نزدیکی قطر به ایران؛ علت اصلی سیاستهای تهاجمی نسبت به دوحه / تلاش قطر برای خروج از زیر سایه برادر بزرگتر/ ترکیه در جهت بهرهبرداری حداکثری از بحران قطر حرکت میکند
مدیر گروه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه یزد در گفتگو با یزد رسا، در خصوص بحران کنونی در روابط قطر با دیگر کشورهای عربی گفت: منازعات اخیر میان قطر و عربستان در پی انتساب یک بیانیه به امیر قطر شیخ تمیم آغاز شد که در آن امیر قطر از ایران، حماس و حزبالله حمایت کرده بود. وی همچنین پیشبینی کرده بود که «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا خیلی در قدرت باقی نخواهد ماند.
دکتر سید محسن میرحسینی افزود: هرچند دولت قطر این مطلب را رد و اعلام کرد که سایت خبرگزاری رسمی دولت توسط هکرها هک شده است اما این مسئله موردپذیرش عربستان و امارات قرار نگرفت و این کشورها هجمههای گستردهای را علیه قطر آغاز کردند.
وی تأکید کرد: عربستان سعودی به همراه کشورهای امارات، بحرین، مصر، دولت شرق لیبی، جزایر مالدیو و رئیسجمهور مستعفی یمن ظاهراً با ادعای حمایت قطر از تروریسم و افراطگرایی و دخالت در امور داخلی دیگر کشورها در روز دوشنبه 15 خردادماه جاری روابط سیاسی و دیپلماتیک خود با دوحه را قطع نموده و به دنبال آن گذرگاههای زمینی و هوایی و دریایی خود را بر روی این کشور بستند. از سوی دیگر قطع پروازهای بین این کشورها از دیگر اقدامات آنان علیه قطر است. عربستان سعودی در بیانیه رسمی این تصمیم را در راستای «حفظ منافع ملی» خود؛ حفاظت از «تروریسم و افراطگرایی» دانسته و دولت قطر را به حمایت از اخوانالمسلمین، داعش و القاعده و نیز حمایت از شورشیان تحت حمایت ایران در شرق عربستان و بحرین متهم کرد.
نزدیکی قطر به ایران؛ علت اصلی سیاستهای تهاجمی ریاض نسبت به دوحه
میرحسینی تصریح کرد: از سوی دیگر با توجه به اینکه تنها راه ارتباطی زمینی قطر از طریق با عربستان از گذرگاه مرزی ابوسمره است لذا این کشور علاوه بر محاصره سیاسی توسط کشورهای بزرگ عربی مانند عربستان و مصر از محاصره اقتصادی نیز رنج میبرد چراکه بر طبق آمار موجود ماهانه چیزی حدود 320 هزار نفر از مرز زمینی میان دو کشور تردد میکنند که در مقایسه با جمعیت حدود 313000 نفری اصلی و 2.3 میلیون نفر اتباع خارجی این کشور بسیار قابلتأمل است. همچنین تردد روزانه 800 کامیون بین قطر و عربستان و نیز تأمین 40% مواد غذایی قطر از این مرز باعث گردیده تا قطر عملاً تبدیل به جزیرهای گردد که فقط از طریق آبهای بینالمللی و آبهای منطقهای ایران و آسمان ایران بتواند با جهان خارج ارتباط برقرار کند.
استاد علوم سیاسی دانشگاه یزد در ادامه اظهار داشت: هرچند پیشینه اختلافهای مرزی و سرزمینی عربستان سعودی با قطر به اواسط قرن 19 م بازمیگردد و عربستان سعودی مدعی قسمتهایی از سواحل جنوب شرقی قطر و نیز اختلافات مرزی از خلیج «سلوا» واقع در جنوب باختری قطر تا «خورالعدید» در جنوب خاوری قطر میگردد و نیز در سال ۱۹۹۲ بخشهایی از خاک قطر به تصرف عربستان درآمد و با میانجیگری مصر فیصله پیدا کرد ولیکن دلیل اصلی این بحران را نمیتوان مسائل مرزی میان دو کشور و یا یکی از اتهاماتی که در بالا بدان اشاره شد دانست بلکه به نظر من مهمترین عامل سیاست تهاجمی اخیر عربستان در مقابل قطر بهغیراز اختلافات ایدئولوژیک و سیاسی ارتباط نسبتاً خوب میان دوحه و تهران است.
