نمایش نمایش

ID : 23492751

روز مباهله چه روزی است؟ +اعمال و ادعیه


مباهله پيامبر با مسيحيان نجران، در روز بيست وچهارم ذي الحجّه سال دهم هجري اتفاق افتاد. پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم طي نامه اي ساکنان مسيحي نجران را به آيين اسلام دعوت کرد.

به گزارش عصرسیاست؛ باهله در اصل از «بَهل» به معني رها کردن و برداشتن قيد و بند از چيزي است. اما مباهله به معناي لعنت کردن يکديگر و نفرين کردن است. کيفيت مباهله به اين گونه است که افرادي که درباره مسئله مذهبي مهمي گفتگو دارند در يک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرّع کنند و از او بخواهند که دروغ گو را رسوا سازد و مجازات کند.

 

شرح مختصر واقعه مباهله

مباهله پيامبر با مسيحيان نجران، در روز بيست وچهارم ذي الحجّه سال دهم هجري اتفاق افتاد. پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم طي نامه اي ساکنان مسيحي نجران را به آيين اسلام دعوت کرد. مردم نجران که حاضر به پذيرفتن اسلام نبودند نمايندگان خود را به مدينه فرستادند و پيامبر آنان را به امر خدا به مباهله دعوت کرد. وقتي هيئت نمايندگان نجران، وارستگي پيامبر را مشاهده کردند، از مباهله خودداري کردند. ايشان خواستند تا پيامبر اجازه دهد تحت حکومت اسلامي در آيين خود باقي بمانند.

 

موقعيت جغرافيايي

بخش با صفاي نجران، با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزي حجاز و يمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام اين نقطه، تنها نقطه مسيحي نشين حجاز بود که مردم آن به عللي از بت پرستي دست کشيده و به آيين مسيح عليه السلام گرويده بودند.

 

دعوت به اسلام

پيامبر اکرم، حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله وسلم براي گزاردن رسالت خويش و ابلاغ پيام الهي، به بسياري از ممالک و کشورها نامه نوشت يا نماينده فرستاد تا نداي حق پرستي و يکتاپرستي را به گوش جهانيان برساند. هم چنين نامه اي به اسقف نجران، «ابوحارثه»، نوشت و طي آن نامه ساکنان نجران را به آيين اسلام دعوت فرمود.

 

نامه حضرت محمد صلي الله عليه و آله وسلم به اسقف نجران

مشروح نامه پيامبر به اسقف نجران چنين بود: «به نام خداي ابراهيم و اسحاق و يعقوب. [اين نامه ايست] از محمد، پيامبر خدا، به اسقف نجران. خداي ابراهيم و اسحاق و يعقوب را ستايش مي کنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا فرا مي خوانم. شما را دعوت مي کنم که از ولايت بندگان خدا خارج شويد و در ولايت خداوند درآييد و اگر دعوت مرا نپذيرفتيد بايد به حکومت اسلامي ماليات (جزيه) بپردازيد [تا در برابر اين مبلغ، از جان و مال شما دفاع کند] و در غير اين صورت به شما اعلام خطر مي شود».

 

عکس العمل نجراني ها

نمايندگان پيامبر که حامل نامه دعوت به اسلام از جانب پيامبر بودند، وارد نجران شدند و نامه را به اسقف نجران دادند. او نيز شورايي تشکيل داد و با آنان به مشورت پرداخت. يکي از آنان که به عقل و درايت مشهور بود گفت: «ما بارها از پيشوايان خود شنيده ايم که روزي منصب نبوت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعيل انتقال خواهد يافت و هيچ بعيد نيست که محمد ـ که از اولاد اسماعيل است ـ همان پيامبر موعود باشد». بنابراين شورا نظر داد که گروهي به عنوان هيئت نمايندگان نجران به مدينه بروند تا از نزديک با محمد صلي الله عليه و آله وسلم تماس گرفته، دلايل نبوت او را بررسي کنند.

 

گفتگوي پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم با هيئت نجراني

پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله وسلم در مذاکره اي که با هيئت نجراني در مدينه به انجام رسانيد آنان را به پرستش خداي واحد دعوت کرد. امّا آنان بر ادعاي خود اصرار داشتند و دليل الوهيت مسيح را، تولد عيسي عليه السلام بدون واسطه پدر مي دانستند. در اين هنگام فرشته وحي نازل شد و اين سخن خدا را بر قلب پيامبر جاري ساخت: «به درستي که مَثَل عيسي نزد خداوند مانند آدم است که خدا او را از خاک آفريد». در اين آيه، خداوند، با بيان شباهت تولد حضرت عيسي عليه السلام و حضرت آدم عليه السلام ، يادآوري مي کند که آدم را با قدرت بي پايان خود، بدون اين که داراي پدر و مادري باشد، از خاک آفريد و اگر نداشتن پدر گواه اين باشد که مسيح فرزند خداست، پس حضرت آدم براي اين منصب شايسته تر است؛ زيرا او نه پدر داشت و نه مادر. اما با وجود گفتن اين دليل، آنان قانع نشدند و خداوند به پيامبر خود، دستور مباهله داد تا حقيقت آشکار و دروغ گو رسوا شود.

