ID : 11375743
به مناسبت روز پرستار منتشر شد

خاطرات جالب یک بانوی پرستار و حافظ قرآن یزدی


کارشناس ارشد پرستاری و حافظ کل قرآن کریم دغدغه های یک پرستار و خاطرات تلخ و شیرین خود از نجات یک مادر باردار تا سختی های ادامه تحصیل و... را بیان کرد.

به گزارش یزد رسا به نقل از یزدبانو، گاهی که به بیمارستان یا درمانگاه ها سری می زنی ونگاهت به پرستاران این فرشتگان نجات سفید پوش می افتد یا گاهی کلام امید بخششان شفا بخش دوران بیماری تو بوده است می توانی سری هم به کتاب زندگی شان بزنی و تازه بفهمی هر یکی حکایتی خواندنی تردارد  و مریم یکی ازهمان فرشتگان سفید پوش شهرما است که البته قلبش هم منور به نور قرآن است و قصه اش برای توهم شنیدنی است:

به مناسبت میلاد حضرت زینب (س)، روز و هفته پرستار،تصمیم گرفتیم با مریم دهقان شاغل به شغل مقدس پرستاری و حافظ کل قرآن کریم گفتگوی تفصیلی را  انجام دهیم .

 

*سرکار خانم مریم دهقان از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم. لطفا از سوابق شغلی خود بگویید:


دارای مدرک کارشناشی ارشد پرستاری کودک با 12 سال سابقه کارهستم که اکنون به عنوان پرستاربخش isuبیمارستان شهدای کارگریزد مشغول به خدمت هستم.

 

* انگیزه شما ازانتخاب این رشته چه بود؟


حدودا 15-16 سالم بود که انگیزه پرستارشدن درمن شکل گرفت؛ زمانی که به درمانگاه می رفتم و پرستاران را درلباس سفید پرستاری مشغول خدمت به همنوع خود می دیدم حسی درمن ایجاد شد که علاقه مند شدم پرستاربشوم.


 

* خصوصیات یک پرستار خوب غیر از تخصص چیست؟


یک پرستار باید تعهد و وجدان کاری داشته باشد یعنی خدا را در همه حال در نظر بگیرد زیرا زمانهایی پیش می آید که عملا جز خدا  کسی ما را نمی بیند و باید به مریض خدمت کنیم مثل نیمه های شب که مریض به ما نیاز پیدا می کند.


صبوری برای یک پرستار در شرایط روحی و روانی سخت خیلی مهم است و آن زمانی است که مریض بدحال است وهمراهان او نارحت و عصبی و مضطربند و جز ما کسی را ندارند.


*ازخاطرات خود دراین سال ها بفرمایید:


بالاخره انسان در زندگی و محیط کارش با خاطرات تلخ و شیرین متعددی روبروست  و خاطرات شیرین مربوط به زمانهایی است که خصوصا بیماران جوان ما بهبودی  خود را به دست می آوردند ومرخص می شوند.ولی یکی ازخاطرات شیرینم مربوط به زمانی است که مادر جوان26 -27 ساله بارداری را که با خوردن قرص خودکشی کرده بود به بیمارستان آوردند و چون مدت زمان زیادی از مصرف قرص گذشته بود و او را دیر آورده بود احتمال مرگ نوزاد و نقص مادر زیاد بود چون آنچه ازعلائم حیاتی برای ما مشخص بود نشان می داد که امید زیادی به بهبودی نیست البته ما تلاش خود را می کردیم و بعد ازگذشت دو هفته در کمال ناباوری پله پله شاهد بازگشت هوشیاری اش بودیم به نحوی که از حالت کما خارج شد و خود و نوزادش سالم ماندند و در این جریان عظمت قدرت خدا را دیدم و اشک شوق ریختم .


