محتوا
سرقت هنری باعث دلسردی هنرمندان مبتکر میشود
به گزارش یزد رسا، «مهدی صفویزاده هستم با 60 کیلو وزن از یزد». این همان جملهای است که با شنیدن آن، ناخودآگاه لبخند بر لبانمان مینشیند و به یاد میآوریم که مردی از دیار یزد در مسابقات کشوری طنز، خوش درخشید و با حفظ اصالت و لهجه خود، روحیه طنز یزدیها را به هموطنان ما نشان داد.با توجه به کسب موفقیتهای متوالی و حضور موفق وی در برنامههایی همچون «زمانی برای خندیدن» و گسترش فعالیت هنری این هنرمند به سراغ او رفتیم و با او درباره فعالیتهای هنری اش به گفتوگو نشستیم.
- خودتان را برای خوانندگان ما معرفی کنید.
بهنامخدا، مهدی صفویزاده هستم با 60 کیلو وزن از شهر یزد (به همراه خندههای معروف این طنزپرداز).
متولد 24 شهریور سال 60 در بیمارستان گودرز و بزرگشده محله گازرگاه هستم و شغل اصلی من، خنداندن مردم است.من زندگی خود را بر پایه این شعار بنا کرده ام. خدا طوری برایم میسازد که هیچ بندهای نتواند خرابش کند.
- از چه زمانی کار طنز را شروع کردید؟
کار طنز را از 13 سالگی و در اردوهای دانشآموزی و با کار تئاتر شروع کردم. در آن دوران، «مهدی قانع» استعدادهای من را کشف کرد و دست یاری به من داد و برای اولین بار با لطف وی در حرفه طنز، دیده شدم. پس از آن و در 16 سالگی با «عباس گلرسان» آشنا شدم و جلوی دوربین صدا و سیما رفتم و فعالیت خود را با برنامه «تعطیلات»، برنامه کودک «عمو خندون» و آیتمهای طنز ادامه دادم.
البته بعداً کار طنز را بهصورت اجرای صحنه ای شهر یزد ادامه دادم. در 24 سالگی با تیمی از تهران آشنا شدم و از طرف «مرتضی ایمانی»، مدیریت این تیم، برای اجرای یک ماهه در نجفآباد اصفهان دعوت شدم که یک برنامه خیریه مربوط به موسسه خیریه قمر بنیهاشم (ع) این شهر بود و این برنامه، پلی برای آشنایی من با بسیاری از هنرمندان کشور شد.
پس از این اتفاقات، برگ تازه ای در زندگی هنری من گشوده شد. حضور در جشنوارههای کشوری مختلف و سفر به شهرها برای اجرای برنامه از جمله این موارد بود.در حال حاضر «شبخند گلگلوک» را در سطح کشوری اجرا می کنم که کاری 90 دقیقه ای و اجرای تمام بخش آن بر عهده خودم است.
- کار طنز در سالهای ابتدایی کفاف زندگی شما را میداد؟
خیر. در آن سالها علاوه بر کارهای طنز، بهعنوان راننده تاکسی نیز به همشهریان خدمت میکردم.
- با توجه به اینکه در ابتدای کار درآمد چندانی نداشتید، خانواده تا چه حد با کار شما موافق بودند؟
تا قبل از ازدواج تقریبا همه مخالف کار من بودند و از روی خیرخواهی می گفتند که این کار، آخر و عاقبت ندارد و برخی آشنایان هم با اهدافی دیگر به من انرژی منفی میدادند؛ ولی با هر بار «نه گفتن» اطرافیان، سماجت و انگیزه من بیشتر میشد و لذا امید خود را به موفقیت از دست نمیدادم.بعد از ازدواج، همسرم بزرگترین حامی من بود و در تمام مسیر من را حمایت کرد. با توجه به اینکه شغل من ایجاب میکرد که مدام به مسافرت بروم، هیچگاه اخم به چهره نیاورد و همیشه قبل از سفر ها به من روحیه میداد و همیشه با لبخند میگفت: «میخواهم بروی و مثل بمب بترکانی.»علاوهبر این همسرم و دختر بزرگم، نقش مشاور من را نیز دارند و برای اجرای بهتر نمایشها به من کمک میکنند و ایده های جدیدی به من میدهند.
- شما از مشورت با همسر خود در مورد طنز گفتید، نظر مردم را هم تاکنون در این باره جویا شدهاید؟
برای من که بزرگترین هدفم خنداندن مردم است، نظر آنها در اولویت قرار میگیرد و همیشه بازخورد کار خود را از آنها میگیرم.
همچنین همیشه تلاش خود را کردهام تا پیشنهادهایی را که در رابطه با کار طنز به من ارائه می کنند، اجرا کنم. یکی از این پیشنهادها، حضور پررنگتر من در برنامه های طنز همچون خندوانه و دورهمی است.
- شما لقب یا نام هنریای هم دارید؟
لقب من «سلطان خنده» است و این لقب به نام من ثبت شده و شماره ثبت نیز دارد. همچنین نام هنری من «مشتاق دیدار» است.
- نقش شبکه 3 و برنامه «زمانی برای خندیدن» را در موفقیت خود چگونه ارزیابی می کنید؟
برنامه «زمانی برای خندیدن» به من کمک بسیار زیادی کرد و برای من حکم سکوی پرش را داشت. البته قبل از آن در شهرهای مختلف اجرا داشتم ولی تاثیری که این برنامه داشت از همه آن اجراها برای شناساندن من به هموطنان بیشتر بود.
