نمایش نمایش

ID : 14467510

تحریف چهره «زن ایرانی» در سینمای ایران


متاسفانه برخی از آثار سینمایی سعی در ارائۀ یک چهره‌ی دگرگون شده از زن ایرانی را دارند. این دسته از آثار سینمای ایران به ترسیم یک چهره‌ی بی‌هویت و بی‌نشان از زن شرقی می‌پردازند. غربی نشان دادن زن ایرانی، وجه شباهت این دسته از فیلمها با سینمای قبل از انقلاب است... .

به گزارش عصر فرهنگ، پس از چهار دهه از وقوع انقلاب اسلامی‌، یکی از سوالات اساسی پیش‌رویِ سینمای ایران این است که این سینما تا چه اندازه به صاحبان اصلی آن وفادار مانده است و به چه میزانی عناصر مختلف این جامعه با چهره‌های واقعی شان در سینما به تصویر کشیده شده اند؟ در این میان چهرۀ زن، که به تعبیری مهمترین رکن نهاد خانواده است، به چه شکل در سینمای ایران نمود یافته است؟

با سیری در فرهنگ اسلامی‌در میابیم که نقش زن، در اسلام به هیچ عنوان نقش منفعل و ایستایی نیست. زن در درجه‌ی نخست به واسطه‌ی نوع انسان، تکریم می‌شود و سپس به دلیل شأن بالای زن و مادر تا آنجا اهمیت می‌یابد که رسول گرامی‌اسلام می‌فرمایند: بهشت زیر پای مادران است. در اسلام چه آنجایی که زن در خانواده است و چه آنجایی که در محیط اجتماعی بیرون از خانه فعالیت می‌کند، حفظ حرمت زن را واجب می‌داند.

چهار رویکرد مدیریت سینما
در طول تاریخ رویکردهای متفاوتی نسبت به سینما اتخاذ شده است، رویکرد سینما سرگرمی ‌است، رویکرد سینما زندگی است، رویکرد سینما سینما است و رویکرد سینما آموزش است. در زمان‌های مختلف و بسته به شرایط مختلف اجتماعی، رویکردهای مختلفی برای مدیریت سینما اخذ شده است و تولیدات سینمایی با توجه به آن رویکرد سمت و سو گرفته است. به عنوان مثال سینمای‌هالیوود در ابتدای دهه‌ی پنجاه قرن بیستم، با حساسیت بر مبارزه با ترویج کمونیسم رویکردی ضد کمونیستی  به خود می‌گیرد و به مبارزه با آن می‌پردازد. در واقع‌هالیوود در پس چهره‌ی سرگرم‌کننده‌ی، با رویکردی آموزشی به ترویج لیبرالیسم در بین مخاطبان خود می‌پردازد. پس از پایان جنگ سرد نیز‌هالیوود بارها با تغییر هدف، همین رویکرد را حفظ کرده و از سینمای خود به مثابه‌ی یک ابزار آموزشی استفاده کرده است.

در ایران قبل از انقلاب، سینما در دو زمان مختلف با دو رویکرد متفاوت مدیریت می‌شد. نخست رویکرد سینما سرگرمی‌که محصول آن تولید فیلمفارسی بود و دوم رویکرد سینما سینماست که تحت تاثیر اندیشه‌ها و دلبستگی فرح پهلوی به فرانسه و نگاه غرب زد‌ی او بنیان‌گذاری شد.

