یکی از سایت‌های محلی اردکان که همسو با مدعیان اصلا‌ح‌طلبی طی طریق می کند، در مطلبی بر اقدامات متعهدانه نیروهای دلسوز و متدین اردکان خرده گرفته و نوشته است:

شاید دلگیر کننده باشد اگر بخواهیم روز بودن روز را ،در روز روشن، برای کسانی که ادعای شب بودن می کنند ثابت بکنیم اما چاره ای جز این نداریم… باز حکایت ،حکایت این افراطیون است که بنری چاپ کردن و اقدام شهرداری اردکان در خرید دو مجسمه محبوب کودکان که فیلمش ساخته ایران نیست را محکوم کردند و نوشتند دوستداران آیت الله خاتمی و ما هنوز نفهمیدیم این دوستداران آیت الله خاتمی چرا این قدر گمنام هستند و شاید گمنام بودنشان از ترس بر ملا شدن هویت شان است البته نظر بنده این است این عزیزان دوستداران آیت الله احمد خاتمی هستند نه حاج سید روح الله…بگذریم.

نویسنده یادداشت فوق ادامه داده است: شما اسم و فامیلت ، کت و شلواری که می پوشی ماشینی که سوار می شوی علمی که یاد می گیری کفشی که می پوشی هواپیما و قطاری که باهاش مسافرت می کنی خط اتوبوسی که سوار می شی نوری که درخانه ات روشن است تلویزیون ،رادیو و هر چی که دورو برت است از فرهنگ غرب است، فیلم‌های تلویزیون که می بینی ،اون موبایلی که دستت است برای غرب است حالا این دومجسمه شدن غربی، اگر واقعا با فرهنگ غرب مشکل داری هرچه از فرهنگ غرب است را از خود دور کن بعد ببین می تونی زندگی کنی… بعد باید به اون عزیزی که فیلم و عکس می گیره می فرسته به بخش خبری ۲۰۳۰ باید گفت تخریب شورا و شهرداری جزو حق الناس نیست فقط اگر پول کسی را گرفتی و پس ندادی می‌شه حق الناس…

اگرچه به نظر می رسد پرداختن به چنین مطالبی آن‌هم در سایت‌های بسیار کم‌مخاطب چندان شایسته نباشد، اما شاید یادآوری چند نکته خالی از فایده نباشد:

1.  یکی از مسائل مضحکه آمیز این است که پرچمداران افراطی‌گری و قانون شکنی در کشور، دیگران را افراطی و قانون شکن می نامند! کافی است رخدادهای دردناک کوی 78 و 88 و نقش مدعیان اصلاحات در آن‌ها مرور شود تا جوانان و نوجوانانی که از پشت صحنه‌ها آگاهی چندانی ندارند، بهتر از گذشته دریابند که چه کسانی در پوشش اصلاح‌طلبی و قانون‌مداری و دیگر شعارهای پر زرق و برق، دین و انقلاب و امام(ره) و شهدا را آماج بی‌شرمانه‌ترین حملات قرار دادند و از زیرسوال بردن مقدسات در رسانه‌هایشان هم ابا نکردند.

2. جالب است نصب بنر یکی از عوامل فتنه 88 در شهری که مفتخر به تقدیم صدها  شهید و ایثارگر برای دفاع از نظام اسلامی است، اقدامی بهنجار تلقی می‌شود؛ اما مخالفت با این اقدام توجیه‌ناپذیر، «افراطی‌»گری و قانون‌شکنی! علاقه مردم و جوانان مسلمان و آزاداندیش اردکان به همشهری‌شان سیدمحمد خاتمی تا زمانی بود که وی را در برابر نظام اسلامی ندیده بودند. اما هنگامی که در ماجرای شرم‌آور 88 او را در قامت لیدر اصلاحات و در برابر نظام اسلامی یافتند، از وی روی برتافتند؛ هرچند پس از آن نیز کسانی از روی «تعصب‌های جاهلی»  و بسیاری نیز «بدون غرض» و به سبب «ناآگاهی» از اقدامات تأسف‌انگیز خاتمی همچنان به وی علاقه دارند.

