عصر فرهنگ، رضا بردستانی طی یا دداشتی  آورده است: در سال«اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» و در دورانِ طلایی«تدبیر و امید»؛ دومین پروژه ی«نادیده انگاری»، ما را این سمت و سو سوق می دهد که خدای ناکرده امسال سال«به گِل نشستن کشتی اقتصاد و فرهنگ، با همت مضاعفِ مسئولان» است و ما راه را به خطا می رویم ؛ زیرا آن چه دیده می شود بی تدبیری است، عدم مدیریت است، خالی بودن دیدگاه های فرهنگی است واگرنه پس از اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان که ماه ها پس از سپری شدن مهلت«قانونی»ِ حکمِ سرپرست بالاخره با سلام و صلوات مدیری برای آن اداره«ایثارگرانه»! آستین بالازد حالا نوبت به«نهاد کتابخانه های عمومی استان یزد»است که در تلاطم گرداب های آزار دهنده ی بلاتکلیفی چشم به مرکز نشینان بدوزد و گوش به مدیریت استان که رضایت بدهند این«کشتی افتاده در گرداب بلاتکلیفی»به ساحلی امن رسانیده شود و سایه ی مدیریتی تعیین تکلیف شده بر آسمان ابری خود احساس کند.

مشکل داشتن یا نداشتن سرپرست و مدیر کل و بودجه و امکانات نیست بلکه از منابع تأیید نشده این خبر درز کرده است که گزینه ی استانیِ دوستان! نتوانسته است مدیریت مرکز نشین این نهادِ مؤثر در اشاعه ی کتابخوانی را راضی کند زیرا در رزومه ی ارائه شده، درخشان ترین سابقه ی شغلی مدیریت روابط عمومی نهادی دیگر است مرتبط با امور«کودکان»و این در حالی است که عمل بر قاعده ی لطف هم اگر منظور باشد حفظِ «حرمت»ِ طرفینِ ماجرا است یعنی اگرچه برخی دوست دارند به«نورچشمی»های خود«پر و بالی»بدهند و این بد نیست که بسیار نیز پسندیده است .

اما این نباید باعث کاستنِ شأن مدیرکلیِ سازمانی باشد که نزدیک به100کتابخانه را باید مدیریت کند و نزدیک 250کارمند و دست اندرکار دارد به تعبیری ساده تر شایسته نیست برای بر کرسی نشاندنِ«لطف مضاعف» به یکی از«سفارش شده»ها و «نورچشمی ها»، «حرمت»سازمانی یک اداره ی کل تأثیر گذار در امور فرهنگی خاصه امور مرتبط با کتابخوانی را «قربانی»ِ این«پر و بال»دادن دردسر ساز کنیم.

امیدواریم اخبار درز کرده ناصحیح باشداگر چه از منابعی«تقریباً موثق!» شنیده شده است آن «بانوی»مد نظر حتی چینش معاونت های خود را نیز بر روی یک کاغذ«سفید» و«تر و تمیز»ترسیم کرده است و هر روز سری به ای میل خود می زنند شاید حکم مورد نظر در لفافه ای نورانی«هویدا»شود.

امور اینچنینی خیلی مهم نیست آن چه مهم است همه ی احوالاتی است که طی سال های گذشته به یک عادت و عرفِ مرسوم بدل شده است زیرا تا به یاد داریم«نهاد کتابخانه های عمومی استان یزد»همواره در سیطره ی یکی از«نورچشمی ها» و «سفارش شده ها»بوده است گویی دیگر کارمندانِ این نهاد اگر مدیر کل شوند«مذاکرات1+5»به «بن بست»خواهد خورد.

امیدواریم با نگاهی معقول و مدبرانه از این اندیشه که نهاد کتابخانه های عمومی استان حیاط خلوتی است دلگشا در اختیار مدیریت ارشد استان تا در آن جا از «خجالت»ِ«این» و «آن» در آورده شوند و بدهی های «فرضی»ِ خود به دوستانشان را تسویه نمایند از بیخ و بن شایعه ای بیش نباشد.

البته چون در سالیان اخیر همواره این گونه بوده است هیچ بعید نیست در یکی از روزهای پیش رو رسانه های«همسو»،«مهربان» و«همراه» در بوق و کرنا کنند که«چهارمین بانو»به لطف«تدبیر و امید» فارغ از همه ی بایدها و نباید های علم مدیریت و تنها برای برآوردن«آرزویی بر دل مانده!» بر صندلی مدیریت یکی از نهادهای فرهنگی استان تکیه زد!

بانوی محترمِ مورد نظر فعلاً مدیر روابط عمومی در دستگاهی دیگر است اما نهاد فرهنگی مورد نظر همین«نهاد کتابخانه های عمومی استان یزد»است!

نهادی که ماه ها است بی هیچ دلیلِ محکمه پسندی با سرپرستی اداره می شود که از کارمندان همان اداره است. خوب که فکر می کنیم می بینیم چه قصه های پر غصه ای دارند این دستگاه های«فرهنگی» استان یزد!!!

نویسنده: رضا بردستانی

انتهای پیام/ع