نمایش نمایش

ID : 18539941
سعید جلیلی:

آمریکا به وسیله تحریم می خواهد رای مردم را جهت دهی کند/چارچوب شورای نگهبان را نمی پذیرند اما مناسبات جاهلانه WTO برایشان موجه است!


ر فتنه ۸۸ دیدید بعد از اینکه تیرشان به سنگ خورد وزیر خارجه وقت‌شان به صراحت بیان کرد، پس حالا که با این مدل نتوانستیم تحریم‌های فلج‌کننده را اعمال می‌کنیم. یعنی تنظیم و جهت‌دهی رأی، نگاه و علایق مردم با استفاده از اهرم فشار اقتصادی!

به گزارش عصر فرهنگ؛ وب سایت دکتر سعید جلیلی مشروح سخنان وی در جمع اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان را که پنج شنبه هفته قبل در دانشگاه تهران ایراد شده بود را منتشر کرد که آن را از نظر می گذرانید:

 
 
بسم الله الرحمن الرحیم 
 
خدا را شکر می‌کنم که در ایام سالگرد انقلاب اسلامی، توفیق پیدا کرده‌ام در جمع شما عزیزان حضور یابم. مهم‌ترین موضوعی که باید پس از ۳۷ سال از گذشت انقلاب به‌طور جدی به آن پرداخت، این است که انقلاب چیست؟ یک نکته مهم و اساسی که بسیاری از رفتارهای بعد از انقلاب را بتوان بر آن مبنا تحلیل کرد، تعریف انقلاب است. اگر درک صحیحی از انقلاب، جهت‌گیری آن، مسیر و اهداف آنچه که تحت عنوان انقلاب اسلامی از آن یاد می‌کنیم، نداشته باشیم به‌طور طبیعی نمی‌توانیم آنچه را که از این مسیر زاویه می‌گیرد و متفاوت می‌شود به‌خوبی بشناسیم.
 
 
انقلاب و ضد انقلاب
 
موضوع انقلاب و ضد انقلاب دو بحث اساسی هستند. هر اندازه درک بهتری از جهت و مسیر صحیح انقلاب داشته باشیم، به همان نسبت می‌توانیم درک بهتری از کسانی داشته باشیم که از این مسیر زاویه می‌گیرند. این زاویه می‌تواند، ۱، ۲، ۱۰، ۹۰ یا در جایی ۱۸۰ درجه باشد. ضد انقلاب یعنی کسی که ۱۸۰ درجه با انقلاب زاویه دارد، اما بین مسیر انقلاب و ضد انقلاب که ۱۸۰ درجه زاویه هست، درجات دیگری هم وجود دارد. زاویه گرفتن از مسیر انقلاب اهمیت بسیاری دارد.
 
ممکن است کسی حتی ۵ درجه زاویه بگیرد، اما همین زاویه ولو ۵ درجه بعد از مدتی می‌تواند یک فاصله عمیق بین آن با اهدف انقلاب ایجاد کند. در ابتدا شاید پنج درجه زاویه گرفته، اما حالا که ۳۷ سال گذشته است می‌بینید چه فاصله‌ای وجود دارد بین آن شخص، نگاه یا زاویه با مسیری که انقلاب دارد دنبال می‌کند.
 
اینکه چند روز پیش رهبر معظم انقلاب تأکید فرموده‌اند باید جهت‌گیری انقلابی را حفظ کرد، یعنی چه؟ اینکه می‌فرمایند باید توجه داشت زاویه گرفته نشود، یعنی چه؟ چون این زاویه‌ها آن فاصله‌ها را از انقلاب ایجاد می‌کنند. طبیعی است هر قدر این زاویه بیشتر باشد فاصله از انقلاب بیشتر خواهد شد. اگر خدای ناکرده این زاویه به ۱۸۰ درجه رسید، آن موقع رفتاری مقابل انقلاب و از جنس ضد انقلاب می‌شود.
 
