نمایش
از خطابه های آتشین در قم تا تبلیغ اسلام ناب در قلب اروپا
به گزارش عصر فرهنگ، به دعوت علمای انقلابی و فهیم یزد، دارالعباده چند روز دیگر یعنی نهم اردیبهشت ماه میزبان آیت الله نوری همدانی خواهد بود. صرف نظر از بی مهری های برخی مسئولین، حضور آیت الله نوری همدانی فرصت خوبی برای آشنایی قشر جوان جامعه یزد با شخصیت ایشان و همچنین بازخوانی مواضع انقلابی این مرجع عالی قدر جهان تشیع فراهم آورده است.
فعاليت هاي سياسي و اجتماعي
ايشان به لحاظ اينک شاگرد حضرت امام خميني (ره) بوده و در حد عشق به ايشان دلبسته بودند ، از هر حيث به ويژه از جهت سياسي به شدت تحت تأثير آموزه هاي بنيانگزار جمهوري اسلامي قرار داشتند ، لذا در کنار فعاليتهاي علمي عميق ، از ورود در عرصه سياسي و اجتماعي غفلت نورزيده ، پيوسته در صفوف مقدم مبارزه عليه رژيم ستم شاهي حرکت مي کردند و در اين راه از زندان و تبعيد و … نهراسيده و همه خطرها را به جان خريده و با توکل بر خدا در مسير انجام رسالت انقلابي با تمام وجود تلاش فرمودند که بخشي از اين فعاليتها را از زبان معظم له مي شنويم :
من از جمله کساني هستم که توفيق داشتم چند سالي در مکتب پرفيض حضرت آيت آللَّه العظمي امام خميني، درس بخوانم و علاوه بر مطالب علمي ، از سجاياي اخلاقي ايشان نيز، بهره ببرم. در طول اين ساليان با توجه به متون و موازين اسلامي در يافته بودم که مسؤليت روحانيت ، خلاصه در درس خواندن و درس گفتن نميشود . به اين جهت از آن روز که حضرت ايشان انقلاب و تحول را آغاز کردند . من سعي کردم که پشت سر ايشان بقدر توانم گام بردارم .
در آن زمان ، جلسات مرتبي با رفقاي همفکر خود داشتيم که در آن نسبت به مسائل جاري گفتگو ميشد و براي پيشبرد امور تصميماتي اتخاذ ميگرديد . گاهي اعلاميههائي عليه رژيم و شاه امضاء ميکرديم . البته متن بعضي از آن اعلاميهها را نيز گاهي من تنظيم ميکردم. در نشر و توزيع آنها نيز ، همکاري نزديک داشتم . افرادي را به اين منظور به نقاط مختلف کشور ميفرستاديم .
زندان قزل قلعه
بعد از اين که حضرت امام را به ترکيه تبعيد کردند ؛ اعلاميه هايي که عليه رژيم از قم صادر ميشد امضاي من را نيز داشت . به همين جهت در آن زمان چند نفر مأمور از طرف ساواک به منزل ما ريختند بطور دقيق همه جا را گشتند . حتي يادم هست که کتابها را نيز، ورق ميزدند . مقداي از کتابها را برداشتند بردند و مرا نيز ، دستگير کردند و به ساواک قم ، که در خيابان راه آهن بود ، بردند . شبي را آنجا بسر برديم ؛ بعد منتقل شدم به تهران ، زندان قزل قلعه . قزل قلعه يکي از زندانهاي رژيم شاه بود که افراد را در آن زمان به آنجا ميبردند ، در زندان ، متوجه شدم که آقايان ديگري نيز آنجا هستند ؛ البته همگي ما در سلولهاي انفرادي بوديم و فقط روزي سه مرتبه صبح ، ظهر و شام درب سلول را باز ميکردند و ما حق داشتيم براي تجديد وضو از آن خارج بشويم . هنگامي که مرا براي دستشويي ميبردند از دور اين آقايان را ديدم و فهميدم که اين آقايان هم آنجا هستند .
داخل سلول لامپ نبود ؛ تنها از روزنه کوچکي که بالاي درها وجود داشت شعاع کم و سوئي از روشنائي داخل سالن به درون سلول ميتابيد . اين سلولها به اندازهاي کوچک بود که اگر دستهايمان را باز ميکرديم به ديوارهاي دو طرف ميرسيد . کف سلولها را با آجرهاي ناهموار فرش کرده بودند به گونهاي که موقع خوابيدن پشت و کمر انسان را به سختي ميآزرد .
