Navigation Navigation

محتوا محتوا

داستانک های پلیسی؛

ملاقات با شيطان!


او با اين حيله من و خواهرم را به داخل خانه کشاند اما باورم نمي شد که دو پسر ديگر نيز داخل آن خانه لعنتي پنهان شده باشند، آنها...

یزدامروز؛ مادرم نسبت به حرکات و رفتارم خيلي سخت گيري مي کرد و اجازه نمي داد به تنهايي از خانه بيرون بيايم براي همين هم به مسعود گفتم تو با يکي از دوستانت به سر قرار بيا من هم خواهر کوچکم را مي آورم تا او با دوستت صحبت کند و ما هم به اين هوا از اين بعد هرموقع دلمان تنگ شد راحت تر همديگر را ببينيم.

با اين نقشه احمقانه، از مادرم اجازه گرفتم به بهانه گرفتن ريز نمرات درسي با خواهرم بيرون برويم. مادر تاکيد کرد به محض اين که کارتان تمام شد به خانه برگرديد.

نزديک ظهر بود که از خانه بيرون زديم. در طول مسير به خواهرم گفتم اگر دهانت قرص باشد و رازهايم را پيش خودت نگه داري کاري مي کنم که از تنهايي در بيايي و خوش بگذراني.

او نمي فهميد منظورم چيست تا اين كه دقايقي بعد به پارکي که قرار ملاقات گذاشته بودم، رسيديم.

مسعود و دوستش جلو آمدند و سلام کردند. در اين لحظه من از خواهرم خواستم با دوست مسعود کمي قدم بزنند و گفتگو کنند. 

خودم نيز با پسر مورد علاقه ام روي صندلي نشستيم و مشغول صحبت شديم ولي ناگهان او از روي صندلي بلند شد و سراسمه گفت: خودرو گشتي نيروي نتظامي را ديدي؟

مثل اين که اين پارک را زير نظر گرفته اند و اگر اينجا دستگيرمان کنند آبرو و حيثيت مان مي رود بايد زودتر فرار کنيم.

او و دو ستش من و خواهرم را سوار موتورسيکلت کردند و ما به سرعت از محل دور شديم. اما مسعود همچنان ادعا مي کرد پليس در تعقيب مان است.

من خيلي ترسيده بودم و با خودم گفتم اگر دستگير شويم و پدر و مادرم بفهمند چه دسته گلي به آب داده ام روزگارم سياه خواهد شد.

چند دقيقه بعد ما جلوي منزلي توقف کرديم و مسعود گفت: بهتر است چند دقيقه اي توي حياط خانه دوستم مخفي شويم تا ماموران بروند و مشکلي پيش نيايد.

او با اين حيله، من و خواهرم را به داخل خانه کشاند اما باورم نمي شد که دو پسر ديگر نيز داخل آن خانه لعنتي پنهان شده باشند.

آنها با توسل به زور و تهديد من و خواهرم را مورد آزار و اذيت قرار دادند.

دختر 16 ساله با چشماني اشک بار گفت: افسوس من تحت تاثير يکي از هم کلاسي هايم که هميشه از محبت هاي دوست پسرش با آّب و تاب برايم حرف مي زد فريب خوردم و با مسعود دوست شدم اما فکر نمي کردم به اين راحتي سرنوشت خودم و خواهر بيچاره ام که هنوز 12 ساله است را اين طوري خراب کنم.

در خور يادآوري است، ماموران انتظامي با توجه به سرنخ هاي موجود، متهمان اين پرونده را شناسايي و دستگير کرده اند.

محمد ايرجي پور مدرس روان شناسي با اظهار تاسف از اين ماجرا اظهار داشت: با توجه به حساسيت هاي دوران نوجواني، والدين بايد مراقب ارتباط با فرزندان خود و اعمال كنترل هاي نامحسوس، منطقي و عاقلانه بر حركات و رفتار آنان باشند تا در فضايي سرشار از اعتماد و دوستي و پرهيز از افراط و تفريط در آزادي دادن يا محدود كردن نوجوانان شرايطي ايجاد شود كه اعضاي خانواده به راحتي مشكلات خودرابا يكديگر مطرح كنند. رئيس مركز مشاوره پليس افزود: دختران و پسران نيز بايد بياموزند كه در اولين برخورد تاثير گذار بر جنس مخالف، آن را با پدر و مادر و يا يك مشاور آگاه مطرح كنند تا بتوانند از تجربيات علمي و عملي آنان بهره ببرند و قبل از آن كه دچار آسيب جدي مانند آن چه در اين ماجرا خوانديم شوند تصميم عاقلانه اي بگيرند.

در اين صورت مي توان اميدوار بود كه جلوي بسياري از روابط پنهان و ناسالمي كه احتمال دارد بعد از برخورد نخستين دختر و پسر شكل بگيرد، گرفته شود و اين يعني پيشگيري آگاهانه از وقوع آسيب.

لنتهای پیام/






آخرین اخبار آخرین اخبار