 
در اسلامی بودن این انقلاب کسی تردید ندارد
 
این مفاهیم درجات مختلفی دارند، هم انقلابی بودن دارای درجات هست و هم کسانی که متفاوت با انقلاب یا بر خلاف آن حرکت می‌کنند درجاتی دارند. با توجه به اعتقاداتی که به مسیر و روند انقلاب و جهت‌گیری‌ها، آرمان‌ها و اهداف آن داریم، ان‌شاءالله همگی باید دعا و سعی کنیم زاویه‌ای با این مسیر نداشته باشیم. اگر خدای ناکرده زاویه‌هایی ایجاد می‌شود آنها را تصحیح کنیم و دچار خطا نشویم.  این جهت‌گیری چیست؟ امروز تمام کسانی که در باره انقلاب صحبتی داشته‌اند، در این ۳۷ سال گذشته یک امر را نمی‌توانند انکار کنند و انکار هم نمی‌کنند، حتی افرادی که در موضع ضد انقلاب و مقابل انقلاب هستند. حتی دشمنان ما وقتی از انقلاب‌مان یاد می‌کنند اذعان دارند این انقلاب با پسوند «اسلامی» شناخته می‌شود: «انقلاب اسلامی». وقتی می‌خواهند تعریف و تحلیل کنند و توضیح بدهند، با عبارت «انقلاب اسلامی ایران» از آن یاد می‌کنند. قاطبه آنها در این باره متفق‌القول هستند که این انقلاب با نام «اسلامی» شناخته می‌شود و همین نشان می‌دهد جهت انقلاب ما «اسلامی» است و می‌خواهد به اندیشه‌ای رو بیاورد که اعتقاد دارد آن اندیشه می‌تواند به او حیات بدهد. انقلاب ما چنین انقلابی است. «اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یُحْیِیکُمْ»(۱) دعوت خدا و پیامبر(ص) را اجابت کنید به آنچه که به شما حیات می‌دهد.
 
این یک باور بود که هر قدر جهت انقلاب در جهت اجابت این دعوت باشد به همان نسبت یک حیات جدید پیدا می‌کند. حیات جدیدی که می‌تواند خیر دنیا و آخرت را برای‌اش به ارمغان بیاورد. شاخص‌اش چیست؟ انقلاب این جهت را نشان داد. امام بزرگوار ما برای‌مان این را به ارمغان آورد و پرچم اجابت به دعوت خدا و رسول(ص) را بلند کرد و ملتی این دعوت را اجابت گفتند و حیات جدیدی پیدا کردند و احیا شدند. این هم مورد انکار کسی نیست که در تمام این سال‌ها ملت ایران حیات جدیدی یافت. این دعوت و اجابت چیست؟ این جهت انقلاب که از آن یاد می‌کنیم و یک انقلاب شد به همین معناست، یعنی داشت حرکتی خلاف جهت این انقلاب صورت می‌گرفت و ملت آمد کاملاً این جهت را برعکس کرد. جهت را به این سمت برد که تمام مناسبات چه در سیاست، سیاست خارجی، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع بر این مبنا شکل بگیرد.
 
 
شاخص های قرآنی حیات طیبه؛ ایمان و عمل صالح
 
وقتی می‌گوییم در این جهت اجابت کرد منظور چیست؟ قرآن این را بیان می‌کند. دو شاخص مهم را برای همه بیان کرده است. هر کسی چنین دعوتی را اجابت کند، این دو شاخص را دارد و اگر به این دو عمل شود، می‌بینید آن آثار را به دنبال خودش خواهد داشت. چه شاخص‌هایی است که در صورت تحقق می‌توانند حیات جدید را برای ملتی به ارمغان بیاورند. قرآن صراحتاً و بارها بیان کرده است که اگر می‌خواهید به این حیات برسید، دو شاخص دارد: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاه طَیِّبَه»(۲) اگر می‌خواهید حیات جدید و دوست‌داشتنی داشته باشید دو شاخص اصلی آن ایمان و عمل صالح است و باید بیاید و در مناسبات شما جاری و محقق شود.
 