حدود سه ماه بدون محاکمه و ممنوع الملاقات با اين وضع ، در اين سلولها بودم و بجز هنگام تجديد وضو از آن نميتوانستم خارج شوم . بعد از محاکمه ، روزي فقط ده دقيقه ما را به عنوان هواخوري داخل حياط زندان ميبردند که قدم بزنيم . هنگامي که مرا براي بازجويي بردند ، مهمترين حرف آنان اين بود که شما طرفدار حضرت امام هستيد و به پشتيباني از ايشان اعلاميه مينويسيد و امضاء ميکنيد . نزديک دو ماه که از تاريخ محاکمه گذشت من آزاد شدم.
چند ماه از آزادي من نگذشته بود که مسافرتي به همدان داشتم . در همدان علماء و غيرعلماء به ديدن بنده آمدند . تابستان بود ، من در مدرسه همدان ، درسي شروع کردم که مورد استقبال واقع شد . ساواک همدان از اين موضع که جوانهاي شهر و مردم با من رابطه داشتند و به درس و بحث ميآمدند نگران بود ؛ به اين جهت مرا به بهانهاي گرفتند وبه تهران فرستادند . دوباره روانه زندان قزل قلعه شدم و چندين ماه ديگر در آنجا زنداني گشتم .
بعد از آزادي از زندان ، مدت زيادي به اصطلاح ممنوع المنبر بودم و حق نداشتم به وعظ و خطابه بپردازم به رفسنجان رفتم . بعد از دو سه منبر ، ساواک کرمان مطلع شد و از ادامه جلسات سخراني ، جلوگيري کرد .
روز تاريخي 19 دي 56
از آن تاريخ به قم برگشتم و مشغول درس بحث شدم و در فرصتهاي مناسب و موقعيتهاي گوناگون هدف خود را تعقيب ميکردم تا اين که جريان 19 دي 56 بوجود آمد ، و آن به اين شرح است:
در روزنامه اطلاعات 17 دي 56 مقاله توهين آميز و تندي عليه حضرت امام ، که آن زمان در نجف تشريف داشتند ، چاپ شد . انتشار اين مقاله ، خشم آقايان اساتيد و فضلاي حوزه قم را برانگيخت . به همين مناسبت جلسه اي در منزل اين جانب برگزار شد که در آن آقايان : مشکيني ، وحيد خراساني نيز حضور يافتند . در آن جلسه تصميم گرفته شد که به عنوان اعتراض به انتشار چنين مقالهاي در اولين گام حوزه و بازار قم تعطيل شود . حوزه قم و بازار تعطيل شد. فضلاي حوزه و آقايان بازاريها به منزل مراجع و اساتيد بزرگ ميرفتند که در آنجا جلسات سخنراني در اعتراض به رژيم برگزار ميشد. روز 19 دي ، که قبل از ظهر آقايان به منزل بعضي از اساتيد رفته بودند ، قرار گذاشته بودند که بعد از ظهر در منزل ما اجتماع کنند . اين قرار در نماز جماعات هم اعلام گرديده بود . از حدود ساعت يک بعد از ظهر عدهاي آمدند و چندين بلندگو داخل منزل و کوچه نصب کردند . رفته رفته جمعيت ميآمد داخل حياط و پشت بامها ؛ و کوچه از جمعيت متراکم شده بود به گونه اي که جمعيت به خيابان رسيده بود . نخست داماد اينجانب آقاي سيد حسين موسوي تبريزي سخنراني کردند ، سپس بنده وظيفه خود دانستم که صحبت کنم و جنايات رژيم ستمشاهي را به صراحت بيان کنم ، لذا سخنراني جامع و تندي عليه جنايتهاي رژيم شاه ، انجام دادم .