حال در میان این دو رویکرد، تصویری که از زن ارائه می‌شود به چه شکل است؟ تصویری که کاملا متاثر از سیاست‌های پهلوی در قبال فرهنگ کشور بود. ترویج بی بندوباری و غربی شدن زنان و همچنین تخریب عقاید سنتی و مذهبی از اصول فرهنگی حکومت پهلوی بود. فیلمفارسی‌هایی که اغلب هیچ نکته‌ی آموزنده‌ای برای مردم نداشت و فقط به قصد جذب مخاطب، آن هم به هر روش ممکن ساخته می‌شد. تصویری اغواگرانه‌ی از زن جدید در کنار چادری‌های بی‌سواد و خرافی ساخته و تصویری خرافی از زن سنتی به مخاطب ارائه می‌شد. فیلم‌هایی نظیر «تخت خواب سه نفره»، «تیغ آفتاب»، «هرجایی»  نمونه‌هایی از فیلمفارسی‌های مبتذلی هستند که تصویری صرفا لذت جویانه از زن نشان می‌دادند. به طور معمول تصویر زن در این فیلم‌ها به دو شکل است: نخست، روسپی‌ها و رقاصه‌هایی که در عین معصومیت نشان داده می‌شوند که در عین پاک بودن مجبور به این کار شده بودند! شکل دوم نیز در مقابل این تصویر، زنان خانه‌دار و مذهبی، زنانی تابع جبر مردانه و بی‌اختیار در امور زندگی ترسیم می‌شوند. زنانی مذهبی و سنتی و بی‌سواد، که همیشه در مقابل زیاده خواهی شوهرهایشان سر تسلیم خم می‌کنند و دست آخر نیز به باد کتک گرفته می‌شوند.

در رویکرد دیگر، زن و مرد هردو سرگردان و حیران از زمانه‌ی خیالی و وهم‌آلود، مشغول دیالوگ پراکنی‌های فلسفی بودند. شخصیت‌هایی پیامبرگونه که از جامعه گریزان هستند و به طبیعت پناه می‌برند، آن هم در میان همه‌ی اتفاقات تاثیرگذار جامعه‌ی ایران در دهه‌ی چهل و پنجاه. سینما خود را از جامعه به کلی جدا می‌کند و به تقلید فرمی‌ و محتوایی از سینمای اروپا روی می‌آورد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در حالیکه شایعاتی پیرامون تعطیلی سینماها در میان مردم پراکنده شده بود، امام خمینی(ره) در سخنرانی تاریخی بهشت زهرا عدم مخالفت حکومت اسلامی ‌با سینما را اعلام داشتند. امام همچنین در دیدار با عوامل رادیو در تاریخ۳۰ تیر سال پنجاه و هشت نکته‌ای را اعلام کردند که خط مشی جدیدی برای سینمای جامعه‌ی ایرانی اسلامی‌بود. امام خمینی(ره) در این دیدار می‌فرمایند: «سینما یک دستگاه آموزشی است. باید دستگاه‌ها را به طور مسالمت، به طور صحیح، به طور سلیم اداره کرد انشاالله مبارزه با فساد می‌کنیم. مطبوعات را اصلاح می‌کنیم. رادیو را اصلاح می‌کنیم ... سینما را اصلاح می‌کنیم. تمام اینها به فرم اسلام باید باشد.» بنابراین جایگاه و کارکرد سینما در جمهوری اسلامی‌با تغییری بنیادین نسبت به قبل از انقلاب با محوریت رویکرد آموزش، سمت و سوی جدیدی به خود گرفت. طبیعتاً با این رویکرد، سینمای ایران وظیفه‌ی آموزش و اصلاح و تعالی جامعه را عهده دار شد. در این میان یکی از مهم ترین ارکان موفقیت سینما در این رویکرد را باید در ترسیم سبک زندگی موفق و چگونگی بازنمایی چهره‌ی زن به عنوان یک عنصر فعال در جامعه دانست.