 
هر اقدامی که از ایمان و عمل صالح فاصله بگیرد، «ضد انقلابی» است
 
این فقط حرف نیست که حالا اسمی را انتخاب و بحثی را مطرح کرده‌ایم، پس حیات جدیدی می‌شود بلکه الزاماتی دارد. کسی که چنین ادعایی می‌کند باید آن را جاری سازد. حرکت انقلاب این است. هر حرکتی که بخواهد ایمان و عمل صالح را جدا کند، هر حرکتی که بخواهد از ایمان و عمل صالح زاویه بگیرد حرکت ضد انقلابی و غیر انقلابی است. به هر نسبتی که از آن فاصله بگیرد، آن حرکت نمی‌تواند انقلابی باشد و به میزان زاویه‌ای که گرفته است نمی‌تواند این آثار را داشته باشد. نکته‌ اینجاست حالا ایمان و عمل صالح چیست؟ آیا فقط در حد دو اظهار و تصدیق است و بس؟ آیا کافی است که بگوییم «آمَنَّا» ایمان آورده‌ایم؟ این‌طور نیست و این امر در تمام شئون و مناسباتی که می‌خواهید تعریف کنید امتداد دارد. دو عبارت «ایمان» و «عمل صالح» را در قرآنی که تلاوت می‌فرمایید بارها مشاهده‌ کرده‌اید. مشهورترین‌اش «وَ الْعَصْرِ* إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ* إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ»(۳) است که اگر می‌خواهید در زیان نباشید و در مسیر تعالی پیشرفت باشید، لازمه‌اش ایمان و عمل صالح است، اصلاً این دو عبارت مبناست و همان چیزی است که همه مناسبات بر اساس آن تغییر می‌کند. انقلابی که گفته می‌شود اینجا شکل می‌گیرد. یعنی این دو شاخص همه مناسبات را به هم می‌ریزند. همه مناسبات را دچار تغییر، دگرگونی و انقلاب اساسی می‌کنند. می‌گوید همه مناسبات باید بر این مبنا شکل بگیرند تا بتوانند آن حرکت محقق شود.
 
 
امتداد ایمان باید در عمل صالح خودش را نشان بدهد
 
انتسابات سیاسی، خانوادگی، قبیلگی، اقتصادی و فرهنگی و همه چیز باید بر این مبنا شکل بگیرد، ولی این امر امتداد دارد و این‌طور نیست که بگویید حالا ما حرفی زده‌ایم. بلکه اولین سئوال این است که امتدادش در این موضوع چیست؟ این حرف در سیاست، اقتصاد و مناسبات حکومتی یعنی چه؟ اگر بشنوید و ببینید کسانی بیایند نکاتی را مطرح کنند که با این شاخص‌ها زاویه‌های جدی داشته باشند، این حرکت حتماً انقلابی نیست و به همان نسبت که فاصله و زاویه دارد، از انقلاب دور و انقلاب از چنین رویکردهایی بری است. آن رویکردها چیست؟ می‌بینید به صراحت بیان می‌کند که اگر این دو شاخص بیاید باید تمام مناسبات‌شان عوض شود.
 
 
مثالهای قرآن از افراد مومن و کافر نشان می دهد وابستگی های قومی- قبیله ای اصالت ندارد
 
دو سه مثال عرض می‌کنم. در طول تاریخ انسان‌های زیادی را داشتیم که دارای ایمان و ارزشمند بودند، آدم‌های بد هم زیاد داشتیم. وقتی قرآن می‌خواهد مثال از ایمان بزند، چه کسی را مثال می‌زند؟ این همه شاخص‌های فراوان وجود دارد و قرآن می‌توانست از انبیای الهی مثال بزند. مثال‌اش چیست؟ «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا»(۴) وقتی خداوند می‌خواهد از کسانی که ایمان آورده‌اند مثال بزند چه کسی را مثال می‌زند؟ از آن طرف افراد زیادی را دیده‌اید که در مقابل ایمان صف‌آرایی و ضد مؤمنین عمل کرده‌اند، اما وقتی قرآن می‌خواهد از کسی مثال بزند که در برابر ایمان ایستاده و کفر ورزیده است چه کسی را مثال می‌زند؟ «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ کَفَرُوا»(۵) هم در جایی که می‌خواهد از ایمان مثال بزند، هم در جایی که می‌خواهد از کفر مثال بزند، درسی نهفته است. وقتی می‌خواهد از کفر مثال بزند، از چه کسی مثال می‌زند؟ نمی‌گوید نمرود و…. می‌گوید: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ کَفَرُوا اِمْرَأَه نُوحٍ وَ اِمْرَأَه لُوطٍ». همسر دو پیامبر را مثال می‌زند و بعد هم اظهار می‌کند: «کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَیْنِ» که مبنای‌ آن دو پیامبر این بود که هم ایمان داشتند و هم صالح بودند. چرا از بین تمام مثال‌هایی که می‌توانست بزند این دو نفر را مثل آورد؟ چون می‌خواست بگوید این مناسبات دو شاخص عمده دارند. این‌طور نیست که اگر «کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَیْنِ» و همسر دو تن از عباد صالح ما بودند پس مصونیت دارند. این همان انقلاب و اندیشه دینی و مثال‌اش همین است.
 
