محتوا
تفتیها مرااحمدینژادیومیبدیها حامیقالیباف میدانند! /به جوانان رکنآبادی گفتم بگذارید تا زمان مرگ، این موتور با من باشد! +عکس
به گزارش یزد رسا، پایگاه اطلاع رسانی مرحوم یحیی زاده نماینده مردم تفت و میبد برگی از خاطرات مرحوم یحی زاده را از دفترچه خاطرات این مرحوم منتشر کرد.
سه شنبه ۱۰ خرداد ۸۴
… امروز آمار تعداد جلسات کمیسیون [فرهنگی] تا [جلسه] ۶۶ – نه امروز که [جلسه] ۷۰ است- … ارایه شد. تنها کسی که هیچ غیبتی نداشته، من بودم.
پنجشنبه ۱۲ خرداد ۸۴
یک بار در تلویزیون دیدمت!
به مجلس چهلم که رفتم یکی از بستگان مرحومه که ایستاده بود، گفت: امروز بعد از اخبار، شما را درتلویزیون دیدم و ذکر خیر شما بود؛ به هرحال یک بار هم شما را در تلویزیون دیدم و خوشحال شدم.
برنامه "مجلس و مردم" که ساعت ۲٫۴۵ از شبکه اول پخش شد، سه نطق پیش از دستور این هفته را چند دقیقهاش پخش کرد که از نطق من نیز مقدمه اولیه آن درمورد ماه خرداد به عنوان اولین نطق از این سه نطق پخش شد.
البته در اخبار یزد، تلویزیون مرا زیاد نشان داده که گاهی موجب نگرانی بعضی شده و البته موجب خوشحالی عده دیگری هم شده. البته قطعاً آنچه از من نشان داده کمتر از یک پنجم اخبار ارسالی مربوط به من توسط خبرنگاران و حتماً کمتر از یک دهم فعالیتهای میبد و تفت من میباشد.
جمعه ۱۳ خرداد ۸۴
ظهر که میشود به نماز جمعه میروم. این هفته، دومین هفته پیاپی است که نماز جمعه توسط حاج آقای نبیپور، برگزار میشود. در نماز جمعه متوجه میشوم…کاغذی حاوی اطلاعیهای که سخنرانی بین الصلاتین مرا اعلام نموده [توزیع شده است].
۱۹ دقیقه سخنرانی میکنم. تسلط دفعه قبل را ندارم. عمده محور سخنرانیام، انتخابات ۲۷ خرداد (ریاست جمهوری) است؛ درعین حال که به نظرم، سخنرانیام حرارت و گرمی و طراوات و شادابی لازم ندارد ولی مردم در حین سخنرانیام با تکبیر صحبتهایم را تأیید میکنند.
طبق معمول تا حدود ساعت ۳ به سخنان و سؤالهای مراجعین گوش میدهم…
شنبه ۱۴ خرداد ۸۴
باز هم رکنآباد!
در مسجد جامع رکنآباد مجلس بزرگداشت امام برگزار میشد. نماز در آنجا اقامه نمودم و سپس حدود بیست دقیقه، صحبت کردم که روحانیت آنجا هم از صحبت از دل برآمده من، بسیار تشکر کردند. غبطه و حسرت خوردم که چرا در نماز جمعه نتوانستم با این ادبیات و منطق در این موضوع صحبت کنم!
حاجیآقا بیا ببین جوانها از شما چی میخواهند؟!
از مسجد که بیرون آمدم، حدود ده نفر جوان، ایستاده بودند. آقای میری گفت: بیا ببین این جوانها چه میخواهند؟ [با خود] گفتم در وقت انتخابات حتماً میخواهند تأکید کنند که ما در انتخابات شرکت نخواهیم کرد! (آخر چند روز پیش، یکی از … گفت: وقتی آقای… پرسیده به کی رأی میدهی، گفتم برو از کسی که رأی میدهد بپرس؛ من که اصلاً رأی نخواهم داد.) به هرحال در همین فکرها بودم که سخنگوی این جمع گفت: بله حاجی آقا ما میخواهیم بگوییم شما مال خودت نیستی! مال مردمی! پس چرا با موتور و تنها به رکنآباد میآیی! بگذار با ماشین… من هم به شوخی گفتم: من مثل اعراب جاهلیت که وصیت میکردند شترشان را با آنها دفن کنند، باید وصیت کنم موتورم با من دفن کنند و اجازه دهید تا آن زمان، این موتور با من باشد! …
بزرگداشت امام
باز هم در مراسم مسجد صاحب الزمان مهرجرد که آقای فرشاد جهت بزرگداشت چهارصد شهید میبد و امام، جلسه داشت، شرکت کردم این برنامه تا ۱۱٫۴۰ [شب] طول کشید. بعد به همه آش میدادند که من دو سه قاشق خوردم.
بیراهه رفتم!
بعد از مراسم با همان موتور به خیال اینکه راه نزدیک میکنم از راهی رفتم که سر از حسنآباد درآوردم. از آنجا به سمت بیده و به سمت خانه برگشتم؛ البته بعد از دویست، سیصد متر رفتن، متوجه شدم که راه، عوضی میروم؛ ولی گفتم حالا که چنین شده، دراین ساعت کمی از وضع و حال شهر هم باخبرشوم بد نیست. به هرحال ساعت ۱۲٫۳۵ شب به خانه رسیدم.
یکشنبه ۱۵ خرداد ۸۴
بار عام!
امروز به چند گروه وقت دادهام که در خانه آنها را ببینم؛ آنها از مدّتی قبل وقت میخواستند…
… از نکات جالب امروز اینکه [در] تفت مرا حامی دکتر احمدینژاد و میبد [حامی] دکتر قالیباف معرفی کردهاند. البته من هنوز هم رأی خودم را خبر ندارم؛ فعلاً رأی من بین سه گزینه از هشت گزینه دور میزند. تا دقیقه ۹۰ همچنان فرصت باقی است!؟
منبع: پایگاه اطلاع رسانی مرحوم یحیی زاده ومیبدما
مرکب مرحوم حجت الاسلام و المسلمین یحیی زاده
انتهای پیام/ع