Skip to Content

گزارش

گفتگو با بانوی 90 ساله یزدی به مناسبت 17 دی


آن سالها مشهد بودیم که کشف حجاب کردند وقتی مردم را در حرم امام رضا (ع) کشتند صدای فریاد وامحمداه را از حرم می شنیدیم

به گزارش یزد بانو، وبلاگ مدادتراش به مناسبت 17 دی ماه سالروز کشتار مردم مشهد در حرم رضوی در این باره نوشت: سنگری کوچک سد استعمارگران شد استعمارگران برای تسلط بر هر ملتی نخستین کارشان تغییر بیرونی ترین لایه فرهنگ آن ملت، یعنی تغییر لباس و پوشش آن ملت بوده است . در تاریخ استعمار می خوانیم که برای ورود به کشورها می کوشیدند تا از طریق عوامل و ایادی سرسپرده یا فریب خورده خود نخست مردم آن کشور را از لحاظ لباس و ظاهر همرنگ خویش نموده، آنگاه سایر برنامه های استعماری خویش را به اجراء در آورند. در این میان کسانی که به مبارزه علیه سلطه بیگانه و حضور نامشروع استعمارگران برخاستند، همانها بودند که حاضر نشدند لباس بیگانه را بر تن کنند، وکسانی که تن به سلطه بیگانه دادند و بلکه مروج آن بودند، همانها بودند که قبل از همه لباس بیگانه را بر تن کردند. تاریخ معاصر کشور ما خود گویا ترین و درس آموز ترین شاهد این ادعا است، آنگاه که رضاخان ملعون به عنوان عامل سرسپرده غرب مأمور اجرای نقشه های بیگانگان سلطه جو در این سرزمین شد، برای فراهم نمودن این سلطه ظالمانه، نخست به عمل ننگین "کشف حجاب"  زنان، و کلاه گذاری بر سر مردان مبادرت ورزید، قبل از هر کس همسر و دختران وبستگان خویش را برهنه ساخت و لباس غربی بر آنها پوشاند. اما دلیر مردان و شیر زنانی که حاضر به پذیرش سلطه بیگانه نبودند در برابر تغییر لباس نیز ایستادگی کردند و برخی جان خویش را بر سر این مهم نهادند، گفتگو با بانوی 90 ساله یزدی به مناسبت 17 دی اما بی بی طاهره  آیت اللهی  فرزند سید اسدالله متولد سنه 1302هجری شمسی از واقعه تلخ کشف حجاب دی ماه 1314 برایمان اینچنین می گوید: آن سالها مشهد بودیم که کشف حجاب کردند وقتی مردم را در حرم امام رضا (ع) کشتند صدای فریاد وامحمداه را از حرم می شنیدیم تمام خیابانهای اطراف حرم پر از سرباز بود جنازه های مردم را دسته دسته می بردند و در جای نامعلومی می ریختند.متولی حرم که نامش اسدی بود را بردند وکشتند و شیخ بهلول را که  در حرم منبر رفته بود تا بر علیه توطئه های رضاشاه حرف بزند و مردم را روشن کند می خواستند بازداشت کنند که مردم فراری اش دادند . پیرزن که در چین وچروک صورتش  آثار یک تاریخ درد و تجربه پیدا بود ادامه داد: سرباز ها همه جا توی کوچه ها بودند و هر زنی چادر به سرش بود می کشیدند و پاره می کردند حتی شال سرمردها را پاره می کردنددختر ی کوچک بودم و چند بار چادر از سرمن کشیدند و من گریه کنان به خانه رفته بودم مادرم برای اینکه اذیتم نکنند پوششی برایم درست کرده بود که تشکیل شده بود از یک لباس بلند که کلاهی به آن وصل کرده بودند که به سر می کشیده و بند آن را کشیده زیر گلو می بستم چیزی مثل کاپشن های امروزی با حالت خاص زمان خودمان ،اما  سربازهای رضاخان آن لباس را هم چند بار پاره کردند . با حرفهای پیرزن می خواستم گریه کنم برای هویتی که اینقدر محکم برایش ایستادند،شیرزنان قهرمان این مرزوبوم و چقدر ندانستن