* آیا خاطرات تلخی هم داشتید دراین لحظات؟ چه چیزی به شما روحیه مجدد می دهد؟


البته که خاطرات تلخ هم کنار خاطرات شیرین وجود دارند. وهرچه بیماران جوان تر باشند فوتشان برای انسان سخت تراست خصوصا وقتی به کودکان کم سن به خاطر پرستاری از آنان عادت کرده باشی فوتشان خیلی سخت است و پیش آمده که تا 2 روز افسرده بوده ام.
بالاخره انسانیم ولی شرایط طوری است که مجبوریم خود را وفق بدهیم و آنچه انسان را در این شرایط نگه می دارد تنها ایمان به خداست و اینکه ما ملزم به انجام تکلیفیم ونتیجه با خداست. هرچه صلاح او باشد و این چرخه ادامه دارد و پرستاران باید هرچه مشکل در محیط کار دارند دم در بگذارند و وارد منزل شوند و دراین شرایط حمایت خانواده خیلی مؤثر است.


* از شرایط زمان تحصیل در تهران و کارتان دریزد بگویید:


سال 89 که شروع به تحصیل کردم تصمیم جدی بر ادامه کار و تحصیل را با هم داشتم یعنی 44 ساعت شیفت کاری بیمارستان در یزد در سه روز اول هفته و سه روز آخرهفته حضور در دانشگاه در تهران به صورتی که در جمع وقتی یزد بودم هشت ساعت در منزل بودم آن هم غیر پیوسته که مدام باید آماده شیفت کاری بعد می شدم و گاها اضافه کاری هم می ایستادم تا ساعتم کامل شود و در ضمن درس های دانشگاه را هم باید انجام می دادم .


* مشکلات این راه شما را خسته و ناامید نکرد؟


البته خیلی افراد بالادستی برای نرسیدن من به هدفم سنگ اندازی کردند زیرا می ترسیدند با پیشرفت من جایشان اشغال شود و یک سیاستی ازسوی برخی دنبال می شود که پرستار نباید ادامه تحصیل بدهد زیرا ممکن است جای رؤسا را بگیرد! وسخت ترین شرایط در سال های تحصیلم موقع گرفتن پایان نامه  و آماده شدن برای دفاعیه بود و تا کسی به جای من نباشد نمی تواند بفهمد برمن چه گذشت!


* درجریان دفاعیه  پایان نامه تان چه گذشت؟


رئیس تحصیلات تکمیلی دانشگاه برای دفاعیه نامه تأییدیه مافوق را می خواست ولی او حاضربه دادن این سند نبود و با توجه به فرصتی که دانشگاه برای این کار به من داده بود و مسئولان موافقت نمی کردند کارگزینی نبود این سند را به منزله قطع برنامه تحصیلی من می دانست و تازه حتی منکر تحصیل من در تهران می شدند و با توجه به اینکه مدیر درمان در آن زمان کس دیگری بود حرفهای من را قبول نمی کرد یعنی از رئیس بیمارستان به کارگزینی و از کارگزینی به مدیردرمان مرا پاس می دادند! و دراین شرایط کم مانده بود التماس کنم!

 

 

* دراین شرایط شما چه حالی داشتید وچه تصمیمی گرفتید؟


تا کسی به جای من نباشد نمی تواند بفهمد برمن چه گذشت؛ به تهران برگشتم وجریان را گفتم آنها گفتند حتی اگر یک نامه از بیمارستان داشته باشی که ساعت های شیفت کاری ات را در آن ثبت کرده باشد هم کافی است. من یه یزد برگشتم و یادم هست روز چهارشنبه بود و فرصتی نداشتم. روز پنجشنبه که رفتم بیمارستان اتفاق عجیبی افتاده بود و رئیس بیمارستان اتفاقا آن روزبه مرخصی رفته بود و تمام اختیارات را به مدیر داده بود و او هم نامه شیفت کاری را به من داد و من به سرعت آماده رفتن به تهران شدم وشنبه به دانشگاه مراجعه کردم .خیلی عجیب بود که هر کس می خواست دفاعیه بدهد بعد از موافقت تا 2 هفته کارش طول می کشید تا با مشاور و استاد راهنما هماهنگی ها انجام شود ولی برنامه دفاعیه من سه شنبه همان هفته تعیین شد و من متحیر مانده بودم!

 

* آیا این نامه تأییدیه یا شیفت کاری برای دفاعیه چه الزامی داشت؟


البته بگویم که این قانون وزارتخانه است که برای جلوگیری ازسوء استفاده برخی افراد مجبورند محکم کاری قانونی را انجام دهند مثلا فرد برای ادامه تحصیل مرخصی بدون حقوق می گیرد ومشکلی ندارد ولی برخی مرخصی گرفته وحقوق هم می گیرند وممکن است بعد تأمین اجتماعی ادعا کند که فرد مذکور کار نمی کرده و درس می خوانده و حقوق می گرفته و مشکلات قانونی درست می شود.


