محتوا
گزارشی جامع از شاخصهای جمعیتی کشور و بحران پیش رو
به گزارش یزدامروز، جمعیت کشور بهمثابه نیروی کار مولد، عاملی مهم در توسعه اقتصادی جامعه به شمار میرود. نرخ رشد جمعیت در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی روندی صعودی به خود گرفت و سبب شد جمعیت کشور افزایش قابل توجهی را تجربه کند. با وجود این، از اواسط دهه 60 و به سبب پیگیری برنامههای تنظیم خانواده از سوی مخالفان رشد جمعیت، شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» در کشور رواج پیدا کرد و این سیاست در سطحی فراگیر و عام در کشور تبلیغ و تشویق شد و نتیجه آن کاهش قابل توجه فرزندآوری و رشد جمعیت شد. استمرار این رویکرد اشتباه از دهه 60 تا دهه 90 سبب شد مقام معظم رهبری نیز به انتقاد از این سیاستها و ضرورت بازبینی و تجدیدنظر در رویکرد جمعیتی کشور بپردازند و در فرمایشاتی حکیمانه، افزایش جمعیت را ضرورتی خطیر برای جامعه و کشور مطرح کردند. در ادامه به برخی شاخصها و آمارهای مرتبط با جمعیت کشور پرداخته خواهد شد.
* آمار ازدواج و طلاق
فرزندآوری نتیجه مستقیم ازدواج است و بدون تشکیل نهاد خانواده فرزندی نیز به دنیا نخواهد آمد. این پدیده هر چقدر دیرتر به وقوع بپیوندد، فرصت فرزندآوری زنان کمتر شده و متعاقبا تعداد فرزندان کمتری متولد خواهد شد. بر اساس آمارهای سازمان ثبت احوال، میزان ازدواج از 793 هزار مورد در سال 92 به 608 هزار مورد در سال 97 رسیده است. آمار طلاق نیز از 168 هزار مورد در سال 92 به 175 هزار مورد در سال 97 رسیده است. (نمودار ۱)
بررسی دقیقتر وقوع پدیده ازدواج نشان میدهد نرخ خالص ازدواج در سالهای ۱۳۸۵، ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵ بهترتیب ۶۲، ۷۱ و ۵۷ ازدواج به ازای ۱۰۰۰ زن مجرد بوده است. (نمودار 2)
همچنین بر اساس آخرین گزارش سازمان ثبت احوال کشور، میانگین سن ازدواج دختران و پسران در سال ۱۳۹۷ به ترتیب 2/24 و 1/29 سال بوده است. همچنین با استفاده از دادههای مرکز آمار ایران مشخص میشود نرخ خالص طلاق در کشور در طول سالهای اخیر همواره روند صعودی داشته است. (نمودار 3)
همانطور که در نمودار 3 نشان داده شده است؛ نرخ خالص طلاق از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۵ به صورت میانگین سالانه ۸ درصد رشد داشته است.
* وضعیت تجرد در کشور
بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ شمار افراد در سن تجرد قطعی (زنان بیشتر از ۴۰ و مردان بیشتر از ۴۵ سال) ۵۷۰ هزار نفر بوده که بیش از ۴۲۶ هزار نفر از آنها را دختران تشکیل میدادند. (نمودار 4)
بنا بر نمودار 4 مشاهده میشود درصد افراد در سن تجرد قطعی پس از سال ۱۳۷۵ همواره روند صعودی داشته است تا جایی که سال ۱۳۹۵ حدود ۴ درصد از زنان بالای ۴۰ سال به تجرد قطعی رسیده بودند. همچنین بر اساس سرشماریهای مرکز آمار ایران، روند تغییر شمار افراد مجرد در کشورآنچنان که در نمودار 5 نشان داده شده، رو به افزایش است.
* توزیع نابرابر جمعیت و مهاجرتهای منطقهای و بیناستانی
جمعیت 83 میلیون نفری ایران به طور نابرابری در پهنه سرزمینی کشور توزیع شده است. نقشه زیر، الگوی نامتوازن و نامتعادل توزیع فضایی جمعیت را به تصویر میکشد. از جمعیت80 میلیون نفری ایران در سال 1395 حدود یکششم (6/16درصد) تنها در استان تهران ساکن بودهاند. جمعیت استان تهران در این سال برابر با 3/13 میلیون نفر بوده است. بعد از این استان، به ترتیب، استانهای خراسان رضوی (8 درصد)، اصفهان (4/6 درصد)، فارس (1/6 درصد)، خوزستان (9/5 درصد) و آذربایجان شرقی (9/4 درصد) بیشترین تعداد و سهم جمعیتی را در بین استانهای کشور داشتهاند. این 6 استان در مجموع حدود نیمی از جمعیت ایران را در خود جای دادهاند و نیمیدیگر در 25 استان دیگر کشور اقامت دارند. کمجمعیتترین استان کشور، استان ایلام است که 580 هزار نفر جمعیت در سال 1395 داشته است.