 

مباهله، آخرين حربه

خداوند پيش از نازل کردن آيه مباهله، در آياتي چند به چگونگي تولد عيسي عليه السلام مي پردازد و مسيحيان را با منطق عقل و استدلال روبرو مي کند و از آنان مي خواهد که عاقلانه به موضوع بنگرند. بنابراين پيامبر، در ابتدا سعي کرد با دلايل روشن و قاطع آنان را آگاه کند، اما چون استدلال موجب تنبّه آنان نشد و با لجاجت و ستيز آنان مواجه گشت، به امر الهي به مباهله پرداخت. خداوند در آيه 61 سوره آل عمران مي فرمايد: «هرگاه بعد از دانشي که به تو رسيده، کساني با تو به محاجّه و ستيز برخيزند، به آنها بگو بياييد فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان، و ما خويشان نزديک و شما خويشان نزديک خود را فرا خوانيم؛ سپس مباهله کنيم و لعنت خدا را بر دروغ گويان قرار دهيم».

 

ديدگاه بزرگان نجران درباره مباهله

در روايات اسلامي آمده است که چون موضوع مباهله مطرح شد، نمايندگان مسيحي نجران از پيامبر مهلت خواستند تا در اين کار بينديشند و با بزرگان خود به شور بپردازند. نتيجه مشاوره آنان که از ملاحظه اي روان شناسانه سرچشمه مي گرفت اين بود که به افراد خود دستور دادند اگر مشاهده کرديد محمد با سر و صدا و جمعيت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنيد و نترسيد؛ زيرا در آن صورت حقيقتي در کار او نيست که متوسل به جاروجنجال شده است و اگر با نفرات بسيار محدودي از نزديکان و فرزندان خردسالش به ميعادگاه آمد، بدانيد که او پيامبر خداست و از مباهله با او بپرهيزيد که خطرناک است.

 

در ميعادگاه چه گذشت؟

طبق توافق قبلي، پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و نمايندگان نجران براي مباهله به محل قرار رفتند. ناگاه نمايندگان نجران ديدند که پيامبر فرزندش حسين عليه السلام را در آغوش دارد، دست حسن عليه السلام را در دست گرفته و علي و زهرا عليهماالسلام همراه اويند و به آنها سفارش مي کند هرگاه من دعا کردم شما آمين بگوييد. مسيحيان، هنگامي که اين صحنه را مشاهد کردند، سخت به وحشت افتادند و از اين که پيامبر، عزيزترين و نزديک ترين کسانِ خود را به ميدان مباهله آورده بود، دريافتند که او نسبت به ادعاي خود ايمان راسخ دارد؛ زيرا در غير اين صورت، عزيزان خود را در معرض خطر آسماني و الهي قرار نمي داد. بنابراين از اقدام به مباهله خودداري کردند و حاضر به مصالحه شدند.

 

سخنان ابوحارثه درباره مصالحه

هنگامي که هيئت نجراني پيامبر را در اجراي مباهله مصمّم ديدند، سخت به وحشت افتادند. ابوحارثه که بزرگ ترين و داناترين آنان و اسقف اعظم نجران بود گفت: «اگر محمد بر حق نمي بود چنين بر مباهله جرئت نمي کرد. اگر با ما مباهله کند، پيش از آن که سال بر ما بگذرد يک نصراني بر روي زمين باقي نخواهد ماند». و به روايت ديگر گفت: «من چهره هايي را مي بينم که اگر از خدا درخواست کنند که کوه ها را از جاي خود بکند، هر آينه خواهد کَند. پس مباهله نکنيد که در آن صورت هلاک مي شويد و يک نصراني بر روي زمين نخواهد ماند».

 

سرانجام مباهله

ابوحارثه، بزرگ گروه، به خدمت حضرت آمد و گفت: «اي ابوالقاسم، از مباهله با ما درگذر و با ما مصالحه کن بر چيزي که قدرت بر اداي آن داشته باشيم». پس حضرت با ايشان مصالحه نمود که هرسال دوهزار حُلّه بدهند که قيمت هر حلّه چهل درهم باشد و بر آنان که اگر جنگي روي دهد، سي زره و سي نيزه و سي اسب به عاريه بدهند.

