ID : 5955226
نسبت آزادي و عدالت در انديشه مدرن چيست؟
«آزادي» در انديشه مدرن بر مبناي «فرديت» پايهگذاري شده است. در واقع اين فرد و تمايلات دلبخواهانه فرد است كه غايات و مناسبات اخلاقى و حد و حدود آزادي او را ميسازد. اهميت به «فرديت» در انديشه مدرن تا به آنجا مورد توجه قرار ميگيرد كه باعث ميشود حق (شخصی) بر خیر (جمعی) مقدم شود. در چنين انديشهاي مسئله بنياديني به نام «عدالت» به حاشيه رانده ميشود. با پرويز اميني، دانشجوي دكتراي علوم سياسي درباره «نسبت آزادي و عدالت در جهانبيني غربي» به گفتوگو نشستيم كه حاصل اين گپ و گفت پيش روي شما است: ● بنیان و اساس مفهوم آزادي در اندیشه مدرن چیست و آزادي در غرب بر چه مبانی هستیشناختی و معرفتشناسانهای استوار است؟ زيربناييترين عنصر فلسفي آزادي در انديشه مدرن، مسئله «فرديت» است. «فرديت» عنصر هستيشناختي مدرنيته است يعني تنها چيزي كه وجود دارد و جزو هستها به حساب ميآيد يا لااقل وجودش اصيل است، فرد انسان است و مابقي از جامعه تا حكومت و... همگي امري غير اصيل و به تعبير خود آنها امري قراردادي و جعلي است. [فرديت در انديشه مدرن تنها محدود به اصالت فرد در برابر جامعه و حكومت و هر نوع نظم و نظام اجتماعي و سياسي و اقتصادي نيست، بلكه به لحاظ معرفتشناسانه بر رد و نفي هر نوع مرجعيت معرفتي و فكري و ارزشي و اخلاقي بيرون از فرد نيز تكيه اساسي دارد] و اين تنها فرد و تمايلات دلبخواهانه فرد است كه غايات و مناسبات اخلاقي آن را ميسازد. آزادي در انديشه مدرن بر چنين پيش فرضهاي «هستي شناختي» و «معرفت شناسانهاي» متكي است. ● چنين تمركز و توجهي به «فرديت» در جهانبيني غربي، حد و حدود آزادي را تا كجا پيش ميبرد؟ در واقع در این تلقی غرب از آزادي بالاترين ارزش كه از همه ارزشهاي ديگر برتر است، اين است كه فرد بتواند آنچه خود تشخيص ميدهد و اراده ميكند، آزادانه انجام دهد و هيچ مانعي بر سر راه آن نباشد كه بيش از همه ريشه در افكار «كانت» دارد. كانت معتقد است انسانها نبايد ابزار به دست آوردن غايتي باشند چرا كه خود غايت و هدفند. به تعبير ديگر مهمترين چيز براي يك انسان، غايات برگزيدهاش يا نوع خاصي از غايات برگزيده او نيست بلكه آنچه مهم است، توانايي انتخاب آن غايات توسط فرد است. در واقع انسانها بر غاياتشان مقدمند و ترجيح دارند يا به تعبيري ارزش غايات آنها به برگزيدگي آنها توسط انسان برميگردد و فرد بر غاياتش برتري اخلاقي مطلق دارد. اين تلقي از فرديت در انديشه مدرن به خودبنيادي، خودبسندگي، خودفرماني، خودمرجعي و خودآييني بشر تعبير ميگردد و آزادي برآمده از آن در ادبيات مصطلح به «آزادي منفي» در برابر «آزادي مثبت» معروف است. ● این نوع تلقی فلسفی از آزادی به شکلگیری چه نوع مناسبات و روابط اجتماعی منجر میشود؟ به طور خلاصه مؤلفههایی مانند «نگاه دولت به عنوان شر ضروري»، «قائل بودن به دولت حداقل» و «مخالفت با دخالت دولت»، «منحصر كردن وظيفه دولت به مسئله امنيت»، «تأكيد بر ماهيت سكولار دولت»، «بي طرفي و بينظري دولت به لحاظ اخلاقي، فرهنگي و فكري»، «نگاه پلوراليستي به حوزه معرفت»، «غير اصيل دانستن و صناعي دانستن جامعه» و «مرزگذاري آزادي تنها با آزادي دیگران» و... محصول همين تلقي هستي شناختي و معرفتشناسانه از «فرديت» است که به نظم مدنی لیبرال منجر میشود. همچنين ناتواني آنها در توجيه وجود جامعه و رو آوردن به مسئلهاي موهوم و غير مستند به لحاظ تاريخي به نام «قرارداد اجتماعي» و همچنين تضاد در جمع كردن دموكراسي كه اساساً هويتي جمعي دارد، با ليبراليسم بر بنياد فرديت نيز ناشي از همين مسئله است. ● این تلقی از آزادی در اندیشه مدرن چه چالشهایی را به وجود آورده است؟ چون بر فردیت در اندیشه مدرن تأکید میشود به طور طبیعی حق (شخصی) بر خیر (جمعی) مقدم میشود. بنابراین خیرات مهمی مانند مسئله عدالت در این اندیشه بلاوجه میشود. در واقع مسئله «عدالت»، خلأ مشترك ليبراليسم و انديشه «آزادي بنياد» است كه محور مشترک مورد انتقاد همه جريانات «برون گفتماني» و «درون گفتمانی» ليبراليسم است، شامل: «ماركسيستهاي كلاسيك» كه اهميت و اولويت را به اقتصاد در فهم و توجيه تداوم سرمايهداري ميدهند؛ «چپهاي نو» خصوصاً فرانكفورتيها كه اولويت را به مسائل فكري و فرهنگي سرمايهداري ميدهند و مهمترين نماينده زنده آن هابرماس است؛ «جامعهگرايان» که متأخرترين جريان منتقد ليبراليسم از دهه 80 ميلادي است و جريان «درونگفتماني» ليبراليسم كه جان راولز «صاحب تئوري عدالت» مهمترين نماينده آن به شمار ميآيد. جامعهگرايان به عنوان متأخرترين جريان انتقادي به ليبراليسم كه در انديشههاي چهار نفر مايكل سندل، السدير مك اينتاير، مايكل والزر و چارلز تيلور تبلور دارد، فردگرايي ليبرالي از جمله مهمترين محورهاي اصلي حملات انتقادي آنهاست كه در بين آنها سندل و مك اينتاير نقش عمده و محوري را دارند و اتفاقاً محور نگاههاي انتقادي خود را متوجه جان راولز متأخرترين و عميقترين فيلسوف ليبرال قرن بيستم كردهاند كه بنياد فلسفي تازهاي براي آزادي و ليبراليسم در آثار خود به وجود آورده است. ● اهمیت راولز به عنوان یک فیلسوف لیبرال چیست که بیشتر نقد جامعهگرایان به وی معطوف شده است؟ براي فهم اهمیت راولز در انديشه ليبراليسم، ميتوان از يك تقسيمبندي، مفهومي معمول و رايج در شناخت انديشهها و نظامات فكري و معرفتي استفاده كنيم. در اين تقسيمبندي انديشهها به دو دسته «آزاديمحور» و «فضيلتمحور» تقسيم ميشوند. نظامهاي معرفت آزاديمحور، نظــامهايي هستند كه بر آزادي فرد در انتخاب غاياتشان و عمل بر اساس آنها تأكيد دارند و چيزي را بر او و تمايلات دلخواه او مقدم و مرجح نميدانند بنابراين نميتوانند براي جامعه ماهيت طبيعي قائل باشند و همچنين از پيش، هيچ طرحي براي جامعه آينده