امروزه افزایش حجم جابهجاییهای جمعیتی ناشی از گسترش وسایل ارتباطی، تأثیر این اتفاق بر مناطق مهاجرفرست و مهاجرپذیر را تشدید کرده است. مهاجرت به عنوان یکی از عوامل اصلی پویایی جمعیت، سبب تغییر در ساختار سنی و جنسی و رشد سالانه جمعیت و همچنین تغییرات اجتماعی و اقتصادی در مبدأ و مقصد میشود. در ایران طی ۳ دهه اخیر، سالانه به طور متوسط حدود یک میلیون نفر در داخل مرزهای کشور جابهجا شدهاند. یکی از تبعات مهاجرت داخلی در ایران افزایش تعداد و جمعیت شهرها بوده است. میزان شهرنشینی از حدود 30 درصد در سال 1335به حدود 74 درصد در سال 1395 افزایش یافته است.
در فاصله سالهای 1355 الی 1365حدود 7/5 میلیون نفر در درون مرزهای ایران جابهجا شدهاند. این تعداد تقریبا 6/11درصد از جمعیت کشور در سال 1365را تشکیل میداد. در این دوره به دلیل ورود مهاجران افغانستانی به ایران، درصد قابلتوجهی از مهاجران (2/12درصد) خارجی بودند. در سرشماریهای بعدی از شدت تأثیرپذیری تغییرات جمعیت داخلی کشور از مهاجرتهای خارجی کاسته شده است. در سرشماری 1375 نسبت جمعیت مهاجر کشور به 5/14درصد (7/8 میلیون نفر) افزایش یافته است که در سرشماری 1385 نیز این روند افزایشی ادامه داشته و سهم مهاجران به 2/17درصد (1/12 میلیون نفر) رسیده و در سرشماری 1395، این درصد به 9/5 (7/4 میلیون نفر) کاهش یافته است.
مطالعه روند و موازنه مهاجرت بیناستانی بر اساس سرشماریهای 1365 الی 1390 نشان میدهد در طول این دوره، بیشتر مهاجران همواره به استانهای تهران (همراه با استان البرز فعلی)، اصفهان و خراسان رضوی وارد شدهاند و استان تهران به همراه خوزستان و آذربایجان شرقی به ترتیب بیشترین درصد مهاجران خارج شده را طی این دوره داشتهاند. خالص مهاجرت استانها نشان میدهد استان تهران و اصفهان همواره بیشترین خالص مهاجرت مثبت و آذربایجان شرقی، کرمانشاه و خوزستان بیشترین خالص مهاجرت منفی را داشتهاند. جابهجاییهای جمعیتی در داخل کشور در تغییر وضعیت جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی مناطق مهاجرفرست و مناطق مهاجرپذیر اثرگذار بوده است. البته نوع و چگونگی این آثار، تابع میزان، نوع و الگوهای مهاجرت است. مهاجرت روستا- شهری، به عنوان نمونه، به افزایش جمعیت شهری و بهتبع آن رشد حاشیهنشینی در کلانشهرها و کاهش رشد جمعیت روستایی منجر شده است. همچنین رشد جمعیت استانها نیز از مهاجرت داخلی متأثر بوده است.
شدت افزایش جمعیت شهری و تعداد شهرها میتواند پیامدهای گوناگونی در سطح جامعه داشته باشد. این پیامدها میتوانند هم مثبت و هم منفی باشند. مثلا برای اغلب شهرهای پرجمعیت و شهرهای دارای رشد جمعیتی بالا، حاشیهنشینی به یک مسأله اجتماعی مهم تبدیل شده است و حاشیهنشینان مشکلات مختلفی را هم برای خود و هم برای جمعیت شهری غیر حاشیهنشین ایجاد میکنند. (محمودیان و قاسمیاردهایی، 1391)
افزایش مشاغل کاذب، تشدید فاصله طبقاتی، بروز و گسترش تفاوتهای قومی و مذهبی، کاهش روابط اجتماعی، از بین رفتن اعتماد اجتماعی، شیوع انحرافات اجتماعی و آلودگی زیستمحیطی از جمله تبعات منفی شهرنشینی و نیز حاشیهنشینی است. از این رو، تفاوتهای منطقهای محسوسی به لحاظ مهاجرت و جابهجاییهای جمعیتی در کشور وجود دارد. برای مناطق شرقی و شمال غربی کشور الگوی مهاجرفرستی وجود دارد. در مقابل، مناطق مرکزی و شمالی کشور و همچنین مناطق بنادر جنوبی مهاجرپذیر هستند. تفاوتهای مهاجرتی بین مناطق مختلف کشور بشدت متأثر از سطوح توسعهای متفاوت و نابرابریهای فضایی در دسترسی به امکانات و خدمات است.
* ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت
با توجه به کاهش قابل توجه فرزندآوری طی ۳ دهه اخیر (به دلایلی از جمله کاهش ازدواج، افزایش طلاق، افزایش میزان ناباروری و افزایش میزان سقط جنین) در سال 93 سیاستهای کلی جمعیت از سوی رهبر معظم انقلاب با هدف افزایش جمعیت کشور به دستگاههای مختلف ابلاغ شد. بعد از ابلاغ این سیاستها، به پیشنهاد سازمان ثبت احوال کشور و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، 30 اردیبهشت مصادف با روز ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت از سوی مقام معظم رهبری به عنوان «روز ملی جمعیت» در تقویم رسمی کشور به ثبت رسید تا دستگاههای اجرایی و مرتبط با مسائل جمعیتی به صورت جدی روی موضوع رشد جمعیت کار کنند. ابلاغ این سیاستها از سوی مقام معظم رهبری برای توجه مسؤولان به موضوع کاهش جمعیت به عنوان هشداری جدی در این حوزه محسوب شد. به رغم گذشت 6 سال از ابلاغ سیاستها، تاکنون در زمینه سیاستهای جمعیتی، مشوق اقتصادی مناسبی در نظر گرفته نشده و مجلس شورای اسلامی نیز در این زمینه قانونی تصویب نکرده است، به نحوی که از سال ۹۴ تاکنون (دقیقا بعد از نامگذاری30 اردیبهشت به عنوان روز ملی جمعیت)، کشور با کاهش قابل توجه نرخ موالید و کاهش نرخ رشد جمعیت مواجه شده است. بعد از ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت، شورای عالی انقلاب فرهنگی طی مصوبهای، مشوقهایی برای افزایش نرخ باروری، زاد و ولد و بهداشت خانواده تصویب کرد. این مشوقها شامل مشوقهای اقتصادی از جمله پوشش جامع بیمه مادر و فرزند تا ۲ سالگی نوزاد، هدیه سکه و وامهای بلندمدت مسکن بود و برای اجرا به مجلس شورای اسلامی، نهاد ریاست جمهوری و سایر ارگانهای دخیل در موضوع فرزندآوری ابلاغ شد. با وجود این، طی سالهای اخیر اقدام مناسبی در راستای حمایت از افزایش جمعیت و فرزندآوری از سوی این ارگانها صورت نگرفته است.
در نهایت باید افزود نرخ موالید کشور طی 4 سال اخیر، منفی شده است. به زبان ساده از 4 سال پیش تعداد تولدها در حال کاهش بوده است، به نحوی که میزان موالید کشور از یکمیلیون و 570 هزار تولد در سال 94 به یکمیلیون و 528 هزار تولد در سال 95 و از یکمیلیون و 487 هزار تولد در سال 96 به یکمیلیون و 366 هزار تولد در سال 97 رسیده است؛ این میزان در سال 98 به یک میلیون و 196 هزار تولد رسید که نشانگر کاهش قابل توجه نرخ رشد جمعیت بود، به این معنا که نرخ رشد جمعیت در سال 98 برای نخستینبار در تاریخ به زیر یکدرصد کاهش یافت. جمعیت کشور از نرخ باروری بالای 6 فرزند در سال 65 به نرخ باروری کمتر از 2 فرزند رسیده است. به اذعان پژوهشگران بینالمللی، این سرعت کاهش در طول 3 دهه، در دنیا بینظیر است. به عبارتی در طول 30 سال آینده، کشورمان از 10 درصد سالمند به 30 درصد سالمند میرسد و به یکی از 5 کشور سالمند جهان تبدیل خواهیم شد. گفتنی است در حال حاضر 9/9 درصد جمعیت کشور سالمند هستند اما تا 3 دهه آینده یعنی سال 2050، 30 درصد جمعیت در بازه سالمندی بالای 60 سال قرار خواهند گرفت؛ این یعنی یک رکورد در سرعت سالمند شدن در دنیا ثبت خواهیم کرد.
منبع: وطن امروز
Related Assets:
- وضعیت بحرانی ایران از نظر نرخ رشد جمعیت/ 20 سال از فرصت پنجره طلایی جمعیت را از دست دادهایم/ نقش مؤثر مسائل اقتصادی در کاهش رشد جمعیت
- کسانی که غصه ایران را میخورند باید از قرارداد ایران و چین استقبال کنند
- دیری نخواهد پایید که مردم با سلامتی کنار هم زندگی کنند
- تصویب برخورداری همه جاماندگان از سهام عدالت در کمیسیون اقتصادی مجلس
- توانستیم به عنوان یک کشور تحریمزده کرونا را مدیریت کنیم
- تفت سالمندترین و بافق جوان ترین شهرستان استان یزد
- تفت سالمندترین و بافق جوان ترین شهرستان استان یزد