وقتی می‌خواهد از ایمان مثال بزند، می‌گوید «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَه فِرْعَوْنَ» و می‌توانست از خیلی از افراد دیگر مثل بیاورد. وقتی ایمان و عمل صالح بود، ولو همسر فرعون باشد. چرا؟ چون این انقلاب دقیقاً می‌خواهد مناسبات قبیلگی و غلط را در هم بریزد. می‌خواهد بگوید آن مناسبات باید شاخص صحیحی داشته باشند. شاخص‌هایی که اگر تحقق یابند انسان‌ها، جوامع، اقتصاد، سیاست و فرهنگ آنها را به حقیقت نزدیک می‌کند و موجب تعالی و پیشرفت آنها می‌شود. این همان انقلابی است که اساسی صورت می‌گیرد.
 
 
امام با انقلاب اسلامی مناسبات جاهلانه و قبیله ای را تغییر داد
 
انقلاب اسلامی صرفاً یک تغییر سیاسی نبود که گفته شود فلان آدم برود و کس دیگری بیاید. این‌طور نیست و باید مناسباتی عوض شوند. انقلابی که امام بزرگوارمان برای ما آورد همین بود تا این مناسبات را عوض کند. یادگار بزرگ امام انقلاب اسلامی است که مناسبات جدیدی را برای ما آورد. مناسباتی بر مبنای حق، ایمان و عمل صالح. این جنبه ارزشمند حرکت بزرگ امام بود. همه انتساب‌ها بر این مبنا شکل می‌گیرد. اگر انتسابی بر این مبنا شکل گرفت صحیح می‌شود. خداوند به صراحت بیان می‌کند: «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ»(۶) این فرزند تو نیست. نوح(ع) می‌گوید این فرزند من است. چرا فرزند نوح(ع) نیست؟ چون در ادامه آیه به صراحت می‌فرماید: «إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ»(۷) شاخص همین است. مبنای انتساب، نزدیکی و دوری این است. چه کسانی به ابراهیم(ع) نزدیک‌ترند؟ کسانی که بیشتر از او پیروی کنند.
 
 
انتساب به بزرگان مسئولیت می آورد نه مصونیت
 
مبنا همین است و مناسبات دیگر همان مناسباتی می‌شود که قبلاً بوده است، یعنی مناسبات جاهلی و قبیلگی. لذا اگر حرکتی بخواهد دو باره چنین مناسباتی را زنده کند، می‌شود حرکتی که با انقلاب زاویه دارد. حرکتی که در برابر انقلاب و نقطه مقابل حرکت انقلاب اسلامی است. این همان مناسباتی است که می‌خواهد بیاید. وقتی می‌گوییم می‌خواهیم بزرگداشت سالگرد انقلاب را برگزار کنیم، بزرگداشت انقلاب به این است. نه اینکه در سالگرد انقلاب مناسباتی را که انقلاب برای به هم زدن آن آمده است بزرگ کنیم. انقلاب آمده است که بگوید این مناسبات باید بر این مبنا شکل بگیرند. نه فقط در مورد همسر، فرزند و امثال اینها، بلکه راجع به خود افراد بیان می‌کند. ما از پیامبر اکرم(ص) بزرگ‌تر داریم؟ تعبیر قرآن است که ای پیامبر اگر خود تو هم بخواهی از این شاخص‌ها ذره‌ای تخطی کنی «إِذًا لَّأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاه وَ ضِعْفَ الْمَمَاتِ»(۸) تو را دو برابر عذاب خواهیم داد.
 