و روابط و مناسبات و هنجارهاي شكل دهنده آن ندارند. روآوردن مهمترين نمايندگان فكري كلاسيك (كانت، هابز و لاك) و قرن بيستمي (جانراولز) ليبراليسم به مسئله موقعيت فرضي «وضعيت نخستين» (وضعيت طبيعي كه جامعه وجود نداشت) و طرح مسئله «قرارداد اجتماعي» تنها راه توجيهپذير كردن مسئله وجود جامعه بر آن بنياد فردگرايانه است. يعني اين كه جامعه ساخته و مصنوع ارادههاي آزاد تك تك افراد است و جز اين هويتي مستقل ندارد.اما بر عكس در انديشههاي فضيلتمحور، از پيش غايتي در حكم فضيلت برتر (عدالت، كمال، رفاه و...) وجود دارد كه جامعه بر اساس آن طراحي و تنظيم ميشود و نوع روابط و هنجارهاي حاكم از آن منبعث ميشود. در واقع پيشاپيش طرحي براي جامعه، مستقل از اراده و خواست افراد وجود دارد و افراد لازم است كه خود را با اين نظم اجتماعي وفق دهند. مدينه فاضله افلاطون و هر نظم از پيش طراحي شده براي جامعه در اين تلقي قرار داده ميشود و بي جهت نيست نوك پيكان بيشترين حملات ليبرالهايي مثل پوپر در جامعه باز و دشمنانش بر افلاطون و هگل و ماركس است كه در حكم بزرگترين ناقضان فرديت ليبرالياند. ● ميدانيم كه راولز به «فيلسوف عـــدالت» معــروف است. او در نظريهپردازيهاي خود، نسبت «آزادي» و «عدالت» را چگونه تبيين كرده است؟ كار مهم جان راولز (مشهور به بزرگترين فيلسوف سياسي قرن بيستم) كه بخصوص به طور مبسوط در كتاب «تئوري عدالت» ارائه كرده است، از چند جهت مهم است؛ يكي اين كه تلاش كرده است به يك خلأ بنيادين در ليبراليسم در بيتوجهي به عدالت كه سرچشمه بديلسازيهاي فكري و سياسي ليبراليسم است، پاسخ دهد و عدالت را بر بنياد آزادي بسازد و ديگري و به تعبیری مهمتر ساختن انديشه «عدالت» به عنوان يك فضيلت برتر بر بنياد «فردگرايي» كانتي است كه پيش از اين قابل جمع نبوده است و تحت عنوانهاي انديشههاي «فضيلتمحور» و «آزاديمحور» از يكديگر تفكيك و جدا ميشدند. راولز عدالت را برترين فضيلت نهادهاي اجتماعي ميداند، همچناني كه حقيقت را مهمترين فضيلت نظامهاي فكري و معرفتي قلمداد ميكند. به نظر وي «صدق» و «عدالت» نخستين فضايل انسانياند كه مصالحهپذير و قابل معامله نيستند. وي اصول عام دوگانهاي را براي عدالت پيشنهاد ميكند؛ اول اين كه هر شخص قرار است حق برابر نسبت به گستردهترين آزادي اساسي سازگار با آزادي مشابه ديگران داشته باشد. اصل دوم (تفاوت) بر فرصتهاي برابر و توجيه نابرابريها به شرطي كه به طبقات ضعيفتر سود بيشتر برسد، تأكيد دارد. البته در صورت تزاحم اين دو اصل، اصل حاكم، اصل اول است. راولز براي چنين صورتبندي از عدالت ضمن استفاده از مفاهيم وضع نخستين و قرارداد اجتماعي، مفهوم تازهاي را تحتعنوان «پرده جهل» به كار ميگيرد. راولز بيان ميكند كه در شرايط نخستين افراد با پرده جهلي روبهرو هستند كه آگاهي آنها از توانمنديها و ضعفهاي يكديگر پوشيده و همين امر شرايط «منصفانهاي» را براي تصميمگيري آنها درباره اصول سازمان دادن به نهادهاي اجتماعي به وجود آورده است چرا كه اين جهل از يكديگر باعث ميشود كه در انتخاب اين اصول، كسي نتواند منافع خود را در نظر بگيرد و جهل مورد نظر نوعي برابري براي تصميمگيري را نيز ميسازد. همچنين در وضع نخستين افراد تصور روشن و مشخصي از «غايات» و «خيرات» ندارند كه بخواهند اصول نهادهاي اجتماعي را متناسب با غايات و خيرات مورد نظر خود تنظيم كنند و بيطرفي آنها مخدوش شود. در چنين شرايطي اصول دوگانه پيشنهادي مذكور، اصولي عاماند كه تك تك افراد صرفنظر از اين كه تصور كاملاً مشخصي نسبت به غايات و خيرات داشته باشند، آن را خواهند پذيرفت. يعني اصول عدالت بر بنياد فرديت استوار ميشود. همچنين چون اين اصول در شرايط منصفانه انتخاب شده است، نتيجتاً عادلانه خواهند بود. در واقع عدالت نتيجه تصميم در شرايط منصفانه است.
«آزادي» در انديشه مدرن بر مبناي «فرديت» پايهگذاري شده است. در واقع اين فرد و تمايلات دلبخواهانه فرد است كه غايات و مناسبات اخلاقى و حد و حدود آزادي او را ميسازد. اهميت به «فرديت» در انديشه مدرن تا به آنجا مورد توجه قرار ميگيرد كه باعث ميشود حق (شخصی) بر خیر (جمعی) مقدم شود. در چنين انديشهاي مسئله بنياديني به نام «عدالت» به حاشيه رانده ميشود. با پرويز اميني، دانشجوي دكتراي علوم سياسي درباره «نسبت آزادي و عدالت در جهانبيني غربي» به گفتوگو نشستيم كه حاصل اين گپ و گفت پيش روي شما است: ● بنیان و اساس مفهوم آزادي در اندیشه مدرن چیست و آزادي در غرب بر چه مبانی هستیشناختی و معرفتشناسانهای استوار است؟ زيربناييترين عنصر فلسفي آزادي در انديشه مدرن، مسئله «فرديت» است. «فرديت» عنصر هستيشناختي مدرنيته است يعني تنها چيزي كه وجود دارد و جزو هستها به حساب ميآيد يا لااقل وجودش اصيل است، فرد انسان است و مابقي از جامعه تا حكومت و... همگي امري غير اصيل و به تعبير خود آنها امري قراردادي و جعلي است. [فرديت در انديشه مدرن تنها محدود به اصالت فرد در برابر جامعه و حكومت و هر نوع نظم و نظام اجتماعي و سياسي و اقتصادي نيست، بلكه به لحاظ معرفتشناسانه بر رد و نفي هر نوع مرجعيت معرفتي و فكري و ارزشي و اخلاقي بيرون از فرد نيز تكيه اساسي دارد] و اين تنها فرد و تمايلات دلبخواهانه فرد است كه غايات و مناسبات اخلاقي آن را ميسازد. آزادي در انديشه مدرن بر چنين پيش فرضهاي «هستي شناختي» و «معرفت شناسانهاي» متكي است. ● چنين تمركز و توجهي به «فرديت» در جهانبيني غربي، حد و حدود آزادي را تا كجا پيش ميبرد؟ در واقع در این تلقی غرب از آزادي بالاترين ارزش كه از همه ارزشهاي ديگر برتر است، اين است كه فرد بتواند آنچه خود تشخيص ميدهد و اراده ميكند، آزادانه انجام دهد و هيچ مانعي بر سر راه آن نباشد كه بيش از همه ريشه در افكار «كانت» دارد. كانت معتقد است انسانها نبايد ابزار به دست آوردن غايتي باشند چرا كه خود غايت و هدفند. به تعبير ديگر مهمترين چيز براي يك انسان، غايات برگزيدهاش يا نوع خاصي از غايات برگزيده او نيست بلكه آنچه مهم است، توانايي انتخاب آن غايات توسط فرد است. در واقع انسانها بر غاياتشان مقدمند و ترجيح دارند يا به تعبيري ارزش غايات آنها به برگزيدگي آنها توسط انسان برميگردد و فرد بر غاياتش برتري اخلاقي مطلق دارد. اين تلقي از فرديت در انديشه مدرن به خودبنيادي، خودبسندگي، خودفرماني، خودمرجعي و خودآييني بشر تعبير ميگردد و آزادي برآمده از آن در ادبيات مصطلح به «آزادي منفي» در برابر «آزادي مثبت» معروف است. ● این نوع تلقی فلسفی از آزادی به شکلگیری چه نوع مناسبات و روابط اجتماعی منجر میشود؟ به طور خلاصه مؤلفههایی مانند «نگاه دولت به عنوان شر ضروري»، «قائل بودن به دولت حداقل» و «مخالفت با دخالت دولت»، «منحصر كردن وظيفه دولت به مسئله امنيت»، «تأكيد بر ماهيت سكولار دولت»، «بي طرفي و بينظري دولت به لحاظ اخلاقي، فرهنگي و فكري»، «نگاه پلوراليستي به حوزه معرفت»، «غير اصيل دانستن و صناعي دانستن جامعه» و «مرزگذاري آزادي تنها با آزادي دیگران» و... محصول همين تلقي هستي شناختي و معرفتشناسانه از «فرديت» است که به نظم مدنی لیبرال منجر میشود. همچنين ناتواني آنها در توجيه وجود جامعه و رو آوردن به مسئلهاي موهوم و غير مستند به لحاظ تاريخي به نام «قرارداد اجتماعي» و همچنين تضاد در جمع كردن دموكراسي كه اساساً هويتي جمعي دارد، با ليبراليسم بر بنياد فرديت نيز ناشي از همين مسئله است. ● این تلقی از آزادی در اندیشه مدرن چه چالشهایی را به وجود آورده است؟ چون بر فردیت در اندیشه مدرن تأکید میشود به طور طبیعی حق (شخصی) بر خیر (جمعی) مقدم میشود. بنابراین خیرات مهمی مانند مسئله عدالت در این اندیشه بلاوجه میشود. در واقع مسئله «عدالت»، خلأ مشترك ليبراليسم و انديشه «آزادي بنياد» است كه محور مشترک مورد انتقاد همه جريانات «برون گفتماني» و «درون گفتمانی» ليبراليسم است، شامل: «ماركسيستهاي كلاسيك» كه اهميت و اولويت را به اقتصاد در فهم و توجيه تداوم سرمايهداري ميدهند؛ «چپهاي نو» خصوصاً فرانكفورتيها كه اولويت را به مسائل فكري و فرهنگي سرمايهداري ميدهند و مهمترين نماينده زنده آن هابرماس است؛ «جامعهگرايان» که متأخرترين جريان منتقد ليبراليسم از دهه 80 ميلادي است و جريان «درونگفتماني» ليبراليسم كه جان راولز «صاحب تئوري عدالت» مهمترين نماينده آن به شمار ميآيد. جامعهگرايان به عنوان متأخرترين جريان انتقادي به ليبراليسم كه در انديشههاي چهار نفر مايكل سندل، السدير مك اينتاير، مايكل والزر و چارلز تيلور تبلور دارد، فردگرايي ليبرالي از جمله مهمترين محورهاي اصلي حملات انتقادي آنهاست كه در بين آنها سندل و مك اينتاير نقش عمده و محوري را دارند و اتفاقاً محور نگاههاي انتقادي خود را متوجه جان راولز متأخرترين و عميقترين فيلسوف ليبرال قرن بيستم كردهاند كه بنياد فلسفي تازهاي براي آزادي و ليبراليسم در آثار خود به وجود آورده است. ● اهمیت راولز به عنوان یک فیلسوف لیبرال چیست که بیشتر نقد جامعهگرایان به وی معطوف شده است؟ براي فهم اهمیت راولز در انديشه ليبراليسم، ميتوان از يك تقسيمبندي، مفهومي معمول و رايج در شناخت انديشهها و نظامات فكري و معرفتي استفاده كنيم. در اين تقسيمبندي انديشهها به دو دسته «آزاديمحور» و «فضيلتمحور» تقسيم ميشوند. نظامهاي معرفت آزاديمحور، نظــامهايي هستند كه بر آزادي فرد در انتخاب غاياتشان و عمل بر اساس آنها تأكيد دارند و چيزي را بر او و تمايلات دلخواه او مقدم و مرجح نميدانند بنابراين نميتوانند براي جامعه ماهيت طبيعي قائل باشند و همچنين از پيش، هيچ طرحي براي جامعه آينده و روابط و مناسبات و هنجارهاي شكل دهنده آن ندارند. روآوردن مهمترين نمايندگان فكري كلاسيك (كانت، هابز و لاك) و قرن بيستمي (جانراولز) ليبراليسم به مسئله موقعيت فرضي «وضعيت نخستين» (وضعيت طبيعي كه جامعه وجود نداشت) و طرح مسئله «قرارداد اجتماعي» تنها راه توجيهپذير كردن مسئله وجود جامعه بر آن بنياد فردگرايانه است. يعني اين كه جامعه ساخته و مصنوع ارادههاي آزاد تك تك افراد است و جز اين هويتي مستقل ندارد.اما بر عكس در انديشههاي فضيلتمحور، از پيش غايتي در حكم فضيلت برتر (عدالت، كمال، رفاه و...) وجود دارد كه جامعه بر اساس آن طراحي و تنظيم ميشود و نوع روابط و هنجارهاي حاكم از آن منبعث ميشود. در واقع پيشاپيش طرحي براي جامعه، مستقل از اراده و خواست افراد وجود دارد و افراد لازم است كه خود را با اين نظم اجتماعي وفق دهند. مدينه فاضله افلاطون و هر نظم از پيش طراحي شده براي جامعه در اين تلقي قرار داده ميشود و بي جهت نيست نوك پيكان بيشترين حملات ليبرالهايي مثل پوپر در جامعه باز و دشمنانش بر افلاطون و هگل و ماركس است كه در حكم بزرگترين ناقضان فرديت ليبرالياند. ● ميدانيم كه راولز به «فيلسوف عـــدالت» معــروف است. او در نظريهپردازيهاي خود، نسبت «آزادي» و «عدالت» را چگونه تبيين كرده است؟ كار مهم جان راولز (مشهور به بزرگترين فيلسوف سياسي قرن بيستم) كه بخصوص به طور مبسوط در كتاب «تئوري عدالت» ارائه كرده است، از چند جهت مهم است؛ يكي اين كه تلاش كرده است به يك خلأ بنيادين در ليبراليسم در بيتوجهي به عدالت كه سرچشمه بديلسازيهاي فكري و سياسي ليبراليسم است، پاسخ دهد و عدالت را بر بنياد آزادي بسازد و ديگري و به تعبیری مهمتر ساختن انديشه «عدالت» به عنوان يك فضيلت برتر بر بنياد «فردگرايي» كانتي است كه پيش از اين قابل جمع نبوده است و تحت عنوانهاي انديشههاي «فضيلتمحور» و «آزاديمحور» از يكديگر تفكيك و جدا ميشدند. راولز عدالت را برترين فضيلت نهادهاي اجتماعي ميداند، همچناني كه حقيقت را مهمترين فضيلت نظامهاي