 

مباهله، اثبات صدق دعوت پيامبر

مباهله پيامبر با نصرانيان نجران، از دو جنبه نشان درستي و صداقت اوست. اوّلاً، محض پيشنهاد مباهله از جانب پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله وسلم خود گواه اين مدعاست؛ زيرا تا کسي به صداقت و حقانيّت خود ايمان راسخ نداشته باشد پا در اين ره نمي نهد. نتيجه مباهله، بسيار سخت و هولناک است و چه بسا به از بين رفتن و نابودي دروغ گو بينجامد. از طرف ديگر، پيامبر کساني را با خود به ميدان مباهله آورد که عزيزترين افراد و جگرگوشه هاي او بودند. اين خود، نشان عمق ايمان و اعتقاد پيامبر به درستي دعوتش مي باشد که با جرأت تمام، نه تنها خود، بلکه خانواده اش را در معرض خطر قرار مي دهد.

 

مباهله، سند عظمت اهل بيت

مفسران و محدثان شيعه و اهل تسنّن تصريح کرده اند که آيه مباهله در حق اهل بيت پيامبر نازل شده است و پيامبر تنها کساني را که همراه خود به ميعادگاه برد فرزندانش حسن و حسين و دخترش فاطمه و دامادش علي عليهم السلام بودند. بنابراين منظور از «اَبْنائَنا» در آيه منحصرا حسن و حسين عليهماالسلام هستند، همان طور که منظور از «نِساءَنا» فاطمه عليهاالسلام و منظور از «اَنْفُسَنا» تنها علي عليه السلام بوده است. اين آيه هم چنين به اين نکته لطيف اشاره دارد که علي عليه السلام در منزلت جان و نفس پيامبر است.

 

دو روايت در شأن اهل بيت

در کتاب عيون اخبار الرّضا درباره مجلس بحثي که مأمون در دربار خود تشکيل داده بود، چنين آمده است: امام علي بن موسي الرضا عليه السلام فرمودند: «خداوند پاکان بندگان خود را در آيه مباهله مشخص ساخته است و به دنبال نزول اين آيه، پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم ، علي و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را با خود به مباهله برد. اين مزيّتي است که هيچ کس در آن بر اهل بيت پيشي نگرفته و فضيلتي است که هيچ انساني به آن نرسيده و شرفي است که قبل از آن، هيچ کس از آن برخوردار نبوده است».

در کتاب غاية المرام به نقل از صحيح مسلم آمده است: روزي معاويه به سعد بن ابي وقاص گفت: چرا ابوتراب را دشنام نمي گويي؟ گفت: از آن وقت که به ياد سه چيز افتادم که پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم درباره علي فرمود، از اين کار صرف نظر کردم. يکي آن بود که وقتي آيه مباهله نازل شد پيغمبر تنها از فاطمه و حسن و حسين و علي دعوت کرد و سپس فرمود: «اللهم هؤلاء اهلي؛ خدايا، اينها خاصّان منند»...

 

نزول آيه تطهير در روز مباهله

روزي که پيامبر خدا صلي الله عليه و آله وسلم قصد مباهله کرد، قبل از آن عبا بر دوش مبارک انداخت و حضرت اميرالمؤمنين و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را در زير عباي مبارک جمع کرد و گفت: «پروردگارا، هر پيغمبري را اهل بيتي بوده است که مخصوص ترينِ خلق به او بوده اند. خداوندا، اينها اهل بيت منند. پس شک و گناه را از ايشان برطرف کن و ايشان را پاکِ پاک کن.» در اين هنگام جبرئيل نازل شد و آيه تطهير را در شأن ايشان فرود آورد: «همانا خداوند اراده فرمود از شما اهل بيت پليدي را برطرف فرمايد و شما را پاکِ پاک کند.

 

اعمال روز مباهله

روز بيست و چهارم ذي الحجّه، روز مباهله پيامبر با مسيحيان نجران است که در نزد مسلمانان، اهميت خاصّي دارد؛ چرا که گواه حقانيت و درستي دعوت پيامبر و عظمت شأن اهل بيت مکرّم اوست. در کتاب شريف مفاتيح الجنان، اعمال مخصوصي بدين شرح براي اين روز ذکر شده است:

اول: غسل، که نشان پالايش ظاهر از هر آلودگي و آمادگي براي آرايش جان و صفاي باطن است؛

دوم: روزه، که سبب شادابي درون است؛

سوم: دو رکعت نماز؛

چهارم: دعاي مخصوص اين روز که به دعاي مباهله معروف است و شبيه دعاي سحر ماه رمضان مي باشد.