  
هشدار قرآن به همسران پیامبر
 
عین تعبیر قرآن است که کسانی که می‌خواهید چنین انتساباتی داشته باشید، این انتسابات و این کارها برای‌تان مسئولیت می‌آورد، نه مصونیت. «یَا نِسَاء النَّبِیِّ مَن یَأْتِ مِنکُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَیِّنَه یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ»(۹) به همسران پیامبر هشدار می‌دهد این انتساب برای‌تان مسئولیت می‌آورد، مصونیت نمی‌آورد. اگر خدای ناکرده دچار خطایی شوید، برای‌تان عذاب و مجازات مضاعف خواهد بود. این انقلاب بر مبنای این مناسبات تعریف می‌شود. از این‌رو مناسبات جدیدی را شکل می‌دهد و انسان‌ها را امیدوار می‌کند و تصویری به آنها ارائه می‌دهد که حقیقت در دو شاخص ایمان و عمل صالح مبنا قرار می‌گیرد، چیزهای دیگر همگی فرع‌اند. اگر چیزهای دیگر در ذیل این قرار گرفت می‌توانند محترم باشند. اگر در ذیل نبود احترامی ندارد. همه چیز در این مناسبات شکل می‌گیرند. اگر می‌گوییم انقلاب و در نقطه مقابل آن ضد انقلاب یا زاویه گرفتن از انقلاب با چنین مصادیقی موضوعیت می‌یابد.
 
جهت‌گیری انقلاب در چنین موضوعاتی امتداد می‌یابد. این‌طور نیست که در مقام حرف بگوییم انقلاب خوب است و در عمل هر کاری خواستیم بکنیم. در این صورت که دیگر انقلاب نیست. انقلاب یعنی مناسبات غلط را به مسیر صحیح برگردانید. با اسم که چیزی عوض نمی‌شود. این یک مفهوم واقعی و حقیقی است و باید خودش را در عرصه‌های مختلف نشان بدهد و در زمینه‌های گوناگون تبلور یابد و مردم ببینند و بگویند این انقلاب همانی است که ما می‌خواهیم. این انقلاب با فطرت انسان‌ها همراه و سازگار است. او نمی‌تواند مناسباتی غیر از این مناسبات را بپذیرد.
 
 
انقلاب برای این است که کسانی مسئولیت داشته باشند که رنج مردم برای آنها اهمیت داشته باشد
 
اصلاً انقلاب برای همین است که کسانی عهده‌دار مسئولیت‌ها شوند که برای‌شان این مناسبات و رنج مردم مهم باشد. «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ»(۱۰) چنین مناسباتی را تعریف می‌کند. نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد. «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ». برای او دشوار است مردم به رنج بیفتند. «لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ»(۱۱) شاید خودت را از بین ببری، از بس که داری برای این مردم نگران می‌شوی. در انقلاب باید چنین مواردی ظهور یابد. کسی باید عهده‌دار و مسئول باشد که این ویژگی‌ها را داشته باشد.
 
فرمایش‌های یک سال آخر حیات امام(ره) را بخوانید. به نظر من اگر می‌خواهیم علاوه بر وصیت‌نامه حضرت امام(ره) که یادگار بزرگی است، دنبال کنیم، پیام‌های یک سال آخر ایشان را ببینید. مدام هشدار به این بحث‌هاست: حمایت از محرومین، مستضعفین و مبارزه با استکبار. جهت‌گیری‌های انقلاب اینهاست. این‌طور نیست که انقلاب است، ولی ما کاری نداریم در فلان جا چه اتفاقی می‌افتد. اصلاً انقلاب آمده است این مناسبات را فریاد بزند و با همین‌ها حیات جدیدی می‌گیرد. تمام حرکت انبیا این بوده است. این‌طور نبوده است که بگوییم امام ما فرموده است. مبارزه با استکبار حرکت ثابت همه انبیا در طول تاریخ بوده است. او نمی‌تواند نسبت به استکبار بی‌تفاوت باشد. نمی‌تواند بگوید من با استکبار کاری ندارم و کار خودم را می‌کنم. اگر چنین شود «یَسْتَضْعِفُ طَائِفَه مِّنْهُمْ»(۱۲) فرعونی پیدا می‌شود در جهت استضعاف بقیه و وظیفه انبیا این است که بگویند حق نداری این کار را بکنی. می‌ایستند و مقابله می‌کنند. این حرکت و جهت انقلاب است. نمی‌تواند بگوید هر چه می‌شود بشود. نسبت به مردم احساس مسئولیت می‌کند. «وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ»(۱۳) سنگینی‌ها و غل و زنجیرهایی را که به دست و پای انسان‌ها چه به لحاظ مادی و چه به لحاظ معنوی بسته شده‌اند باید گشود. این همان جهت‌گیری انقلاب است.
 