فكري و معرفتي قلمداد ميكند. به نظر وي «صدق» و «عدالت» نخستين فضايل انسانياند كه مصالحهپذير و قابل معامله نيستند. وي اصول عام دوگانهاي را براي عدالت پيشنهاد ميكند؛ اول اين كه هر شخص قرار است حق برابر نسبت به گستردهترين آزادي اساسي سازگار با آزادي مشابه ديگران داشته باشد. اصل دوم (تفاوت) بر فرصتهاي برابر و توجيه نابرابريها به شرطي كه به طبقات ضعيفتر سود بيشتر برسد، تأكيد دارد. البته در صورت تزاحم اين دو اصل، اصل حاكم، اصل اول است. راولز براي چنين صورتبندي از عدالت ضمن استفاده از مفاهيم وضع نخستين و قرارداد اجتماعي، مفهوم تازهاي را تحتعنوان «پرده جهل» به كار ميگيرد. راولز بيان ميكند كه در شرايط نخستين افراد با پرده جهلي روبهرو هستند كه آگاهي آنها از توانمنديها و ضعفهاي يكديگر پوشيده و همين امر شرايط «منصفانهاي» را براي تصميمگيري آنها درباره اصول سازمان دادن به نهادهاي اجتماعي به وجود آورده است چرا كه اين جهل از يكديگر باعث ميشود كه در انتخاب اين اصول، كسي نتواند منافع خود را در نظر بگيرد و جهل مورد نظر نوعي برابري براي تصميمگيري را نيز ميسازد. همچنين در وضع نخستين افراد تصور روشن و مشخصي از «غايات» و «خيرات» ندارند كه بخواهند اصول نهادهاي اجتماعي را متناسب با غايات و خيرات مورد نظر خود تنظيم كنند و بيطرفي آنها مخدوش شود. در چنين شرايطي اصول دوگانه پيشنهادي مذكور، اصولي عاماند كه تك تك افراد صرفنظر از اين كه تصور كاملاً مشخصي نسبت به غايات و خيرات داشته باشند، آن را خواهند پذيرفت. يعني اصول عدالت بر بنياد فرديت استوار ميشود. همچنين چون اين اصول در شرايط منصفانه انتخاب شده است، نتيجتاً عادلانه خواهند بود. در واقع عدالت نتيجه تصميم در شرايط منصفانه است.
Related Assets:
آخرین عناوین
- برای تخریب همه آزمایشگاههای بیولوژیک آمریکا در منطقه اقدام کنید (Opens New Window)
- درمان در ایران همطراز آلمان است (Opens New Window)
- سردار نقدی: ترور شهید سلیمانی از اثرات مذاکره با آمریکا بود/ آماده مقابله با شیطان بزرگ هستیم (Opens New Window)
- کلیپ/ موشک های صلح آمیز (Opens New Window)
- هشتگ #نمازجمعه_تاریخ_ساز فضای مجازی را پر کرد (Opens New Window)
- هشتگ #نمازجمعه_تاریخ_ساز فضای مجازی را پر کرد (Opens New Window)
- خبرگزاری دولت روحانی: ارتباط هواپیمای اوکراینی، یک دقیقه قبل از شلیک با مرکز قطع شده بود (Opens New Window)
- متن دستنوشته سپهبد شهید قاسم سلیمانی در فراق یاران شهیدش+ عکس (Opens New Window)
- هشتگ #کاسبان_خون ترند اول توییتر فارسی شد (Opens New Window)
- وقتی تیر ضدانقلاب باز هم به سنگ خورد! (Opens New Window)
- تقاضا کردیم پروازها متوقف شود/ اپراتور هواپیما را موشک کروز تشخیص داده بود+فیلم (Opens New Window)