- نقش شبکه های اجتماعی در صنعت طنز را چگونه ارزیابی میکنید؟
شبکههای اجتماعی کمک زیادی به شناساندن استعدادهای برتر به جامعه می کند. البته شبکه های اجتماعی با اسمهای گوناگون وجود دارد که مدیریت آن بر عهده من نیست.
- الگوی شما در طنز چه کسی است؟
الگوی من «چارلی چاپلین» و شخصیت جهانی اوست. متاسفانه کشور ایران شخصیت طنزی در حد و اندازههای جهانی ندارد. هدف اصلی من جهانی شدن است.
- برای این جهانی شدن چه برنامههایی دارید؟
در درجه اول از تقلید پرهیز می کنم؛ همچنین همیشه دنبال کارهای خاص بودهام. توانایی من برای اجرای آهنگ با دهن نیز میتواند باعث موفقیت من در عرصههای بینالمللی شود.
- برنامه های آینده شما چیست؟
یکی از مهمترین برنامه ها و علایق من حضور در صنعت سینما یا تلویزیون است. در کنار آن، تقویت خود در ارائه هر چه بهتر اجراها در اولویت کاریام است.
- در حرفه خود با چه مشکلات و سختیهایی روبهرو هستید؟
یکی از مشکلات در طنز، تقلید شدن است؛ به طوری که همیشه کارهای جدیدی را ارائه می دهم؛ ولی چون نظارت دقیقی روی اجرای دیگر دوستان نیست، هر فردی میتواند کار من را تقلید کند.این قبیل افراد درواقع سرقت هنری میکنند. این موضوع باعث دلسردی هنرمندان مبتکر میشود؛ با این حال من همه این اتفاق ها را به فال نیک میگیرم و امیدم به خداست.از دیگر مشکلات شغل من خستگی ناشی از سفرهای فراوان است ولی با توجه به علاقه ای که به این حرفه دارم، تمام سختیهای موجود را با جان و دل می خرم و حرکت رو به جلوی خود را ادامه میدهم.
- تاکنون برایتان اتفاق افتاده که حال خوبی نداشته باشید و مجبور باشید که روی صحنه بروید؟
بگذارید خاطره ای برای شما تعریف کنم، شبی برای تولد دختر خانمی که سرطان داشت به مراسمی دعوت شدم و اجرا به خوبی انجام شد.
فردای آن شب به مکان دیگری برای اجرا دعوت شدم، چند دقیقه قبل از اجرا یکی از دوستان با من تماس گرفت و خبر فوت آن دختر خانوم نازنین را به من داد؛ دانستن این موضوع که آن دختر خانوم فوت شده است باعث ناراحتی شدید من شد. با وجود این که حال دلم خوب نبود، با توجه به تعهدی که برای خنداندن دیگران داشتم، با تمام وجودم به روی صحنه رفتم و حتی یک نفر متوجه حال بد دلم نشد.
- وقتهایی که حال دلتان خوب نیست، چه کار میکنید؟
وقتهایی که غم دارم، پیش کودکان معلول ذهنی و سرطانی و همینطور خانه سالمندان می روم و با دیدن خنده آنها، حال دلم خوب میشود.
- اکنون در کنار کار طنز، فعالیت دیگری هم دارید؟
چند وقت است که شرکتی تاسیس کردهام و در این شرکت با تیمی حرفهای به افراد جویای کار مشاوره می دهیم، استعدادیابی میکنیم و آموزشهای لازم برای ورود به بازار کار را ارائه میدهیم و تا رسیدن به بازده مالی آنها را همراهی میکنیم.
- «مهدی صفویزاده» بهعنوان حرف آخر، چه توصیهای به جوانانی دارد که وارد عرصه طنز میشوند؟
جوانها باید بدانند هر کاری سختی خاص خود را دارد و هیچگاه ناامید نشوند. آنها باید یاد بگیرند از هر سنگی که جلوی پایشان پرتاب می شود، پله ای برای ترقی و پیشرفت خود بسازند، نه دیواری برای توقف فعالیتهایشان.من خود در جوانی و نوجوانی مشوقی نداشتم؛ بنابراین تا جایی که بتوانم از جوان ها حمایت میکنم و حتی چند بار از جیب خود هزینه آموزش برخی از آنها را پرداخت کردهام.
انتهای پیام/
Related Assets:
- مروری بر زندگی «مهدی آذر یزدی» پدر ادبیاتِ کودک ایران + تصاویر
- بدون تعارف با هنرمند یزدی/دستفروش ديروز و میلیاردر امروز
- فیلم/بحث و جدل هنرمند طناز یزدی با مرغش!
- خبرنگاران ویلچر نشین یزدی از نگاه دوربین
- انقلاب اسلامی؛ الگوی وحدت شیعه و سنی/اقتدار کشور؛مرهون رهبری ولیفقیه و وجود وحدت در جامعه است
- مهمترین دستاورد پیروزی ما در منطقه شکست مدل جایگزین انقلاب اسلامی بود/ عربستان و ترکیه الگوی اسلامی غرب پذیر
- "یزد" پایلوت اجرای طرح سند آموزشی مدیریت بحران کشور شد
- راهکارهاي مديريت مصرف برق در صنايع
- مسئولان معلولان را باور داشته باشند/ حفظ کل قرآن مجید بزرگترین آرزویم است