بر کسانی که به دلیل اشتغالات روزمره و دوربودن از واقعیت‌های فضای سیاسی، از جزئیات اقدامات شرم‌آور سید محمد خاتمی اطلع کافی ندارند و به احترام پدر بزرگوارش، فرزندش را تکریم می‌کنند، چندان ملالی نیست؛ چه این‌که اینان «آگاهی» لازم را ندارند و بی‌گمان چنان‌چه از عمق رفتارهای آن‌چنانی خاتمی در دوران هشت‌ساله ریاست‌جمهوری و پس از آن بخصوص در فتنه 88 آگاه شوند، لحظه‌ای در روی‌گردانی از وی تردید نمی‌کنند.  ملامت و نکوهش، سزاوار کسانی است که به‌رغم آگاهی از رفتارها و مواضع آقای خاتمی و رویکرد دور از مروّت ایشان در ماجرای 88، همچنان سنگ وی را بر سینه می‌زنند و در این راه ابایی ندارند از این‌که همشهریان متعهد و متدین خویش را با برچسب‌هایی چون افراطی و ... نوازش کنند!

3. بر خلاف لحن تمسخرآمیز نویسنده فوق‌الذکر، از قضا قاطبه ارادتمندان حضرت آيت‌الله خاتمی بزرگ در زمره علاقه‌مندان آيت‌الله سیداحمد خاتمی نیز به شمار می‌آيند و بی‌گمان آیت‌الله سیدروح‌الله خاتمی نیز در صورت حضور، قاطعانه از وی حمایت می‌کرد. چراکه مبنای رفتار و گرایش‌های هردو این بزرگوار، حرکت در مسیر ترسیمی ولی فقیه زمان و تلاش در راستای تقویت نظام اسلامی است. بنابراین تفکیک بین آيت الله سیدروح‌الله خاتمی اردکانی با آیت‌الله سید‌احمد خاتمی سمنانی، اقدامی سطحی و فاقد مبنا محسوب می‌شود. طبیعی است مردم اردکان متدین اردکان بسیار فهیم‌تر از آنند که به کسی تنها به دلیل انتساب نسبی به حضرت آیت‌الله خاتمی بزرگ، عشق بورزند؛ در حالی‌که می‌دانند رفتار و منشش بر خلاف آن یار سفرکرده دیارشان بوده است.

4. برای پی‌بردن به افق دید این نویسنده، کافی است تا بار دیگر این جملات را مرور کنید:

«شما اسم و فامیلت ، کت و شلواری که می‌پوشی، ماشینی که سوار می‌شوی، علمی که یاد می‌گیری، کفشی که می‌پوشی، هواپیما و قطاری که باهاش مسافرت می‌کنی، خط اتوبوسی که سوار می‌شی، نوری که درخانه‌ات روشن است تلویزیون، رادیو و هر چی که دورو برت است از فرهنگ غرب است، فیلم‌های تلویزیون که می‌بینی، اون موبایلی که دستت است برای غرب است، حالا این دو مجسمه شدن غربی…» .

این در حالی است که منتقدان  فرهنگ غرب، هیچ‌گاه آن را بتمامه نفی نکرده‌اند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «ما كه مى‌گوييم «فرهنگ غرب»، نمى‌خواهيم بگوييم كه اين فرهنگ، همه‌اش از باى بسم‌اللَّه تا تاى تَمَّت، بدى و زشتى و خرابى است... بنابراين، فرهنگ مذكور، نقاط مثبتى دارد كه آن نقاط مثبت، چشم مردم را گرفت و جوامع را به خود جذب كرد»؛ اما  طبق مبنای عقلانی، أخذ محسنات و دستاوردهای دیگران در چارچوب عقل و شرع، منافاتی با پرهیز از مظاهر سخیف و غیرعقلانی ندارد. آيا می‌توان با استناد به استفاده از برخی تکنولوژی‌های غربی رایج در کشور، رفتارهای غیراخلاقی و شرم‌آور فرهنگ غربی را نیز تجویز کرد؟! عقل سلیم حکم می‌کند تا حدّ امکان از مظاهر فرهنگی ‌آسیب‌رسان بیگانه دوری شود؛ به‌ویژه این‌که از نوع تاثیرگذار بر روح روان کودکان و نوجوان جامعه اسلامی باشد. چه این که گفته اند:

ای سلیم آب ز سرچشمه ببند   که چو پر شد، نتوان بست به پیل

نویسنده: حامد اردکانی