نمایش نمایش

ID : 12125791
به بهانه بزرگداشت جشن هنر انقلاب اسلامی؛

فیلمسازی که راه آوینی را ادامه می دهد


شاید در این مسیر 28 ساله از اولین ساخته این کارگردان 54 ساله تا به آخرین کار ارزنده ای چون " چ" بتوان بخشی از فیلم ها را به عنوان لایه ای جدا از مسیر اولیه دانست، اما باید به هنرمندی چون حاتمی کیا اعتماد کرد.

عصر فرهنگ، در تاریخ سینمای ایران هستند کسانی که آثارشان تجلی گاه هنری انقلابی است، چرا که نگاه شان با تعهد و عشق پیوند یافته است و ابراهیم حاتمی کیا از همان جنس افرادی است که سینه سوخته انقلاب است و دغدغه مند کشوری نشان یافته با معنویت و معرفت.

 
شاید در این مسیر 28 ساله از اولین ساخته این کارگردان 54 ساله تا به آخرین کار ارزنده ای چون " چ" بتوان بخشی از فیلم ها را به عنوان لایه ای جدا از مسیر اولیه دانست، اما باید به هنرمندی چون حاتمی کیا با آثاری درخشان چون " آژانس شیشه ای" و " بوی پیراهن یوسف" و " از کرخه تا راین" اعتماد کرد که با همه فراز و فرودهای مسیر یک هنرمند و با همه شیطنت های رسانه ای همچنان مسیر و راه همسنگر شهیدش، سید مرتضای آوینی را ادامه می دهد.
 
 
همان که در نامه ای خطاب به ابراهیم نوشت: " تو « ابراهیم جان »، بسیجی و عاشق بمان و جز درباره عشاق حق و بسیجی ها فیلم مساز" همان شهید بزرگواری که در همین یادداشت ابایی ندارد که " بگویند فلانی رمانتیك می نویسد" و همه نگاه خالصانه اش را نثار فیلم های حاتمی کیایی می کند که به نگاهش آثاری زنده و جان دارند.
 
 
 
 
از این رو فیلم های اولیه حاتمی کیا را می توان همانند روایت فتح شهید آوینی از دریچه ای مستند گونه هم تجسم کرد، چنان که در این فیلم ها روح آزاده خواهی و شهادت با حقیقت نزدیک می گردد که می توان این آثار را در دسته مستند-داستانی هم نگاه کرد. جایی که در فیلم هویت می توان هویت عشق و گمگشتگی را در نگاهی جا مانده جستجو کرد، آن جا که هویت انسان با جبهه در آمیخته می شود.
 
 
در دیده بان می توان به کشف و شهود رسید، همان مسیری که کارگردان از میدان جنگ تا خاکریز فیلمسازی با خود دارد. فیلمی که بدون ادعاهای فیلم های موسوم به معناگرایی در دهه 60 با نگاهی برآمده از فرهنگ تحول جویانه جبهه و جنگ روی داده است. جایی که "عارفی" بعنوان ديده‌بان و برای هدايت آتش رزمندگان، راهی خط مقدم می ‌شود. او پس از رسيدن به نيروهاي عراقی، جان همرزمانش را تا رسيدن نفرات و امكانات كمكی حفظ می ‌كند. حاتمی کیا در دیده بان، هفت مرحله سلوک را از طریق دیده بان جوانش که در نهایت به شهادت می انجامد، به تصویر می کشد.
 
 
حاتمی کیا با اتمام جنگ در سال ۱۳۶۸ وارد دانشکده هنر شد و لیسانس سینما و تئاتر گرفت تا تحصیلات آکادمیک را هم ضمیمه تجربه حرفه ای اش کند."وصل نیکان" را از بمباران شهر الهام گرفت و وقتی شایع شد حاتمی کیا در شهر و بدون مسلسل نمی تواند فیلم بسازد، در سال ۱۳۷۱ شعر عارفانه "از کرخه تا راین" را ساخت. جایی که به جای مبهوت شدن به فضای خوش رنگ آلمان به همبستر شدن مخاطب با آرمان های عاشقانه رزمندگانی پرداخت که بوی بمب ساخته شده توسط غربی ها را در همه نقاط جهان با خود حمل می کنند.
 
 
پذیرفته شدن قطعنامه 598 از سوی ایران پایان دورانی بود و آغاز دوران دیگری. حالا حاتمی‌کیا یک بار دیگر همراه قهرمانان فیلمش بود. او که با ناصر، قهرمان "هویت"، هویت خویش را بازیافته بود حالا باید شانه‌ به شانه‌ی امیر، قهرمان "وصل نیکان"، از جبهه به شهر بازمی‌گشت.
 
 
پرورش و عینی کردن شخصیت ها در آثار حاتمی کیا یکی از موارد بسیار ارزنده می باشد. چنان که با وجود گذشت سال ها از ساخت آثار این فیلمساز، شخصیت های آن برای مان زنده و قابل باور هستند. چنان که از سعید کرخه تا راین، حاج کاظم آژانس شیشه ای، داوود و جمعه روبان قرمز تا شهید وصالی و چمران فیلم چ را می توان نمونه هایی منحصر به فرد در شخصیت پردازی دانست.
 