- شجاعت صداقت در حادثه تلخ هواپیمای اوکراین/ وقتی بین مردم و حاکمیت پنهان کاری معنا ندارد+ اينفوگرافيك (Opens New Window)
- شجاعت صداقت در حادثه تلخ هواپیمای اوکراین/ وقتی بین مردم و حاکمیت پنهان کاری معنا ندارد+ اينفوگرافيك (Opens New Window)
- تلاش اوکراین و آمریکا برای شانه خالی کردن از سقوط هواپیمای اوکراینی و مرگ بیش از ١٤٠ ایرانی/١٣ نخبه ایرانی قربانی "تابوت پرنده" آمریکا/لزوم احضار سفرای اوکراین و سوئیس به وزارت خارجه (Opens New Window)
- ید طولای هواپیماهای بوئینگ در سقوط/ مرگ ۵۲۲ نفر در "تابوت پرنده" آمریکایی طی یک سال اخیر (Opens New Window)
- سیلی هشتگی کاربران ایرانی پس از «سیلی موشکی» (Opens New Window)
- میتوانستیم در گام اول ۵۰۰ کشته به آمریکا تحمیل کنیم (Opens New Window)
- ساخت بازی رایانه ای بزرگ #انتقام_سخت در سازمان فضای مجازی بسیج کلید خورد (Opens New Window)
- فارسی زبانان ضدانقلاب ناگهان متوجه تشییع حاج قاسم شدند!+تصاویر (Opens New Window)
- فیلم/ تصاویر هوایی بهتآور از شکوه و عظمت حضور میلیونی مردم در تشییع سردار دلها در شهر کرمان (Opens New Window)
- همه بر انتقام خون حاجقاسم تاکید دارند بجز ارگان دولت!/ زمینه سازی جنگ با شعار "انتقام نگیریم" توسط روزنامه دولتی و اصلاح طلبان تندرو (Opens New Window)
- هشتگ #پروژه_انتخاباتی_FATF ترند اول توییتر فارسی شد (Opens New Window)
- وقتی مردم پاسخ «نه» به تلاش دیماه رسانههای معاند دادند (Opens New Window)
- فیلم/ مستند رو در رو با قاتل (Opens New Window)
- واکنش تند کاربران شبکه های اجتماعی به فرار رئیس جمهور از آلودگی هوا (Opens New Window)
- فیلم/ مصاحبه منتشر نشده با تروریستهای ماهشهر (Opens New Window)
- هشتگ #نهم_دیماه ترند اول توییتر فارسی شد (Opens New Window)
- داغ مجازی بر پيشانی فتنه گران (Opens New Window)
- فیلم/ مستند پویا بختیاری و خانواده اش بدون روتوش (Opens New Window)
- وعده دولت برای کولبران فقط مصرف انتخاباتی داشت؟ (Opens New Window)
- ببینید| مستندی تلخ از آخرین وضعیت آبگرفتگی در کوت عبدالله (Opens New Window)
- شهادت سردار فضلی تکذیب شد (Opens New Window)
- فیلم/ صداي پاي جهاد در آب (Opens New Window)
- واکنش گسترده فعالان مجازی به پروژه انتخاباتیFATF (Opens New Window)
- داغ مجازی بر پیشانی غربگرایان +عکس (Opens New Window)
- دلیل اصلی بازداشت «کیانوش راد» چیست؟ (Opens New Window)
- مرخصی «جهرمی» مسبب قطعی 10 روزه اینترنت در کشور/ دستگاه قضا به خسارتهای وارد آمده به مردم و کشور ورود میکند؟ (Opens New Window)
- فیلم/ مستند شبی در بزرگراه (Opens New Window)
- زخم بنزین/ ابعاد جدید اغتشاشات در تبریز + اعتراف بازداشتشدگان (Opens New Window)
- آشوب با روتوش هنر؛ کاربران فضای مجازی، سلبریتیهای اجاره ای را داغ کردند +تصاویر (Opens New Window)