محتوا با برچسب رمان عاشقانه.
رمانی که آخرش را همه میدانند؛
خواست برود. لختی مکث کرد و دوباره رو به عبدالله برگشت و گفت: «و اما من! هرگز برای امام خویش تکلیف معین نمی کنم، که تکلیف خود را از حسین می پرسم؛ و من حسین را نه فقط برای خلافت که برای هدایت می خواهم.
یادداشت
محتوا با برچسب رمان عاشقانه.
هیچ نتیجه ای وجود ندارد
گفتگو
محتوا با برچسب رمان عاشقانه.
هیچ نتیجه ای وجود ندارد
گزارش
محتوا با برچسب رمان عاشقانه.
هیچ نتیجه ای وجود ندارد