به گزارش یزدبانو به نقل از اردکان گويا؛امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . «مقام معظم رهبری»
برای پاسداشت یاد وخاطره شهدا خدمت مادر سردار شهیدی رسیدیم که رشادت هایش در عملیات های والفجر مقدماتی، والفجر یک، والفجر چهار، خیبر، بدر، قدس پنج و کربلای پنج بر صفحه تاریخ 8 سال جنگ تحمیلی هک شده است.
سردار جوانی که از سن 13 سالگی همزمان با تظاهرات های مردم برای سرنگونی رژیم شاهنشاهی فعالیت انقلابی خود را به فرمان حضرت امام (ره) شروع کرد و درنهایت در تاریخ 1365/10/25 شهد شهادت را در عملیات" کربلای 5" در شلمچه  نوشید.
حسین دهستانی در تاریخ 1344/5/7 در خانواده ای مذهبی در اردکان متولد شد.
پدرش مرحوم استاد محمد دهستانی نام داشت.
ابتدایی را در دبستان کاتب و دوران راهنمایی در مدرسه سعدی و مقطع متوسطه را در دبیرستان فارابی در رشته فرهنگ وهنر گذراند.
به سراغ مادر این شهید رفتیم تا در رابطه با فرزند شهیدش بیشتر بدانیم.
در حالی که آپارتمان سازی چهره شهر را در یکی از پرترددترین خیابان های شهر تغییر داده است، خانه ای خشت و گلی با بادگیری زیبا هدف و مقصود ما بود.
مادر خوش سیما با لبخندی در را به روی ما باز کرد و ما را به داخل خانه راهنمایی کرد، خانه ای که روزی چهار فرزند آن هم زمان در جبهه حضور داشتند.

در آخر یکی از فرزندانش به درجه شهادتش نائل شد و پیکرش بعد از مدتی به وطنش بازگشت و فرزند دیگرش با جانبازی 70 درصد، و دو فرزند دیگر سالم به خانه بازگشتند.

خانه پر بود از یادگاری ها و تصاویر شهدا، بی بی زهرا زارع مادر این شهيد در خصوص رایحه ی خوشی که در خانه حس میکند گفت: اکنون چند سال است عطر خوشبویی فضای خانه ام را پر می کند، بوی عطری که راضی هستم تمام دنیا را بدهم تا آن را هميشه حس کنم. بوی عطر گل سرخ خالص است ولی کسی جز یکی از عروس ها و یکی از نوه هایم آن را حس نمی کنند و یا اگر دیگر اقوامم متوجه میشوند به من چیزی نگفته اند.
بی بی زهرا ادامه داد: هنوز چند روز پیش بود که پسر شهیدم دو دفعه به ملاقاتم آمد. من او را با چشم و دل باز میبینم و عطرش را که کل خانه را فرا میگیرد حس میکنم. هر زمان که بیمار می شوم فقط لازم است صدایش کنم تا سریع به دیدارم بیاید و من با بوییدن عطرش آرام شوم.
وی ادامه داد: حسینم اصلا با گریه مادر میانه خوبی ندارد و من هم دیگر با عطر او انس گرفته ام و مکرر از او میخواهم که به ملاقاتم بیاید.
مادر شهید در خصوص کودکی شهید حسین دهستانی گفت: وقتی کودکی 8 ساله بود و گریه های مرا در مشکلات میدید مرا دلداری میداد و میگفت: مادر جان گریه نکن من برایت باغی میسازم که هفت حوض آب داشته باشد، نمیدانم منتظر این باغ در آن دنیا باشم یا نه.

وی تاکید کرد: حسین ازدواج را سرلوحه زندگی خود قرار داد اما عشقش جبهه و شهادت بود و چند روز پس از پوشیدن لباس دامادی، مجدد لباس رزم پوشید و به جبهه رفت.
مادر در مورد خصایل اخلاقی حسین گفت: دخترانم را با اخلاقی فاطمی و پسرانم را با اخلاقی علوی تربیت کردم. حسینم نمونه اخلاق بود، همسایگان، اقوام ومردم و کوچه ومحل شیفته برخورد مهربانش بودند. همیشه اهل مسجد و دعا بود و هیچ وقت نماز اول وقتش ترک نمی شد. هنوز خنده های شیرینش بر ذهن همسایگان مرور میشود.
وی از خاطرات زمان جنگ گفت : وقتی فرزندم در جنگ بود و به او میگفتم چه مسئولیتی داری،می گفت مادر، کارم از همه راحت تر است نمی گذارم دشمن من را ببیند و همیشه روی خاک و توی سنگر ها می خوابم، نه کسی من را می بیند و نه کسی را بکار می گیرم از هر چیز فکر کنی راحت تر هستم، شما دلت گرم باشد مادر. بعد از شهادتش فهمیدم پسرم فرمانده بوده و به قول هم رزمانش خوزستان در جنگ در دستان حسین بود.
بی بی زهرا در خصوص شهادت فرزندش گفت: وقتی حسین خواست که رضایت نامه جبهه اش را امضا کنم به دلم افتاد که شاید تقدیرش را با شهادت گره زده باشند و وقتی چهار فرزندم در جبهه جنگ بودند شبی در خواب دیدم که چنین آیه را برایم می خوانند: یا ایها الذین آمنو وهاجرو وجاهدو فی سبیل الله و ادامه دادند فرزندت فوج فوج دشمن را اسیر می کند.

به دلم افتاد تقدیر فرزندم به شهادت است و مداوم این را با خود زمزمه می کردم که خدایا این قربانی را ازمن قبول کن.
مادر شهید در مورد توجه مسئولین گفت: در خانه ام به روی همه گشوده است من حسینم را برای رضای خدا دادم و هیچ گاه هیچ توقعی ازهیچ کسی نداشته ام.
در پایان به گوشه ای از وصیت نامه شهید حسین دهستانی میپردازیم که نوشته است: جندالله را که با سوگند ثارالله در سنگر روح الله برای شکست عدوالله واستقرار حزب الله زمینه سازحکومت جهانی بقیه الله است حمایت بفرما.
انتهای پیام/ص