 
ضد انقلاب فقط فلان سلطنت طلب لس آنجلس نشین نیست!
 
کار ضد انقلاب چیست؟ از این کارها، اهداف و کارویژه‌ها فاصله بگیرد. اینها را نفی و منحرف کند و از اینها منصرف شود. این همان حرکت ضد انقلابی است. ضد انقلاب یک آدم کذا نیست که بگوییم فلان سلطنت‌طلبی که در لس‌آنجلس نشسته ضد انقلاب است. هر حرکتی که بخواهد مسیر انقلاب را از جهت اصلی‌اش منحرف کند و زاویه بگیرد و دچار انحراف کند، چنین عنوانی را می‌یابد. باید این قضیه دنبال شود. می‌بینید همین موضوع در همه عرصه‌ها وجود دارد. در مناسبات حکومتی، سیاست خارجی و فرهنگی باید به دنبال این انقلاب باشد. آنچه که امروز بیش از همه ضرورت دارد مناسبات اقتصادی است.
 
این مناسبات در عرصه اقتصاد، معیشت مردم، زندگانی اقتصادی مردم موجب فقر بیشتر مردم، فشار بیشتر روی آنها، تبعیض و فاصله بیشتر می‌شود. انقلاب اینها را نمی‌پذیرد. انقلاب می‌گوید جهتی که وجود دارد باید در این مسیر باشد. «أَوْفُواْ الْمِکْیَالَ وَ الْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ وَ لاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءهُمْ»(۱۴) وقتی گفته می‌شود مقابل انقلاب اسلامی ایستاد برای این است که به اینها نباید اجازه داد تا مجالی برای ظهور و حضور پیدا کنند. اگر کسی آمد و خواست این مناسبات را متفاوت کند، حرکت‌اش ضد انقلاب است. آزادی در این است که عرصه‌ای را فراهم کنید تا کسی نتواند این کارها را انجام بدهد و رنج و مناسبات غلطی را به مردم تحمیل کند.
 
 
شعار دموکراسی می دهند ولی با تحریم انتخاب مردم را جهت دهی می کنند
 
یکی از نکات جالبی که امروز در برخی محافل می‌شنوید، به‌خصوص در سطح اندیشه‌های غربی می‌بینید این است که کسانی مدافع آزادی می‌شوند که بدترین حرکت‌ها را در جهت محدود کردن آزادی انسان‌ها به کار می‌برند. این حرکت‌ها چیست؟ یک زمانی اگر دست‌شان برسد، چنانچه ملتی بخواهد انتخابی کند با یک کودتا و حمله نظامی مانع می‌شوند و با آن مقابله می‌کنند. این یک شکل‌اش است. می‌جنگند، اشغال و کودتا می‌کنند. وجه دیگرش این است که با فشارهای سیاسی بخواهند ملتی را محدود کنند. صورت دیگر آن که امروز زیاد بدان تمسک می‌جویند و نسل ما باید توجه زیادی به آن داشته باشد و در یک حرکت انقلابی جلوی چنین رفتاری را بگیرد، این است که با تنظیم مناسبات اقتصادی و فشارهای اقتصادی بخواهند آزادی و استقلال یک ملت را بگیرند. توسط چه کسانی؟ افرادی که بیشترین شعار آزادی و حقوق بشر را سر می‌دهند. تحریم‌ها یکی‌اش است. می‌گویند ما فشار اقتصادی و فلج‌کننده می‌آوریم تا ملت انتخابی را که ما می‌خواهیم انجام بدهند. بعد ادعای دموکراسی می‌کنند.
 