تاریخ هویت مان از سوی برخی تلخ هست حتی تلخ تراز واقعه مسجد گوهر شاد ،در ذهنم  برق چادر های به خون نشسته زنان متحصن حرم را به تصویر می  کشم و معجر هایی که در لحظه شهادت ،آن چهره های معصوم وعفیف را هنوز در قاب خود گرفته بودند و فرشتگان حاضر در حرم امن رضوی را بر آن لحظه های عاشورایی گواه می گرفتند که دوباره کرامت و شرافت انسان در کربلایی دیگر معنا شد مرگ باعزت آری زندگی با ننگ ذلت هرگز! راستی چرا تلخ تر! آخر ایستادن و مردن در راه هدف الهی سرافرازی است اما ندانستن یک تاریخ استوارایمان پشت یک سنگر به ظاهر کوچک که در نگاه استعمار ابهت یک سد عظیم را داشته و دارد و به خاطرش عزم های راسخ را به مسلخ می کشد و  شهبدانش را چون کربلاییان به قصد محو حق طلبی شان  می خواهد محو کند ،جانکاه تر نیست !اما شهدای کربلا که جاودانه شدند خرد کردن بدنهای ما مهم نیست چون صدای امام آزادگان در تاریخ ماند و هر کس پس از این اقتدا می کند یادش محو نمی شود. پیرزن از آمدن به شهر یزد گفت که درد غارت چادرها آنجا هم بود همه جای ایران آن زمان این سیاست پلید به شدت دنبال می شد او از چادر نمازی اش گفت که دو بار غارت کردند . می گفت می رفتم قالی بافی ،یک زن جاسوس شاه بود که جایی پنهان می شد وچادر زنها را می کشید ویکبار هم چادر او را کشید که گریه کنان به خانه عالم شهر رفته و شکایت کرده بود و ایشان با همکاری سربازی که فرد خوبی بود زن را توبیخ کرده و چادر را پس می گیرند . عجب رنجی کشیده این سنگر مظلوم و با وفا و چه خونها گریه کرده برشهادتهای مظلومانه مادران و طفل ها وجنین های تولد نیافته و جسم های لطمه دیده و روانهای خرد شده این فرشتگان و خاطرات خانه هایی که سالها سنگر ماندند بر آنان که حاضر نشدند چادر را به روسری مبدل کنند تا لطمه نبینند که پس از هتک حرمت به چادر ها به روسری ها هم حمله شد و پاره کردند هر چه را که بوی مقاومت می داد و شرکت در تغییر لباس را به سادگی نمی پذیرفت وامید بازگشت هویت داشت. امام (ره) در یکی از سخنرانیهایشان می فرمایند: من یادم است که اینها در زمان رضاخان به اسم اتحاد شکل، به اسم کشف حجاب چه کارها کردند، چه پرده ها دریدند از این مملکت، چه زورگوییها کردند و بچه ها ساقط شدند در اثر حمله هایی که اینها می کردند به زنها که چادر را از سرشان بکشند. پیرزن از حجاب آن زمان گفت،چادر جعبه ای و وروبند و جورابی به اسم چاقچور که تا ساق را می پوشاند برای پوشش بیرون از منزل و حیا و پوشش  دختران و زنان در خانه ها و رعایت  دقیق حریمها از سوی مردان و زنان جامعه اسلامی ،می گفت یک زن برای خروج از خانه مدتی طول می کشید که خود را آماده کند نه اینکه همانطوری یکدفعه مثل برخی که با همان لباس توی خانه و چادر سبک بیرون می روند بیرون برود ! پیرزن از دلیل برخی بی حجابی ها گفت: دلیلش پرده دریهای رضاشاه و پسرش است که برخی بی حیایی ها را وارد کردند و ماند . او ازحرفهایش با زنان سهل انگار  در حجاب گفت: از آنها می خواهم که رابطه شان را با خدا از طریق حجاب حفظ کنند تا خدا هم مشکلاتشان را برطرف سازد که خدا حجاب را از زن خواسته است و حیا و حجاب مال زن است. این یادگار بازمانده تاریخ پردرد چادر