 
 
 
همچنین هویت نگاهی را که از قهرمانان آثارش می توان دریافت، به عنوان نمونه ای ماندگار در سینمای ایران قلمداد می شود. فیلم " به نام پدر" اگرچه همچنان دغدغه های فیلمساز را نشان می دهد، اما  فیلمنامه شتابزده لطمه شدیدی به پیکره فیلم وارد کرد.
 
 
وی در فیلم " دعوت" نیز به سراغ سوژه پرسروصدای سقط جنین رفته و برای نخستین بار ساختار اپیزودیک را تجربه نمود. فیلمی که برگرفته از نگاهی زنانه بوده و نتوانست یک دستی آثار  حاتمی کیا را حفظ نماید. " موج مرده"، " گزارش یک جشن" و " به رنگ ارغوان" هم نمی توانستند در کارنامه این فیلمساز متعهد به عنوان آثاری ماندگار تلقی شوند، اگر چه تلاش هایی در خلق روایتی جاسوسی با مایه های ملودرام در فیلم به رنگ ارغوان صورت یافت اما فیلم "چ" آخرین ساخته این فیلمساز تا به امروز، نخستین فیلم حاتمی‌کیاست که مستقیماً ارجاع تاریخی دارد و مقطعی از زندگی شخصیتی حقیقی را به‌تصویر در می آورد. فیلمی که مانند فیلم از کرخه تا راین، آژانس شیشه ای و بسیاری دیگر از آثار این کارگردان، رجعت و نگاهی ویژه به ولایت مداری دارد و همانند سکانس پایانی فیلم چ، کلام رهبری را فصل الخطاب همه چیز می داند. این فیلمساز که با آثار ارزشمند و کلام صریح خود سال ها در نقطه اوج سینمای ایران بسر می برد، همچنان خود را وامدار نگاهی دغدغه مند از دوران جبهه و شهادت می داند و همچنان هویت خود را در ارائه آثاری می داند که نقطه آغاز و پایانس به دفاعی مقدس می رسد و به خاستگاه هنری که ریشه در آرمان های انقلاب دارد. 
 
 
نرگس آبیار را می توان نسلی دیگر از فیلمسازان متعهد با دغدغه های حاتمی کیا دانست. این فیلمساز جوان که تاکنون دو اثر بلند با نام های " اشیاء از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک ترند" و " شیار 143" را ساخته است، با توجه به عملکردی مناسبی که داشته است، می توان به عنوان هنرمندی انقلابی با دغدغه هایی آرمانی دانست.
 
 
 
 
در این بین با توجه به این که فیلم نخست این فیلمساز با نگاهی مینی مالیستی به مقوله ای اجتماعی ساخته شده است، تنها باید فیلم شیار 143 را به عنوان اثری با نگاهی عمیق و جهتی هدفمند برشمرد. تقابل سبک زندگی سنتی با سبک زندگی جدید در اولین ساخته این کارگردان به چشم می خورد. " اشیاء از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک ترند" در مورد زنی باردار به اسم ليلاست که با مشکلی دست به گريبان است. تدوین نامناسب، بازی های ضعبف، دوربین روی دست و نقص های موجود در فیلمنامه، اولین ساخته آبیار را به فیلمی بی هویت تبدیل می کند. اما این کارگردان که در گذشته تحقیقاتی را در خصوص سینمای دفاع مقدس و شهدای گرانقدر آن، بخصوص شهدای گمنام انجام داده بود، براساس اقتباس از کتاب داستانی از خود با نام " چشم سوم" و با نگاهی عمیق، فیلمی پخته، ارزش مدار و قابل ستایش همچون شیار 143 را ساخت که توجهات بسیار منتقدان و مخاطبین را به همراه داشت.
 
 
صحنه‌های زیبایی در میزانسنی هوشمندانه و نیز توازن هندسه بصری آن در فیلم به خوبی اثری ارزشمند می سازد. حضور الفت در سکانس هایی هدفمند سال ها در یادها می ماند. چنان که اگر حاج کاظم آژانس شیشه ای را به عنوان بهترین شخصیت مرد پرداخت شده در سینمای دفاع مقدس بپنداریم، باید الفت را در شیار 143 به عنوان الگویی در زنان سینمای دفاع مقدس دانست که با روحیه انتظار و ایثار، روایتی غریب و حسی عمیق را به جان تماشاگر می سازد. 
 
 
 
 
"شیار 143" فیلمی در حوزه ی دفاع مقدس و روایت زندگی زنی روستایی به نام "الفت" است که 15 سال از فرزندش "یونس" که به جنگ رفته بی خبر است و پیوسته به دنبال نشانی از او می گردد. فیلمی که بشدت حسی همراه برای مخاطبی می سازد که نگاه مادرانه و مفهوم انتظار را می داند. فیلم شیار143، جایزه بهترین فیلمنامه، بهترین بازیگر نقش اول زن فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم از نظر تماشاگران را در جشنواره فیلم فجر از آن خود کرد.
 
 
اگر چه هنوز برای برداشتی قاطعانه از کارنامه کاری نرگس آبیار با همین دو ساخته کمی زود به نظر می رسد، اما می توان با توجه به نگاهی که در فیلم شیار 143 جاری است، می توان امید به خلق آثاری ارزنده از این بانوی فیلمساز را در آینده داشت.
مرتضی اسماعیل دوست





فرهنگی فرهنگی

جدیدترین ها جدیدترین ها