در فتنه ۸۸ دیدید بعد از اینکه تیرشان به سنگ خورد وزیر خارجه وقت‌شان به صراحت بیان کرد، پس حالا که با این مدل نتوانستیم تحریم‌های فلج‌کننده را اعمال می‌کنیم. یعنی تنظیم و جهت‌دهی رأی، نگاه و علایق مردم با استفاده از اهرم فشار اقتصادی. فقط منحصر به کشور ما نیست، بلکه این امر یک مدل شده است. اگر در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی شاهد بودید همین‌ها با فشارهای نظامی و کودتا در برابر مردم می‌ایستادند امروز می‌بینید حتی درون کشورهای خودشان و در اروپا اگر انتخاباتی قرار است برگزار شود، آن را با مناسبات اقتصادی تنظیم می‌کنند. مثلاً گفته می‌شود سیاست ریاضت اقتصادی در یونان به رأی گذاشته می‌شود که آیا مردم قبول دارند یا ندارند. همزمان چه کار می‌کنند؟ می‌گویند اگر رأی ندهید، ما به شما وام نمی‌دهیم، نمی‌گذاریم سرمایه‌گذاری کنید و یک‌سری فشارهای مشخص را تعریف می‌کنند. این چه انتخابی برای مردم است؟ آیا غیر از این است که یک انتخاب شکلی و صوری است؟ فلان فرد در فلان کشور امریکای لاتین (برزیل) می‌خواهد رأی بیاورد. در دهه ۹۰ میلادی روال این‌گونه بود که وقتی یک نفر می‌خواست رأی بیاورد بیان می‌کنند اگر فلانی رأی بیاورد ما سرمایه‌های‌مان را خارج و مناسبات‌مان را تضعیف خواهیم کرد و… اسم اینها را هم آزادی می‌گذارند!
 
 
شما آزاد هستید اما در چارچوبی که من مشخص می کنم!
 
این همان مناسباتی است که در چهارچوب‌هایی بر مبنای یک‌سری اهرم‌های اقتصادی تعریف می‌کنند تا به شکل نرم نگاه خودشان را دنبال کنند. می‌گویند شما می‌توانید این کار را انجام بدهید، اما به شرط اینکه تمام موضوعاتی که در مناسبات اقتصادی‌تان انجام می‌دهید، خلاف مثلاً صندوق بین‌المللی پول (IMF) و سازمان تجارت جهانی (WTO) نباشد. اینها یعنی چه؟ کسانی که مدعی آزادی ملت‌ها هستند این را بیان می‌کنند که تو آزاد هستی و می‌توانی تصمیم بگیری، اما در چهارچوب آنچه که من می‌گویم، وگرنه آن را وتو خواهم کرد. اگر این باشد، باعث می‌شود فلان موضوع اقتصادی لغو شود و یا فلان فشار اقتصادی بیاید. حالا در کشور ما چه کسانی از این نگاه‌ها حمایت می‌کنند؟ کسانی که این‌طور مناسبات را برمی‌تابند. در عرصه سیاسی می‌گوییم مناسباتی شکل گرفته است، عده‌ای برای خودشان حق وتو قایل‌اند. می‌گویند نه! باید مصالحه‌ای صورت گیرد. می‌گوییم در عرصه اقتصادی چنین تجویزهایی را می‌کند. پس حق انتخاب ملت‌ها چیست؟ می‌گویند باید مناسبات WTO را بپذیریم.
 
 
چارچوب شورای نگهبان را نمی پذیرند اما مناسبات جاهلانه WTO  برایشان موجه است!
 
کسانی که چهارچوب شورای نگهبان را نمی‌پذیرند، چهارچوب‌های صندوق بین‌المللی پول و WTO و همگی برای‌شان موجه است. کسانی که مبنای انتخاب‌ ایمان و عمل صالح را نمی‌پذیرند یکدفعه همه توجیهات‌شان مناسبات دیگر و جاهلی می‌شود. اینجاست که هوشیاری حرکت دانشجویی را می‌طلبد. اگر می‌گوییم در سالگرد انقلاب می‌خواهیم با انقلاب تجدید بیعت کنیم، این تجدید بیعت در این است که ما آن جهت و مسیر انقلاب را به‌خوبی بشناسیم، برای تحقق آن تلاش کنیم و زاویه گرفتن‌ها از آن را برنتابیم و بتوانیم نسبت به این بحث یک اقناع عمومی ایجاد کنیم. حرکت و تشکل‌های دانشجویی باید به دنبال آنچه که امام(ره) در آخرین سال حیات‌شان از حرکت‌های دانشجویی خواستند باشند.
 