* تأثیرحفظ قرآن را در کارتان چگونه می بینید؟


قطعا قرآن درهمه زمینه های زندگی ام اثر داشته است؛ آیاتی در قرآن اشاره به صبر دارد یا اینکه اجر کوچکترین کارها را خدا می دهد و سختی هایی که در راه او می کشیم آن را به حساب می آورد. درکارپرستاری هم ازنظر روحی وهم مالی حمایتی نیست ولی آنکه می بیند واجرما به دستش است خداست او قوت قلب و صبرو ایمان زیاد می دهد و آیه ای که خیلی وقتها زمان نجات بیمار از مرگ به نظر من کمترین می آید این آیه است « ومن احیاها فکانما احیا الناس جمیعا..» که فوق العاده بر من اثرگذاری مثبت داشته که لذت آن لحظه را با هیچ چیزعوض نمی کنم که لذتی ذاتی است نه اکتسابی.


* ارتباط یک پرستار با بیمار چگونه باید باشد؟


در هر ارتباطی یک فرستنده هست و یک گیرنده؛ البته شروطی برای یک ارتباط مناسب بین پرستار و بیمار در کار پرستاری هست و آن اینکه مریض مشکلاتی دارد که نمی خواهد کسی بفهمد و عملا در شرایط بیماری به خاطر روند درمان و داروهایی که تجویز می شود و حفاظت خود پرستار برخی اطلاعات خاص بیمارگرفته می شود که رازداری از اولیه ترین شرط صلاحیت یک پرستاراست که آن را به دیگران منتقل نکند مگردر موارد خاص و مورد نیاز که به همسرگفته می شود و به طورکلی با داشتن وجدان کاری وشکل گرفتن اعتماد بین بیمار و پرستار ارتباط با او برای یک روند درمانی سالم راحت تر برقرارمی شود.


*از همدلی درحرفه پرستاری برای ما بگویید:


دو اصطلاح همدلی و دلسوزی با هم خیلی متفاوتند. اگر به عنوان یک پرستاربخواهی دلسوزی کنی باید کنار بیمار بنشینی و همراهش گریه کنی و درمان انجام نمی شود ولی درهمدلی درعین درک شرایط سخت بیمار و نگرانی و تلاش برای او با همه قدرت ولی خود را ضعیف جلوه نمی دهی .


* دید اطرافیان نسبت به شغل پرستاری چگونه است؟


دید اطرافیان من خوب است وگرنه اجازه نمی دادند در این مسیر قدم بگذارم و یاری ام نمی کردند و درمحیط خانواده و همسایگان اگر نیازی باشد ازحرفه ام در خدمت به آنان استفاده می کنم البته آنچه که روز اول من را در این مسیر قرارداد با آنچه امروزمی بینم خیلی تفاوت دارد آن هم نه به خاطر سختی هایی که این شغل با خود دارد بلکه بیشتر به خاطرسنگ اندازی ها و بی مهری های برخی دست اندرکاران است!


 

* با توجه به مشغله هایی که دارید توقعی در خانواده ایجاد نمی شود؟

البته با توجه به شرایطی که من دارم بیشتر کارهای بیرون خانواده  و خصوصا مادرم با من است.


* صحبت شما برای جوانان چیست؟


زندگی با سختی همراه است و موفقیت نیاز به تلاش دارد و اینطور نباشد که با هر مشکلی ناامید شوند و جا بزنند بلکه اگر زمین خوردند  دست برزانو بگیرند و یا علی بگویند و دوباره برخیزند تلاش کنند نه اینکه با یکبار شکست از راه به دربروند.

 

* صحبت شما با خانواده چیست؟


ازآنان متشکرم خصوصا مادرم که بیشترین حامی و قوت قلب من درتک تک لحظات زندگیم بود .


* حرف دیگری برای مسؤلین دارید؟


راه را برای پیشرفت جوانان هموار کنند و سنگ اندازی نداشته باشند.


انتهای پیام/س

 

 




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.