به گزارش یزد بانو، خانم زهرا گنجعلی یکی از بانوان شاعر  کرمانی و توانمند ساکن یزد است که در وبلاگ شخصی خود با عنوان(یادداشت های یک شاعر) به مناسبت ماه محرم یادداشت کوتاه و غزلی را منتشر کرد: امسال دلم بیشتر عزادارست انگار جان تازه ای گرفتم اگر پایت در بند گناه نباشد چشمت جز او نمی بیند و نمی گرید. این روزها وقتی به خودم نگاه می کنم می بینم چقدر راهست از من تا حسین بن علی شاید نه حتما اگر آن روز بودم یاری اش نمی کردم به خودت نگاه کن مسلمان ! آیا امروز که منتقم حسین (ع) در پشت پرده ی غیبت اشک می ریزد ذره ای به فکرش هستی؟ به خدا قسم اگر مهدی(عج) امروز بیاید آیا کسی هست به یاری اش بشتابد؟ نه خواهری نه علمداری نه برادر زاده ای او از حسین نیز غریب تر است ...حسین زمان را دریاب...آجرک الله یا صاحب الزمان در آخر... خدایا تو را به حسین (ع) قسم نگذار قدم در راهی بگذارم که غیر از تو در آن باشد حرفی بزنم که ذکر تو نباشد و چیزی بنویسم که مخاطبم تو نباشی اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد خدایا مرگ ما را نیز در راه امام عصر خویش قرار ده و لا غیر. آمین   چشم امید ما هم تویی دستی تکان داد و سری انداخت پایین یعنی دعایم می شود این بار آمین؟   این حرف را دارد به خاطر می سپارد مردی که از قوم و تبار و مسلک دین   دستی به آب و آب را بی تاب می کرد یا اینکه آب آن دست را می کرد تحسین؟   باید بتازد اسب را تا می تواند باید ولی مانع شده این لشکر کین   تیری به دست و پا و چشم و تیر دیگر داری تو می افتی جلوی چشمم از زین   این لحظه ی آخر فقط یک حرف دارد تنها اخا ادرک اخا با چشم خونین   می گفت کامل گشته دینم باتو اما می گفت بالای سرم یک لحظه بنشین   تنها همین یک حرف را با بغض می خورد شرمندگی را از دلم بردار و برچین