از خواسته اش از علما هم گفت: از حجاب برای مردم بگویند و آنها را آگاه کنند و هرگز مسامحه نکنند . پیرزن از حجاب فاطمی  با اشک و احساس چنین گفت : وقتی حضرت زهرا(س) برای باز پس گرفتن حق غصب شده شان به مسجد آمدند آنقدر عفیفانه آمدند و دستور داده شد پرده عصمت کشیدند تا بی بی حرفهایشان را با غاصبان وامت ناسپاس وبی وفا بزنند اما سند فدکی که باز پس گرفته شد با ظلم دومی  ونیرنگ اولی پاره  و  دوباره غصب شد . اما ما پاسدار خون شهیدانیم ؛ رسالت تداوم راهشان بر دوشمان، ومسئولیت حراست از آرمانهایشان بر عهده مان ، این شعار پرشور که یادگار شهیدان گرانقدر ماست، هنوز بر در و دیوارها می درخشد که: "خواهرم سیاهی چادر تو کوبنده تر از سرخی خون من است"ماجرای خونین و دردناک مسجد گوهرشاد مشهد را هنوز بسیاری از مردم ما به یاد دارند که طی آن جمع کثیری از زنان و مردان در مخالفت با کشف حجاب رضاخانی با دست خالی در برابر اسلحه ایستادند وکشته ومجروح شدند،" وحاضر شدند کفن بپوشند اما لباس غربی نپوشند"،حاضر شدند جان خود را از دست بدهند ، اما حجاب وپوشش اسلامی خود را که مظهر عفت و آزادگی شان بود، از دست ندهند. "رضاخان و مزدوران او با تمام قوا کوشیدند چادر را از سر زنان بردارند، پاسبانهای آن زمان موظف بودند هرکجا زنی را با چادر دیدند او را دنبال کنند و چادر و روسری را از سر او بکشند وپاره کنند .دوستی تعریف می کرد  که در شهر کوچکشان کاشمر ، رئیس شهربانی وقت(همان که مدرس را شهید کرده بود) روی تپه مرتفعی در حاشیه شهر می ایستاد و با دوربین نگاه می کرد و تا از دور زنی را با چادر در حرکت می دید به پاسبانها دستور می داد با اسب بتازند و او رابگیرند و چادرش را پاره کنند. چه بسیار زنانی که مأموران چادرشان را برداشتند و آنها از شدت غصه و ناراحتی دق کردند و مردند. چه بسیار زنانی که از هول و اضطراب سقط جنین کردند، و چه بسیار مادران و مادر بزرگهای ما که در همه آن سالهای وحشت ودیکتاتوری از خانه بیرون نیامدند و اگر توانستند، در خانه حمام ساختند ، تا حتی برای اینگونه موارد ضروری نیز ناچار به بیرون رفتن از خانه نباشند. (من خود در حدود سال 1346 در شیراز پیرمرد محترم معلمی را در خانه اش ملاقات کردم که از سال 1314 یعنی از آغاز بی حجابی ، تا آن زمان، پای خود را از خانه اش بیرون نگذاشته بود، وبالاخره نیز به کوچه و خیابان نرفت تا از جهان رفت، چرا که پس از آنکه رضاخان جسم زنان را به کوچه کشانده بود، او بر خود حرام داشته بود که چشم خود را به کوچه برد".(نقل از حداد عادل) آری خواهر وبرادر! برای حفظ "این چادر سیاه" چه "خونهای سرخی" که بر زمین ریخته نشد، واینک ما وارث آن شهیدانیم ومیراث گرانقدر آنان یعنی "حجاب" در دستان ماست، بکوشیم تا از این امانت به نیکوترین وجهی پاسداری کنیم و آن را به دست آیندگان بسپاریم،و آنان را نیز برای پاسبانی و حراست از آن پرورش دهیم و وصیت کنیم. منابع :زیور عفاف /ستار هدایت خواه فرهنگ برهنگی وبرهنگی فرهنگی/دکتر حداد عادل ص48 روزها ورویدادها /مرکز فرهنگی وتربیتی نور ولایت



Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.


ویژه زنان ویژه زنان

نکات خانه داری نکات خانه داری