در آن سخنراني من لازم دانستم که انگشت روي مرکز و منبع اصلي جنايتها بگذارم؛ از اين رو مرکزيت را هدف قرار داده و در مقايسه حرکت نجات بخش حضرت امام که از اسلام و قرآن و روش اهل بيت عصمت نشأت ميگرفت با عکس العملي که از استکبار جهاني و دست نشاندگان آن صادر شد اين اشعار را خواندم :
مه فشاند نور و سگ عو عو کند
هر کسي بر طينت خود ميتند
چون تو خفاشان بسي بينند خواب
کاين جهان ماند يتيم از آفتاب
کي شود دريا زپوز سگ نجس
کي شود خورشيد از پف منطمس
در شب مهتاب مه را بر سماک
از سگان و عوعو ايشان چه باک
کارک خود ميگذارد هر کسي
آب نگدارد صفا بهر خسي
اي بريده آن لب و حلق و دهان
که کند تف سوي ماه آسمان
خس ، خسانه ميرود بر روي آب
آب صافي ميرود بياضطراب
مصطفي مه ميشکافد نيمه شب
ژاژ ميخايد ز کينه بو لهب
آن مسيحا مرده زنده ميکند
آن جهود از خشم سبلت ميکند
مردم از اين صحبت جامع و منطقي و کوبنده شارژ شدند و با شعارهاي تند از منزل حرکت کردند . من خود نيز ، لازم دانستم که با مردم حرت کنم . آمديم بيرون ، از کوچه که گذشتيم وارد خيابان شديم . ابتداي جمعيت به چهاراه مقابل کلانتري رسيده بود . در اينجامزدوران رژيم ، مردم را به گلوله بستند و باسلاح گرم به مردمي که هيچگونه وسيله دفاعي نداشتند حمله کردند . عدهاي از مردم شهيد شدند ؛ عدهاي مجروح و زخمي و عدهاي هم توانستند جان سالم بدر برند . همين جريان ، موجب حرکت وقيام مردم در ديگر شهرهاي مختلف ايران شد . به مناسبت بزرگداشت شهداي اين روز ، قيام فراگير ملت ايران از تبريز آغاز و رفته رفته تمام ايران را فرار گرفت .
به همين مناسب کوچه ما کوچه قيام نام گذاري شد . و وقتي حضرت امام (رحمه الله) به قم مشرف شدند به منزل ما نيز تشريف آوردند ، و به محضر ايشان عرض شد که انقلاب اسلامي از اين خانه آغاز شده است .
بعد از جريان اين سخنراني در روز 19 دي ، در انتظار اين بودم که ساواک دنبالم بيايد و دستگيرم کند ؛ به اين جهت در تهران کاري داشتم رفتم که آن را انجام دهم . وقتي به تهران رفته بودم . شبانه به منزل ما ريخته و همه جا را گشته بودند . وقتي از تهران برگشتم و جريان را به من گفتند . خودم را بيشتر آماده کردم و بعد از خداحافظي و آماده شدن ، به ساواک تلفن زدم و گفتم : اگر با من کاري داريد از تهران برگشتهام . حدود نيم ساعت بعد آمدند و مرا به شهرباني قم بردند ، و از آنجا مرا به خلخال تبعيد کردند .
تبعيدي من در خلخال چندين ماه به طول انجاميد . در اين مدت نسبت به من سختگيري فراوان ميشد . هر روز لازم بود به شهرباني رفته و دفتري را امضا کنم . منزل ما را شديدا کنترل ميکردند ؛ حتي رفت و آمدهاي عادي را زير نظر داشتند .
تهيه ارزاق عمومي را براي ما مشکل کرده بودند و به کسبه سفارش ميکردند که از فروش اجناس مورد لزوم به ما خودداري کنند .
يک روز صبح که براي امضا دفتر رفته بودم ؛ به من گفته شد که ديگر به منزل برنگردم ؛ چون ميخواستند مرا به سقز ببرند . هر چه اصرار کردم که بروم و حداقل خبر بدهم پذيرفته نشد . مرا به همراه چند مأمور به سقز منتقل کردند .
در سقز چند نفر ديگر از آقايان نيز تبعيد بودند .
دوران تبعيد را با مشکلات فراوان سپري ميکرديم . دولت شريف امامي که روي کار آمد براي کسب و جاهت - به اصطلاح - زندانيهاي سياسي را آزاد ميکرد و تبعيديها را برميگرداند . در اين زمان نيز من از تبعيد گاه آزاد شدم .
از آخرين تبعيدگاه خود يعني سقز کردستان که آزاد شدم امام خميني »رضوان اللَّه عليه« در پاريس »نوفل لوشاتو« بودند، پس از چند روز در قم به پاريس رفته ، در نوفل لوشاتو به محضر مقدس امام »رضوان اللَّه عليه« شرفياب و چند روز در جلساتي که در محضر آن پرچمدار نهضت اسلامي و استاد بزرگ تشکيل ميشد شرکت مينمودم و چند دفعه با معظم له ملاقات خصوصي داشتم .
