصر سیاست