ID : 35536754
سوپرمن هیچ کاره؟

آقای جهانگیری یادتان هست؟


جهانگیری در نقد رقبا و البته توصیف عملکرد روحانی عباراتی تاریخی را به کار برد، عباراتی که این روزها و با اوضاع و احوال فعلی دولت بیشتر حالت کمدی پیدا کرده و به‌عنوان کلیپ طنز و استند‌آپ کمدی در فضای مجازی دست ‌به‌ دست می‌شود.

به گزارش یزدآوا، سخنرانی دیروز اسحاق جهانگیری را می‌توان آغاز رسمی تلاش او برای مرز‌بندی با دولت روحانی دانست؛ «حتی منشی‌ام را هم نمی‌توانم عوض کنم» این جمله اسحاق جهانگیری مهم‌ترین کنش سیاسی او بعد از حضور در انتخابات 96 و حرکتی تعیین‌کننده برای ترسیم آینده سیاسی آقای معاون اول بود.

 مارکس می‌گوید تاریخ دو بار تکرار می‌شود؛ بار اول به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کمدی و قهرمانان آن دو بار زاییده می‌شوند؛ یک‌بار در قامت یک اسطوره و بار دوم به شکل دیگر! اسحاق جهانگیری حداقل در میان هوادارانش حد فاصل خرداد  96 تا مهر 97 تکرار تاریخ را به چشم دیده است.

زمستان 95 بود که یک ایده در برخی محافل سیاسی نزدیک به دولت مطرح شد، عملکرد اقتصادی دولت روحانی به‌گونه‌ای بود که مشاوران سیاسی پیشنهاد دادند بهتر است از نزدیکان روحانی فردی در انتخابات ثبت‌نام کند، فردی که قرار بود نقش ضربه‌گیر روحانی را در تبلیغات انتخاباتی بازی کند و در بزنگاه به نفع او انصراف دهد. اولین نامی که همان روزها برای ایفای نقش کاندیدای پوششی و بدلی مطرح شد اسحاق جهانگیری بود، جهانگیری با وجود مخالفت اولیه روحانی و حلقه نزدیک به او هزینه‌های تعابیر تحقیر‌آمیزی چون کاندیدای پوششی، بدلی و ضربه‌گیر را پذیرفت و با ‌انگیزه‌ای بالا وارد انتخابات شد.

طراحان حضور جهانگیری در انتخابات پروژه مهمی را پیگیری می‌کردند؛ طراحی‌ای که همان موقع به شعار هم تبدیل شد... تا 1400 با روحانی تا 1408 با جهانگیری. این بخشی از ایده سیاست‌سازان دولت در انتخابات 96 بود. اسحاق جهانگیری مطلع از این طراحی در تبلیغات انتخاباتی خیلی پرشور به میدان آمد و در نقد رقبا و البته توصیف عملکرد روحانی عباراتی تاریخی را به کار برد، عباراتی که این روزها و با اوضاع و احوال فعلی دولت بیشتر حالت کمدی پیدا کرده و به‌عنوان کلیپ طنز و استند‌آپ کمدی در فضای مجازی دست ‌به‌ دست می‌شود.

«امروز دیگر کسی از گرانی و تورم حرفی نمی‌زند... چون کاری شد کارستان. رئیس‌جمهور خودش وقت گذاشت. رونق شروع شده، ما به همه اهداف‌مان در برجام رسیدیم. ما ایران‌هراسی را به ایران‌دوستی تبدیل کردیم. ما ریسک‌‌های مهمی را از ایران دور کردیم. دنیا عاشق کار کردن با ایران شده. هجوم شرکت‌های غربی و شرقی به ایران برای کارکردن آغاز شده است.»

اسحاق جهانگیری دیروز سعی کرد مرز خود را با دولت روشن کند اما واقعیت این است که بیشتر بر ابهامات نسبت دولت با اصلاح‌طلبان افزود، همین فروردین‌ماه بود که با خیزش دلار، اسحاق جهانگیری به مثابه سوپرمن وارد شد و قیمت دلار را 4200 تومان اعلام کرد و کلید‌واژه دلار جهانگیری را خلق کرد، یا همین چند روز پیش بود که روزنامه ارگانی حزب اسحاق جهانگیری از تلاش او برای تصویب FATF گفت.

مساله جهانگیری که در یک سال و اندی از اسطوره به کمدی تبدیل شد دقیقا چه بود؟ عدم ‌ارائه تصویر واقعی در سخنان و وعده‌ها، حالا جناب جهانگیری نمی‌خواهند از خود سوال کنند که آن سوپرمن بازی با این مسلوب‌الاراده بودن و عدم‌توانایی تغییر یک منشی چطور جمع می‌شود؟

آیا اسحاق جهانگیری به نمایندگی از یک طیف سیاسی می‌تواند همه امتیازات مثبت دولت -‌اگر وجود داشته باشد- را به کیسه خود بریزد و در هنگام شتا از دولت فرار و نقش خود را تکذیب کند؟

آقای جهانگیری نمی‌خواهد توضیح دهد که آیا آن زمان که در انتخابات 96 وعده‌های سنگین می‌داد و سراب دولت دوازدهم را ترسیم می‌کرد هم اختیار نداشته که منشی‌اش را عوض کند یا تازه به این بلیه دچار شده؟ آیا باورپذیر است که جهانگیری سوپرمن هیچ‌کاره بوده؟ آیا اسحاق جهانگیری با هم‌حزبی‌هایش در مورد اختیارات صادق بوده؟

پروژه مرز‌بندی اسحاق جهانگیری با حسن روحانی بخشی از پروژه عبور اصلاح‌طلبان از روحانی است. اما مشکل کجاست که آنها هم می‌خواهند از روحانی عبور کنند هم نمی‌خواهند. چه می‌شود که قدرت را با دست پس می‌دهند و با پا پیش می‌کشند؟

مساله مهم اما انسداد سیاسی اصلاح‌طلبانه است، آیا آنها می‌توانند پاسخ روشنی به افکار عمومی ارائه کنند که آن تکرار‌ها و آن جملات «ما تضمین روحانی هستیم»‌‌ها چه بود و این عبور و مرور‌ها چیست؟ آن تشویق و تحریک‌ها برای چه بود و این بهانه‌ها برای چیست؟

مساله مهم‌تر اما مساله پساعبور است، فرض کنیم اصلاح‌طلبان تصمیم خود را برای عبور از روحانی گرفتند و توانستند بخشی از بدنه حامیان را هم راضی کنند، به قول طلبه‌ها ثم ماذا؟ گام بعدی چیست؟ اصلاح‌طلبان خوب می‌دانند که سال‌های پایانی دولت روحانی شباهتی به سال‌های آخر دوره هاشمی‌رفسنجانی ندارد، اصلاح‌طلبان برخلاف دولت سازندگی که نقش چندانی در شکل‌گیری آن نداشتند در دولت روحانی از ایده تا عمل سهیم‌ هستند پس دوم خردادی در کار نیست -البته خوب است رقیب آنها هم بداند فضای اجتماعی به دلایل مفصلی قابل انطباق با سال‌های پایانی دوره اصلاحات هم نیست- حرکت بعدی اصلاح‌طلبان چیست؟ ادامه مسیر با راست‌های بروکرات که نسخه‌هایی شبیه روحانی هستند؟ یا کناره‌گیری از عرصه رسمی سیاست؟ کناره‌گیری با عصیان یا بی‌عصیان؟

فرهیختگان




Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.