و در هنگام حرکت براي ايران به بنده ورقهاي که با خط مبارک خود نوشته و مطالبي که درباره حکومت اسلامي بعد از سقوط رژيم ستم شاهي در آن مرقوم داشته بودند دادند که بنده آنرا با آقايان دکتر بهشتي و استاد مطهري مورد مذاکره قرار بدهم و نتيجه را به نوفل لوشاتو گزارش بدهم که انجام دادم .
تلاش براي اعلام مرجعيت حضرت امام خميني (رحمه الله)
از جمله جريانهايي که در آن دوران پيش آمد ، جريان در گذشت آية اللَّه العظمي حکيم (ره) بود . ما به لحاظ خصوصيات علمي و ديگر خصائص روشن و بارزي که در حضرت امام ، سراغ داشتيم ، تصميم گرفتيم کاري کنيم که چهره ايشان ، خارج از حوزههاي علميه نيز براي مردم بهتر و کاملتر شناخته شود . از اين جهت تصميم گرفتيم اعلاميهاي بدهيم که : بعد از مرحوم آقاي حکيم ، مردم به حضرت امام مراجعه کنند .
دوازده نفر از مدرسين حوزه علميه قم ، که اينجانب نيز جزء ايشان بودم اين اعلاميه را در تأييد مرجعيت حضرت امام بعد از مرحوم آقاي حکيم امضاء کرده و پخش کرديم . علماي شهرستانها از اين اعلاميه استقبال خوبي کردند و در بعضي از مراکز ، آقايان اعلاميه را روي منبر براي مردم خوانده بودند که تأثيري گذاشته بود .
بعد از صدور اين اعلاميه ، منتظر بودم که دنبالم بيايند ؛ چرا که ميدانستم صدور چنين اعلاميهاي بيعاقبت نيست . همين طور هم شد ، يک روز ظهر مأمورين ساواک به منزل ما ريختند ، و ما در اين جريانات نيز به وظيفه خود عمل کرديم .
مسافرت هاي علمي ـ فرهنگي
آيت ا… العظمي نوري همداني با الهام از توصيه قرآني مبني بر « سيروافي الارض » سفرهاي زيادي به اقصا نقاط جهان داشته و در اين سفرها ضمن انجام مباحثات علمي با برخورد با افکار و فرهنگهاي گوناگون بر تجارب خويش مي افزودند .
ايشان در مورد مسافرت هاي خارج از ايران خود چنين مي فرمايند :
من در سال 58 و 59 که نماينده حضرت امام در اروپا بودم و به آن ديار رفت و آمد داشتم در ظرف اين دو سال در موقع تحصيل در قم اشتغال به تدريس داشتم ولي در موقع تعطيلي حوزه به کشورهاي اروپا از قبيل : انگلستان ، فرانسه ، آلمان ، اطريش ، ايتاليا ، سوئد ، بلژيک ، هلند ، دانمارک ، سوئيس ، نروژ ، فنلاند ، اسپانيا ، يونان ، و ترکيه مسافرت ميکردم ، و در طي ملاقات ها و مصاحبه و تشکيل مجالس حقايق اسلام و عظمت انقلاب اسلامي را بيان ميکردم ، و به سؤالات علمي و مذهبي با توفيق خداوند پاسخ مي دادم ، و سفرهائي به پاکستان و يک سفر هم به تايلند ، پاکستان ، بنگلادش و هندوستان رفته ام و در اين سفرها علاوه بر معاشرت با فرقه هاي گوناگون و بيان معارف و مباني اسلام ، توجه بيشتر به بيان مزاياي انقلاب اسلامي ايران و نشان دادن چهره استکبار جهاني بود
Related Assets:
- مراسم استقبال از آیت الله العظمی نوری همدانی در یزد + برنامه ها
- امیدواریم مردم از وجود مراجع بهره کافی ببرند+ اعلام برنامه های سفر آیت الله نوری همدانی به یزد
- مرجعیت سرمایه عظیمی است که هیچ بدیلی ندارد /ما سرنوشت خود را به ژنو و لوزان پیوند نمی زنیم
- طلاب و علما ادامه دهندگان راه پیامبر اسلام هستند
- طلاب و علما ادامه دهندگان راه پیامبر اسلام هستند
- از سخنرانی کوتاه نماینده ولی فقیه در استان تا ادب استاندار
- مرجعی که در هر نماز شب برای اساتید خود دعا می کند
- برنامه های سفر حضرت آیت الله نوری همدانی به دارالعباده اعلام شد
- دارالعباده میزبان «آیت الله نوری همدانی» می شود
- دعوت مراجع و علما از مردم برای حضور گسترده در راهپیمایی 22 بهمن
- در مقابل حکم اعدام شیخ نمر ساکت نمینشینیم