 
 
از آخرین دغدغه های حیات امام مقابله با نفوذ بود
 
آخرین پیامی که امام(ره) در حیات‌شان برای حرکت دانشجویی دادند این بود که امروز ضروری‌ترین تشکل‌ها بسیج دانشجویی است و باید یک حرکت بسیجی صورت بگیرد. چه وظایفی را تعریف کردند؟ دفاع از اسلام و انقلاب. امروز دفاع از اسلام و انقلاب چه معنایی دارد و چگونه باید آن را دنبال کرد؟ در همان پیام امام(ره) می‌فرمایند مقابله با نفوذ و ایادی امریکا، قدرت‌های دیگر و شوروی آن زمان. پاسداری از اصول نه شرقی و نه غربی؛ تبیین چهارچوب‌های اصیل اسلام ناب، فکر برای ایجاد حکومت بزرگ اسلامی. همه اینها بحث‌هایی است که امام(ره) در صحبت‌های‌شان بیان می‌کنند. بعد این نکته را می‌فرمایند که تفکر بسیجی نشان داد اسلام می‌تواند با مدیریت خوب و صحیح فاتح جهان شود. باید درک صحیحی از این نگاه داشت. باید جامعه را اقناع کرد که اگر گفته می‌شود انقلاب اسلامی به ما یک حیات جدید می‌دهد، منظور از حیات جدید چیست؟ باید در شئون مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ظهور و بروز پیدا کند. باید بیاید و عرصه جدیدی را نشان بدهد. این وظیفه کیست؟ وظیفه حرکت دانشجویی است، به‌خصوص در مقاطع مهم و حساس. یکی از آن مقاطع انتخابات مجلس است.
 
 
 
مجلس باید قرارگاه پیکار با بیکاری باشد
 
مجلس باید یک قرارگاه برای تحقق آرمان‌های انقلاب باشد. باید با دو عنصر نظارت و قانون‌گذاری که در اختیار دارد بتواند دستگاه‌های نظام را به سمت این اهداف هدایت عملیاتی کند. اینها جنبه‌ها و کارویژه‌های اصلی مجلس است. اگر امروز مشکل جدی این کشور پدیده‌ای به اسم بیکاری و اشتغال است، مجلس باید قرارگاه پیکار با بیکاری باشد. باید در این باره کار و به سمت آن حرکت شود که چگونه مجلس می‌تواند قرارگاه پیکار با بیکاری باشد. دستگاه‌ها را با استفاده از نظارت و تقنین هدایت عملیاتی کند تا در این جهت گام بردارند. البته در اینجا حرکت و مطالبه دانشجویی، بصیرت‌گیری و بصیرت‌بخشی حرکت دانشجویی بسیار مهم است. ان‌شاءالله حرکت و جنبش شما و فعالیتی که در این تشکل مبارک دارید ارزنده و موفق باشد تا انقلاب با قدرت و شکوه هر چه بیشتر در جهت اهداف‌اش روز به روز موفق‌تر حرکت کند و ان‌شاءالله همه ما این توفیق را داشته باشیم که سربازان خوبی برای انقلاب اسلامی، میراث بزرگ امام و شهیدان باشیم.
 
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
 
پی‌نوشت‌ها:
 
۱ـ سوره انفال، آیه ۲۴
 
۲ـ سوره نحل، آیه ۹۷
 
۳ـ سوره عصر، آیات ۱، ۲ و ۳
 
۴ـ سوره تحریم، آیه ۱۱؛ «و براى کسانى که ایمان آورده‏اند خدا همسر فرعون را مثل آورده است. آنگاه که گفت پروردگارا پیش خود در بهشت‏ خانه‏اى برایم بساز و مرا از فرعون و کردارش نجات ده و مرا از دست مردم ستمگر برهان.»
 
۵ـ سوره تحریم، آیه ۱۰؛ «خدا براى کسانى که کفر ورزیده‏اند همسر نوح و همسر لوط را مثل آورده است که هر دو در نکاح دو بنده از بندگان شایسته ما بودند و به آنها خیانت کردند و کارى از دست [شوهران] آنها در برابر خدا ساخته نبود و گفته شد با داخل شوندگان داخل آتش شوید.»
 
۶ـ سوره هود، آیه ۴۶
 
۷ـ همان
 
۸ـ سوره اسراء، آیه ۷۵
 
۹ـ سوره احزاب، آیه ۳۰
 
۱۰ـ سوره توبه، آیه ۱۲۸
 
۱۱ـ سوره شعرا، آیه ۳
 
۱۲ـ سوره قصص، آیه ۴
 
۱۳ـ سوره اعراف، آیه ۱۵۷
 
۱۴ـ سوره هود، آیه ۸۵
 
 





فرهنگی فرهنگی

جدیدترین ها جدیدترین ها