سه چهرۀ متفاوت
خوب
پیروزی انقلاب اسلامی، استقرار ارزش‌های آن و از سوی دیگر دفاع مقدس در ابتدای دهه‌ی شصت تمامی‌ شئون زندگی اجتماعی مردم را تحت تاثیر قرار داده بود. سینما نیز از این قائده مستثنی نبود و اتفاقات اجتماعی ایران در شکل گرفتن تصویری جدید از زن در سینما بسیار موثر بود. در این دهه زن ایرانی، با اعتقاد، شجاع و متکی به خود به تصویر کشیده شد. زنان این دوره در همه‌ی شئون زنانه مقتضی آن دوران، در آثار سینمایی حضور داشتند. هرچند که شاید تعداد این آثار با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی دهه‌ی شصت، تعداد زیادی نبود اما به جهت تفاوت و نقض تصویر زنان در سینمای قبل از انقلاب بسیار مهم ارزیابی می‌شود. از مهم‌ترین مضامین مرتبط با زنان در این دوره می‌توان به فداکاری و ایثار در دفاع مقدس، قیام علیه طاغوت، از خودگذشتگی و حفظ خانواده، حضور در جامعه در قالب به نحو موثر و... اشاره کرد. «چریکه تارا»(۱۳۵۸)، «رهایی»(۱۳۶۱)، «ستاره و الماس»(۱۳۶۷)، «زمان از دست رفته»(۱۳۶۸)، «مادر»(۱۳۶۸)، «شما فرشته‌اید»(۱۳۶۸)، «آخرین مهلت»(۱۳۶۸)، «عشق و مرگ»(۱۳۶۹)، «عروس حلبچه»(۱۳۶۹)، «عروس»(۱۳۶۹)، «وصل نیکان»(۱۳۷۰)، « همسر»(۱۳۷۲)، «کیمیا»(۱۳۷۳)، «سجده بر آب»(۱۳۷۵) از جمله فیلم‌های سینمایی مهم این دوره هستند. آثار این گروه هرچه به زمان حال نزدیک‌تر می‌شویم از نظر کمیت کاهش می‌یابد، به طوریکه در سال‌های اخیر معدود آثاری همچون به «همین سادگی»  و «شیار ۱۴۳» را می‌توان در این گروه قرار داد.

بد
در اواسط دهه‌ی هفتاد تصویر جدیدی از زن در سینمای ایران رواج پیدا کرد، تصویری که گاهی با مضمون طنز همراه می‌شد و گاهی نیز با بیان یک معضل اجتماعی به مخاطب ارائه می‌شد. در این جریان که بی‌شباهت به قبل از انقلاب نبود، زن‌ها با عناوین مختلف وارد روابط عاطفی دیگران می‌شوند. عشق‌های مثلثی، ازدواج‌های مخفیانه، صیغه و روابط پنهانی مضامینی بود که در این گروه از فیلم‌های سینمایی رواج پیدا کرد. چهره‌ی زن رفته رفته از یک عنصر مولد و پویای اجتماعی به مرکب لذت‌جویی و هوس‌های مردان مو سفید تبدیل شد. در چنین تصویری دیگر از نجابت‌های زنانه و تکریم شخصیت زن اثری نبود، بلکه زن‌ها به دنبال به تملک گرفتن مردِ دیگری بوده و یا چهره‌هایی عقب‌مانده و متحجّر بودند که شوهران خود را از دست رفته می‌دیدند. شاید بتوان آغاز این نوع فیلم‌ها را فیلم « نرگس» ساخته‌ی رخشان بنی اعتماد دانست که در آن: «آفاق (فریماه فرجامی) با عادل (ابوالفضل پورعرب) زندگی می‌کند و او را بزرگ می‌کند و به ناچار با او عقد می‌کند اما وقتی عادل بزرگتر می‌شود عاشق نرگس (عاطفه رضوی) شده و با او ازدواج می‌کند.» پس از آن «مرد عوضی» که یک فیلم کمدی محسوب می‌شود در سال ۱۳۷۶ یک مثلث عاشقانه‌ی هنجارشکنانه را به تصویر می‌کشد. «لیلا»(۱۳۷۵)، «عشق + ۲»(۱۳۷۷)، «شوکران»(۱۳۷۷)، «دختران انتظار»(۱۳۷۸)، «مارال»(۱۳۷۹)، «چتری برای دو نفر»(۱۳۷۹)، «تکیه بر باد»(۱۳۷۹)، «دنیا»(۱۳۸۰)، «شب یلدا»(۱۳۸۰)، «چهارشنبه سوری»(۱۳۸۴)، «زن‌ها فرشته اند»(۱۳۸۶)، «زن دوم»(۱۳۸۶)، «دو خواهر»(۱۳۸۷)، «پل چوبی»(۱۳۹۰)، «من همسرش هستم»(۱۳۹۰)، «دوران عاشقی»(۱۳۹۳)؛ نمونه‌هایی از فیلم‌هایی هستند که با برجسته کردن موضوعاتی مانند صیغه، ازدواج مجدد، رابطه‌های مثلثی و... به ترسیم دنیای زنانه می‌پردازند. در قریب به اتفاق این آثار به اصطلاح زنانه، تصویری ظالمانه از زنان ارائه می‌شود. عقب ماندگی، کم‌توجهی به زندگی روزمره، نداشتن قدرت تصمیم‌گیری از ویژگی‌هایی زنان مومن در این آثار است و بی‌حیایی، عشوه‌گری، استقلال همراه با فساد برای زنان مدرن ترسیم شده است.