فرهنگی
- اجرای فاز نخست ساماندهی خیابان قیام تا پایان سال (Opens New Window)
- «به وقت شام» یک سر و گردن از سینمای ایران بالاتر است (Opens New Window)
- هنر مهمترین ابزار برای ایجاد تمدن اسلامی است (Opens New Window)
- ارسال بیش از دو هزار اثر هنری به جشنواره رویش استان یزد (Opens New Window)
- تشییع پیکر دو لاله گمنام و شهید مدافع امنیت در مروست (Opens New Window)
- آلودگی هوا موجب افسردگی می شود (Opens New Window)
- برخی دیروز آوینی و امروز ادامه دهندگان راهش را مورد تهاجم قرار داده اند (Opens New Window)
- استقبال پر شور میبدی ها از شهید گمنام (Opens New Window)
- مسئولین به جای حاشیه سازی به مسائل مرتبط با مردم بپردازند (Opens New Window)
- شهادت حافظ امنیت در درگیری با اشرار (Opens New Window)
- برگزاری کنگره ملی شهید شاخص دانشآموزی کشور در یزد (Opens New Window)
- رایزنی شورای شهر یزد با دانمارکیها برای حل معضل آب (Opens New Window)
- دشمن به دنبال تخریب فرهنگ دینی جامعه است (Opens New Window)
- شورای شهر تفت بهانه جویی کرد، تدفین شهدای گمنام منتفی شد (Opens New Window)
- حضور مردم در یوم الله 22 بهمن تمام نقشه های دشمن را نقش بر آب می کند (Opens New Window)
- چرا انقلاب در یزد زودتر به پیروزی رسید؟ (Opens New Window)
- خاطرات نوجوان یازده ساله یزدی از مبازره علیه رژیم پهلوی (Opens New Window)
- برنامه های فرهنگی و اجتماعی در راس فعالیت های شورای شهر یزد (Opens New Window)
- چرا امیرخانی نویسندهای ممتاز است؟ (Opens New Window)
- روایتی از رویارویی زنان مبارز یزدی با تانکهای رژیم پهلوی (Opens New Window)
جدیدترین ها
- خطر بزرگ واکسن اروپایی آمریکایی با پیوند زنجیره ژنتیکی ویروس کرونا با انسان (Opens New Window)
- تغییر ملاک تشخیص مبتلایان به کرونا (Opens New Window)
- اجرای فاز نخست ساماندهی خیابان قیام تا پایان سال (Opens New Window)
- برگزاری مراسم فاطمیه در دانشگاه آزاد یزد (Opens New Window)
- همدلی، سرلوحه فعالیتها در هلال احمر خواهد بود (Opens New Window)
- راه اندازی «وای فای» در مکانهای عمومی یزد آغاز شد (Opens New Window)
- «به وقت شام» یک سر و گردن از سینمای ایران بالاتر است (Opens New Window)
- خشکسالی استان یزد را فرا گرفته ولی دولت، ستاد بحران تشکیل نداده است (Opens New Window)
- برخورد یک فروند هواپیما با کوه دنا/ همه مسافران جان باختند+اسامی مسافران (Opens New Window)
- پیشگیری از آسیبهای اجتماعی با اقدامات فراقوهای محقق می شود (Opens New Window)
- محسن حرازی زاده سرپرست جمعیت هلال احمر استان یزد شد (Opens New Window)
- هنر مهمترین ابزار برای ایجاد تمدن اسلامی است (Opens New Window)
- ارسال بیش از دو هزار اثر هنری به جشنواره رویش استان یزد (Opens New Window)
- عملکرد عباس آخوندی کاملاً «هیچ» +سند (Opens New Window)
- تشییع پیکر دو لاله گمنام و شهید مدافع امنیت در مروست (Opens New Window)
- آلودگی هوا موجب افسردگی می شود (Opens New Window)
- مشارکت شهروندان یزدی در جمعآوری 60 درصد از تابلوهای غیرمجاز (Opens New Window)
- ماجرای کشف «بمب تایمری» داخل هواپیمای مسافربری در سال ۸۸ (Opens New Window)
- برخی دیروز آوینی و امروز ادامه دهندگان راهش را مورد تهاجم قرار داده اند (Opens New Window)
- واردات بیش از یک هزار تن بیسکویت و ویفر +جدول (Opens New Window)