خانه امامحسینی یزد؛ محفلی با یک و نیم قرن قدمت
به گزارش یزد رسا، به نقل از یزدندا؛ اینکه یزد را «حسینیه ایران» مینامند، نقل یکی دوسال و یکی دو دهه نیست، صحبت از صدها سال عرض ارادت و ادب به محضر مقدس اباعبدالله الحسین(ع) است که نسل به نسل منتقل و هر روز حرارتش در قلوب مومنین دارالعباده شعلهورتر میشود.
اسناد گواه بر این مدعا زیاد است اما «خانه امامحسینی» در یزد با قدمتی حدود 150 سال واقع در محله فهادان یزد، توجه یزدیها به عزاداری امام حسین(علیه السلام) را گواه است.
«محمد امامحسینی» متولی خانه امامحسینی که حدود 40 سال است خادمی این مکان شریف را میکند در گفتگو با خبرنگار یزدندا گفت: حاج محمد لاری از اهالی شهر لار در استان فارس، در عالم خواب سیدالشهداء را دیده و طبق دستوری که از حضرت میگیرد به یزد میآید و در مکان کنونی که آن زمان به محله «مخزن» معروف بوده، زمینی خریداری و خانهای در سه بخش : خانه امامحسینی مخصوص عزاداری، خانه متولی که محل سکونت خادم است و آشپزخانه را در سال 1250 میسازد و از سال 1252 عزاداری در این خانه همه ساله در اول ماه محرم تا روز سیزدهم و دهه آخر صفربرگزار میشود که هزینه روضهها از محل استیجاریهای موقوفه، نذورات و کمکهای خیرین تامین میشود.
وی افزود: در طول سال مراسم رسمی مانند محرم و صفر برگزار نمیشود اما مراسم ختم ویژه بانوان و یا دیگر مناسبتها برگزار میشود.
امامحسینی از نوادههای مرحوم محمد لاری اظهار کرد: جد ما از همان سال ساخت خانه فامیل خود را به امامحسینی تغییر داد و تاکنون فامیل ما امامحسینی است.
متولی خانه امامحسینی عنوان کرد: بر اساس شواهد و گفته خطیبانی که در خانه امامحسینی منبر میروند روضه خانه امامحسینی از همه جا شلوغتر است؛ همچنین در روز عاشورا 4 تن و نیم برنج طبخ و بین 25 تا 30 هزار نفر ظرف یکبار مصرف تهیه و غذا پخش میشود و علاوه بر این تعداد بسیار زیادی هم مردم با ظروف خود غذا میبرند که این نشان دهنده ارادت زیاد مردم به خانه امامحسینی است و جالب است که مردم بیشتر علاقه دارند در قسمت تالار خانه که به خیمهگاه معروف است بنشینند.
وی ادامه داد: به برکت نام امام حسین(ع) و همچنین اخلاصی که خود واقف این خانه داشته است معجزات و کرامات زیادی در این مکان اتفاق افتاده و در همین مدت 35 ساله خدمت من معجزاتی به عینه شاهد بودم.
امامحسینی گفت: در خانه امامحسینی از عزاداران با چایی، قهوه و گاه شربت پذیرایی میشود که قهوه این روضهها طرفدار زیادی دارد و مردم برای شفا با خود ظرف میآورند و میبرند.
وی افزود: مردم اردات زیادی به این خانه دارند زیرا کرامات زیادی دیدهاند؛ یک موردی که خودمان دیدیم، خواهرمان بود که پایش خیلی بزرگ شده بود و طوری شده بود که بعضی وقتها دکترهای معروف یزد مثل اولیاء و رادفر و مجیبیان و ... دور تا دور این دختر می نشستند و مداوایی صورت نمیگرفت و خلاصه دکترها جوابش کرده بودند و یکبار به بابایم گفتند: «آقای امامحسینی! بیخود پول خرج این دختر نکنید که فایدهای ندارد.» اتفاقاً در ایام محرم هم بود. مادر خدابیامرزمان گفت:«من امشب به امام حسین(علیه السلام) میگویم، شاید دلشان بسوزد و دخترمان را شفا بدهند» و شروع کرد به دعا و ثنا و توسل. خواهرمان پایش انقدر بزرگ شده بود که نمیتوانست راه برود و پایش را داخل چیزی مثل کانال کولر کرده بودند که حتی پا، بزرگتر از دهانه کانال کولر هم بود! خواهر را از اتاق دم در به درون خیمهگاه بردند و آنجا خوابیده بود. صبح زود مادرمان یک لیوان آبجوش و نبات ریخته و آمده بوده سری به خواهرمان بزند. وقتی میآید، می بیند که خواهرمان پشت پنجره ایستاده است! شک میکند و جلوتر می رود تا مطمئن شود که خودش است. میبیند نه! خودش است. خبرمان کرد و همگی آمدیم پیش خواهرمان. گفتیم چطور وایسادی؟ گفت:«شب دو تا زن سیاه پوش آمدند اینجا و گفتند که دختر چرا اینجا خوابیدی؟ گفتم من مریضم و نمیتوانم راه بروم. گفتند: بلند شو! هیش باکت نیس! من هم بلند شدم نشستم و یک لحظه دیدم باد پایم مثل باد بادکنک خودش دارد خالی میشود و ببینید میتوانم راه بروم!» و بیماریش تمام شد که شد و بعد از آن هم عروس شد و الان 74 سالشان است و 4 تا بچه دارد.
امامحسینی عنوان کرد: دختری بود از محله یوزدارون که از کمر به پایین فلج بود. شبهای قدر مردم میآیند اینجا میخوابند. یکی از شبهای قدر، پدرش دختر را بغل میکند میآید اینجا. صبح که بلند میشود می بیند دخترش دارد روی پا راه میرود. مردم هم پریده بودند و چادر و لباسش را تکه و پاره کرده بودند برای تبرک که پدره میبیند جان دخترش در خطر است! دخترش را بغل کرده و فرار میکند.
وی همچنین در بیان دیگر معجزهای در خانه امامحسینی گفت: در قدیم کنار خانه چاهی بوده که از آن آب میکشیدند و منبع و حوض را برای عزاداری پپر کرده و استفاده میکردند که از زمان پدر ما چاه خشک شد، در همان موسم پدرم کارگری را خبر میکند که با دول از چاه آب بکشد و منبع و حوض را پر کند اما میبینند چاه خشک است و پدرم تصمیم میگیرد بخاطر نبود آب آن سال روضه برگزار نکند که وقتی فردای آن روز از خواب بیدار میشود میبیند منبع و حوض پر از آب است اما چاه همچنان خشک است و این عجزه باعث شد که روضهخوانی قطع نشود.
البته این کرامات در دریای لطف و مهربانی امام حسین(ع) قطرهای است در برابر دریا و خانه امامحسینی تنها گوشهای خوان لطف و کرم ارباب بی کفن است.
انتهای پیام/