نمایش نمایش

ID : 12398923
یک زنگ خطر فرهنگی؛

نگذاریم فرهنگ اصیلمان با فرهنگ‌های پست همنشین باشد


دین به عنوان منشور سبک زندگی و راهنمای اصلی انسان برای رسیدن به تعالی یک ضرورت است، این اتفاقات بزرگترین تذکر به متولیان فرهنگی و داعیه داران فرهنگ است که اگر نتوانیم زندگی اسلامی را در جامعه امروز کاربردی کنیم باید منتظر عواقب تلخ آن نیز باشیم.

چندی پیش شایعاتی مبنی بر کشته شدن سگ های ولگرد شیراز جهت جلوگیری از ایجاد مزاحمت و همچنین انتقال بیماری ها در فضای مجازی منتشر شد. البته واکنش ها به این اتفاق منحصر به فضای مجازی نشد و عده ای را هم به خیابان کشاند! عده ای که می گفتند سگ های وطنم را نکشید!

 

 

همین اتفاق دستمایه نگارش یادداشتی توسط یکی از مخاطبان عصر فرهنگ  شده است:


شاید در کشور ما که با انواع و اقسام مشکلات اعم از مسائل اقتصادی، سو مدیریت‌ها، کمبود آب، بیکاری و مسائل زیست محیطی مثل گرد و خاک و انقراض نسل یوز ایرانی دست و پنجه نرم می‌کنیم سگ جایگاه خاصی نداشته ‌باشد. اما چرا باز هستند کسانی که برای انزجار از سگ‌کشی در خیابان جمع می‌شوند؟ چرا هستند کسانی که در یزد و دیگر نقاط کشور سگ نگهداری می‌کنند؟

 

جامعه یزد یک جامعه نسبتا مذهبی است، شاید تا حد زیادی وجود مهاجران از داخل کشور و اتباع بیگانه باعث ایجاد تغییراتی در شکل اصیل جامعه یزدی شده باشد، این تغییرات لزوما بد هم نبوده است اما خوب قطعا در برخی شئونات دچار مشکل است، قشر دیگری که تا حدی فرهنگ یزد را دستخوش تغییر می‌کنند کسانی از تحصیل کرده‌ها هستند که از تهران و دیگر شهرهای بزرگ به یزد برمی‌گردند دانشجویی که کنکور داده برای استفاده از بهره علمی بهتر عازم تهران شده در حالی‌که فضای تهران و دیگر کلان شهرها با یزد تا حدی متفاوت است و می‌تواند فرهنگ جوان را تا حدی دستخوش تغییر کند.

 

از همین رو تغییرات فرهنگی در یزد به سرعت در حال افزایش است و این مسئله می‌تواند در بلندمدت اثرات جبران ناپذیری را بر فرهنگ یزد باقی بگذارد، پس از این مقدمه به موضوع اصلی برمی‌گردیم، در پی اتفاقات اخیر در سگ کشی کم نبودند کسانی که در تهران جمع شدند در اعتراض به این مسئله که واکنش رئیس سازمان محیط زیست را نیز در بر داشت، این مسئله از دو جنبه قابل بررسی است، یک آنکه هستند کسانی‌ در این کشور که از حقوق حیوانات دفاع کنند و نگذارند چهره ضد محیط زیستی حتی در قبال سگ در ایران شکل بگیرد و به ایران‌هراسی در جهان دامن بزنند، اما این مسئله روی دومی هم دارد، این به معنای آن است که اگر برای برخی مسائل فرهنگی تجمعی صورت نمی‌گیرد اما برای سگ‌ها صورت می‌گیرد این بدان معناست که هستند کسانی که سگ برایشان یک دغدغه است.

 

هنوز خیلی دور نیست که زمانی مادربزرگ و پدربزرگ‌هایمان در حیاط خانه مرغ و خروس داشتند و صبح‌گاه خروس با آن صدای نخراشیده‌اش همه را برای فجر وسپس طلوع آفتاب با خبر می‌کرد، هنوز دور نیست آن تخم مرغ های رسمی که از لانه مرغ بیرون کشیده میشد و صبحانه دور یک سفره قدیمی می‌نشستیم و می‌خوردیم، اما شاید امروز دیگر نشود در برخی خانه روی زمین نشست و غذا خورد، نه آنکه آن حیوان کثیف باشد نه، بلکه از این رو که فرهنگ‌مان بین محیط زندگی و محیط نگهداری حیوان تفاوت قائل بود، حتی مرغ و خروسش را هم به دورن خانه نمی بردند و مکانش حیاط خانه بود.

 

با کوچک شدن خانه‌ها و تغییر سبک زندگی و زندگی‌های تک نفره نگهداری حیوان خانگی رو به افزایش است، این مسئله باعث تغییر در سبک زندگی اسلامی ایرانی شده‌است و لزوم توجه به آن را مهم‌تر از هر روزی کرده‌است و متاسفانه عدم توجه به سخنان رهبری نیز در این مسئله  از سوی متولیان فرهنگی به طور محسوس قابل مشاهده است، اما این قضیه روی دیگری هم دارد و آن سگ کشی است، چند وقتی بود که با کسانی که از سگ نگهداری می‌کردند و یا آنها را به پارک‌ها می‌آوردند و یا در ماشین‌ آنها سگ دیده می‌شد برخورد صورت می‌گرفت، همین برخورد قهری شاید به گسترش این مسئله تا حدی کمک کرده‌است باید بپذیریم برخورد‌های قهر آمیز تا حدی کارکرد خود را در قبال مردم عادی از دست داده است، اقدام اخیر در مسئله سگ کشی نه تنها آن دست از مردم را که از سگ نگهداری می‌کنند را به صحنه آورد بلکه انزجار عمومی مردم را نیز در پی داشت، این دو گونه در افراط و تفریط است، از یک سو سگ کشی و از سوی دیگر نگهداری سگ در نزدیک ترین محیط به خصوصی ترین نقطه‌های زندگیمان، این افراط و تفریط‌ها در هر مسئله‌ای که باشد تفاوتی نمی‌کند اما باعث دو قطبی شدن جامعه در تمام شئونات شده و که وحدت جامعه ایرانی را دچار خدشه می‌کند، همین مسئله نیز می‌تواند اثرات جبران ناپذیر فرهنگی در کشور باقی بگذارد.

 

شاید در پایان ذکر این نکته خالی از لطف نباشد که دین به عنوان منشور سبک زندگی و راهنمای اصلی انسان برای رسیدن به تعالی یک ضرورت است، این اتفاقات بزرگترین تذکر به متولیان فرهنگی و داعیه داران فرهنگ است که اگر نتوانیم زندگی اسلامی را در جامعه امروز کاربردی کرده و به فرزندانمان آموزش دهیم، اگر نتوانیم خلل احساسی آنها را در محیط گرم و امن خانواده جبران کنیم، شاید سال‌های آینده فرزندانمان به این رفتارها دچار شوند.

 

پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد، نگذاریم فرهنگ اصیلمان با فرهنگ‌های پست همنشین باشد، فکر چاره باشیم...
 






فرهنگی فرهنگی

جدیدترین ها جدیدترین ها