هم چنين در اين روز خواندن زيارت اميرالمؤمنين به ويژه زيارت جامعه روايت شده است. احسان به فقرا و محرومان به تأسّي از مولي الموحدين علي عليه السلام که در رکوع نمازش به نيازمند احسان فرمود، سفارش شده است.

 

بخش هايي از دعاي روز مباهله

خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست و به من شادي و خرّمي، استقامت و گشايش، عافيت و سلامت و کرامت، روزي پاک و فراوان، و هر نعمت و وسعت که نازل شده يا از آسمان به زمين نازل مي شود، قسمت کن.

خداوندا، اگر گناهان چهره مرا نزد تو فرسوده اند و ميان من و تو حايل شده اند و حالم را نزد تو دگرگون کرده اند، از تو درخواست مي کنم به نور آبرويت که خاموش نشود و به آبروي حبيبت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله وسلم و به آبروي وصيّت علّي مرتضي عليه السلام و به حق اوليائت که آنها را برگزيدي که بر محمد و آل محمد درود بفرستي و هر گناه که کرده ام بيامرزي و مرا در باقي مانده عمرم حفاظت کني.

خداوندا، من مطيع توام، پس از من خشنود باش. عملم را ختم به خير کن و ثواب آن را برايم در بهشت مقرّر دار و آنچه خود سزاوار آني براي من انجام ده، اي سزاوار تقوا و آمرزش. رحمت فرست بر محمد و آل محمد و به رحمت خود به من رحم کن، اي مهربان ترينِ مهربانان.

انتهای پیام/س*






کمال
باسمه تعالی

مباهله ؛ هدایت به حق ، سلامتی ، سرمدی و سعادت .