زشت
متاسفانه این گروه از آثار سینمایی سعی در ارائۀ یک چهره‌ی دگرگون شده از زن ایرانی دارند. این دسته از آثار سینمای ایران به ترسیم یک چهره‌ی بی‌هویت و بی‌نشان از زن شرقی می‌پردازند. غربی نشان دادن زن ایرانی، وجه شباهت این دسته از فیلمها با سینمای قبل از انقلاب است. با ورود به دوران اصلاحات، تغییراتی در بخشی از اجتماع اتفاق افتاد. فضای بی‌قاعد‌ه‌ی فرهنگی و تعریف نادرست از معنی آزادی باعث شد تا روند تولید فیلم‌های هنجارشکنانه سرعت بگیرد. آثاری که متاسفانه زندگی خانوادگی و بُعد مادری زن را نادیده می‌گیرند و حتی تصویری ناقص و کاریکاتوری از زندگی اجتماعی و فعالیت‌های اجتماعی زن نشان می‌دهند. با کمی‌تامل در این آثار می‌توان به وضوح دریافت که سازندگان این آثار هیچ درکی از واقعیت اجتماعی جامعه نداشته  و مشکلات، دغدغه‌ها و حتی شکل زندگی اقشار مختلف جامعه در این آثار دیده نمی‌شود. فیلم‌هایی چون: «غریبانه»، «دختری به نام تندر»(۱۳۷۹)، «آواز قو»(۱۳۷۹)، «نان عشق موتور هزار»(۱۳۸۰)، «جایی دیگر»(۱۳۸۱)، «زن زیادی»(۱۳۸۳)، «گیس بریده»(۱۳۸۵)، «زن‌ها فرشته اند»(۱۳۸۶)، «تسویه حساب»(۱۳۸۶)، «دوخواهر»(۱۳۸۷)، «چهل سالگی»(۱۳۸۸)، «خانه پدری»(۱۳۸۹)، «من مادر هستم»(۱۳۹۱)، «این سیب هم برای تو»(۱۳۹۳)، «خانه دختر»(۱۳۹۳) از نمونه فیلم‌هایی هستند که تصویری نادرست از زن ارائه می‌دهند. گویی کاراکترها و شخصیت‌هایی که در این فیلم‌ها قرار می‌گیرند، هیچ شباهتی با آدم‌های واقعی ندارند و زندگی‌هایشان مختص به همان طبقه‌ی خاص سازندگان فیلم‌ها است و حتی اگر شخصیت‌های این فیلم‌های سینمایی از طبقه‌ی کم درآمد جامعه باشند بازهم به گونه‌ای کاریکاتوری تصویر شده و شباهتی به واقعیت آن طبقه ندارند.

سخن آخر
به واقع می‌توان گفت سینمای ایران در ترسیم زن مسلمانِ موفق بسیار ناتوان بوده است و به جز یک دوره‌ی کوتاه دیگر نتوانسته زن و نقش‌آفرینی‌های منحصر به فرد او را، به درستی برای مخاطب ترسیم و تعریف کند. به واقع می‌توان گفت در شرایط فعلی سینما فضایی حاکم است که چهره‌ای متفاوت با واقعیت‌های موجود در جامعه را از زن نشان می‌دهد. در آخر می‌توان گفت چهره‌ی زن مسلمان ایرانی در سینما به شکل مظلومانه‌ای از واقعیت‌های اسلامی‌– ایرانی – انقلابی و حتی زنانه به دور است و این امر برای سلامت جامعه و همچنین جامعه‌پذیری نسل‌های بعد به شدت خطرناک بوده و می‌تواند لطمات و هزینه‌های غیر قابل جبرانی را به بار بیاورد.

منبع: متن زندگی






فرهنگی فرهنگی

جدیدترین ها جدیدترین ها