کمال بارعی – تبریز
سلامتی ، سرمدی ، سعادت و هدایت اساسی ترین نیازها و خواسته های انسان است که انسان همواره برای آن کوشیده است و برای رسیدن و حفظ آنها از جان مایه گذاشته است و در این راه از کمترین لحظه نیز فرو گذاری نمی کند . هر خبری که نشان از تهدید و تحدید او باشد ناگوار می شمارد و روی خوش نشان نمی دهد تا چه رسد به عملی که در صدد از نابود کردن حیات او باشد .
اسلام شیعی که دین برای تمام عوالم انسان ها در همه عصرها و مکان هااست ؛ با آگاهی و اشرافیتی که بر ابعاد انسان دارد ، آئین دست یابی و اغنای نیازها و ارضای خواسته ها را به او می نمایاند و آئین سلامتی و بهروزی را روشن کرده و در پیش روی او قرار می دهد.
برای اینکه انسان به آسانی و سهولت به آئین سلامتی و سرمدی عمل کند، انبیاء و انسان های تعلیم و تربیت یافته به تعلیم و تربیت وحیانی علیهم السلام به یاری او می آیند و راه را به او نشان می دهند و او را به سرمنزل مقصود راهنمایی و هدایت می نمایند تا او با تبعیت و اطاعت از آئین سعادت ، خواسته ذاتی و فطری خود را به درستی پاسخ دهد و به تعطیلی و درماندگی مبتلا نشود و هر گونه حیرانی را که مایه افسردگی است از خود دور سازد و زندگی پر نشاط و شاداب را فراهم آورد و با آسودگی و اطمینان خاطر راه جاودانگی را طی نماید و با سلامتی در سر منزل مقصود سعادت حقیقی قرار گیرد .
اساس دین بر سلامتی و سرمدی و سعادت انسان استوار است . دین ، جهاد را با تمام مراتبش برای زدودن تهدید و تحدیدها از قاموس زندگی و تضمین سعادت انسان به رسمیت می شناسد و احکام آن را روشن می سازدو شرط خلدبرین می شمارد . مجاهدان فی سبیل الله از جایگاه و عظمت والایی برخوردار هستند .
اسلام شیعی با آگاهی بی نظیر و دقیقی که از ابعاد وجودی انسان ارائه می دهد ، او را از هر چیزی که تهدید برای سلامت جسمی و روحی هست ، برحذر می دارد و او را از آسیب رساندن به بدن و ظلم به نفس گرفته تا جنگ و خونریزی و تجاوز به دیگران نهی می نماید و برای سرکشان و متجاوزان به حقوق دیگران ، عقوبت سختی تعریف و ترسیم می کند .
جنگ برای توسعه طلبی و تنگ گرفتن عرصه زندگی بر انسانها صورت می گیرد و از زیاده خواهی ها و زبونی انسان در برابر هوی های نفسانی و ظلم به خود آب می خورد . بوسیله جنگ به منابع حیاتی دیگران چنگ انداخته می شود و بخاطرزندگی خود ، زندگی دیگران پایمال و قربانی می گردد. هیچگونه شفقت و مهربانی در جنگ وجود ندارد و جنگ طلبان ، تمام قصاوت قلبی خود را به نمایش می گذارند .
از نظر دین کل هستی یک کشور است ومحبت و مهربانی پایه و مایه تمدن سلامتی و سعادت است . در منظر دین ، انسان علاوه از اینکه به دیگران باید محبت بورزد . حقوق آنان را باید بسان حقوق خود محترم بشمارد و از دست انداختن به حقوق دیگران خود داری بورزد .
هر جا صحبت و نشانه ای از سلامتی و امنیت هست از اسلام است . هر چند بدان تصریح و اشاره ای نشده باشد چون سلامتی و امنیت مقتضای فطرت و سرشت انسان است و اسلام ، ترجمان فطرت است .
اسلام آحاد بشری را به صلح و صمیمیت دعوت می کند و از تمام فرصت ها برای زندگی مسالمت آمیز و عاری از خشنونت استقبال می کند و درتحقق آن ، فوت لحظه ای را هم روا نمی دارد و تاخیر کنندگان را مورد عتاب و سرزنش قرار می دهد و برایشان مجازات تعیین می نماید .
اسلام از مردم می خواهد برای سلامتی و حفظ آن ، تمام توان خود را بکار گیرند و دانش ها و مهارت های لازم را یاد بگیرند و یاد بدهند و اگر آنها را در پیرامون و دسترس خود ندارند ، برای توان افزایی به سایر محیط ها کوچ کنند و به توانمندی خود و جامعه بپردازند و سلامتی و امید به حیات جاودانه را تقویت و بهبود بخشند چون خشونت از عجز و جهالت است و عاجزان و جهالان خشونت طلب هستند وخشونت می کنند .
اگر به حیات انبیاء و اولیای الهی صلوات الله علیهم اجمعین نگاه شود در جای جای حیات و دعوت آنان هیچ چیزی مشهود تر از تقلاء برای سلامتی فردی و اجتماعی و نفی ظلم نیست . برای مثال اگر به زندگی رسول الله و ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین توجه شود به خوبی دیده می شود هیچکدام از آنان به خشونت دعوت نکرده و باخشونت طلبان نیز به جهاد پرداخته اند و تهدیدات جانی نیز مانع از رسالت آنان نشده است و از هر فرصت پیش آمده برای سلامتی فرد و جامعه کوشیده اند . حیات اسلام مملو از مجاهدت هایی است که آنان برای سلامتی و بقای ابنای بشرکشیده اند و خیل آن بیشتر از آن است که بتوان شمرد .
یکی از این موارد جریان « مباهله » است که در سال دهم هجری در روز بیست و چهارم ذی الحجة قرار شد با مسیحیان نجران انجام بگیرد ولی اتفاق نیفتاد . در مقابل رفتار مسیحیان نجران ، اگرچه می شد چندین نوع رفتار داشت که امروز در جهان دیده می شود اما بنا به ذات دین که رسالت سلامتی را بر عهده دارد ؛ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم به آنان فرصت می دهند تا بیندیشند و تصمیم بگیرند و برای اجرای تصمیم نیز باز فرصت آفرینی می کنند فرصتی که امکان بازگشت به تصمیم عاقلانه را برای حفظ سلامتی و امنیت فراهم می سازد و دست آخر نیز برای حفظ حیات بشر، « مباهله » هم انجام نمی گیرد و التهاب به وجود آمده که می رفت مجازات سرکشان را در پی داشته باشد ، در سایه تدابیر داهیانه دین واقدامات رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم ، به تعمیق معرفت ، تنظیم و تقویت روابط اجتماعی و بین المللی مسالمت آمیز ختم شد و به اهمیت سلامتی و مجرای سلامتی تأکید ورزید . و این پیام را به جهانیان مخابره کرد که" هر مدعی نمی تواند حامل پیام و طریق سلامتی و عزت باشد بلکه مدعی باید خود پاک از ناسلامتی ها باشدتا مردم را به تندرستی جسمی و روحی رهنمون گردد ."
کمال بارعی – تبریز
bareeit@gmail.com
0 (0 Votes)
Posted on ۱۳۹۵/۰۸/۱۷ ۰۹:۴۴.

جدیدترین ها جدیدترین ها