وی افزود: ایران در بین اعضای شورای همکاری خلیجفارس بعد از کشور عمان همواره علیرغم مواردی مانند حوادث سوریه و یمن روابط خوبی را با قطر داشته است بهگونهای که در سال 2006 تنها قطر به قطعنامه 1696 شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران رأی منفی داد و این در حالی بود که حتی روسیه و چین نیز به آن رأی مثبت دادند.
تلاش قطر برای خروج از زیر سایه برادر بزرگتر اعراب
این تحلیلگر سیاسی عنوان کرد: از سوی دیگر باید بگویم علت دیگر این بحران را باید در تلاش قطر برای داشتن نقشی پررنگتر درصحنه معادلات منطقهای و عربی و در طرف مقابل تلاش عربستان برای استمرار رهبری جهان عرب وبرتری بر کشورهای عرب منطقه دانست. قطر در سالهای اخیر تلاش نموده تا جایگاه خود را از یک کشور تأثیرپذیر به کشوری تأثیرگذار در منطقه تغییر دهد. قطر به علت برخورداری از ذخایر عظیم انرژی و بهویژه گاز درآمدهای کلانی را به دست آورده که با توجه به جمعیت کم آن کشور توانسته است رفاه بالایی را برای شهروندان خود فراهم کند بهگونهای که این کشور توانسته است رتبه نخست طبقهبندی صندوق بینالمللی پول از تولید ناخالص داخلی کشورها بر اساس برابری قدرت خرید را در سال 2016 م به خود اختصاص دهد و بهعنوان منبع مالی مهم بینالمللی محسوب شود.
میرحسینی ادامه داد: لذا برخورداری قطر از موقعیت برتر منطقهای که امروزه به علت عملکرد این کشور در مجامع بینالمللی حصول آن را ممکن کرده است و نیز مؤثر بودن در ترسیم نظم نوین منطقهای نیاز به خروج از زیر سایه برادر بزرگتر یعنی عربستان را دارد. در یک جمعبندی ما سه عامل عمده را میتوانیم دلیل تقابل میان عربستان و متحدان وی با قطر در نظر بگیریم: حمایت قطر از اخوانالمسلمین؛ انتشار حرفهای منتسب به امیر قطر در رسانههای قطری و دراز کردن دست دوستی قطر به ایران برای مقابله با فشار عربستان سعودی.
مدیر گروه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه یزد در خصوص نقش بازیگران خارجی در تحولات کنونی قطر نیز گفت: بازیگران خارجی بحران کنونی روابط کشورهای عربی و قطر را میتوان در سه سطح قرار داد: اول بازیگران جهانی هستند که در رأس آنها ایالاتمتحده قرار دارد دوم بازیگران منطقهای مانند ایران و ترکیه و پاکستان و بازیگران درون جهان عرب مانند کشورهای عضو شورای همکاری و مصر را نام برد. در سطح جهانی سفر ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا به عربستان و انعقاد قراردادهای متعدد با سعودیها است که مهمترین هدف این توافقات تقابل با ایران و محور مقاومت با تشکیل نیروی نظامی عربی موسوم به «ناتوی عربی» بود که کشورهای عربی حوزه خلیجفارس ستون فقرات آن را تشکیل میدادند.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: از سوی دیگر بستن پرونده اخوانالمسلمین و قطر که برای عربستان سعودی از پرونده ایران و یمن و بحرین نیز مهمتر است باعث گردید تا سعودیها با قراردادهای نظامی کلان خود، ترامپ را راضی به ورود به این بحران کنند.
عربستان و تلاش همیشگی برای مقابله با نفوذ منطقهای ایران / حرکت ترکیه در جهت بهرهبرداری حداکثری از بحران قطر
در سطح بازیگران منطقهای بخصوص نقش ایران و ترکیه پررنگتر است. با توجه به تنشهای ایدئولوژیک میان ایران و عربستان بعد از انقلاب اسلامی تاکنون نوعی ترس از سرایت موج دمکراسی خواهی از طریق ایران در کشور پادشاهی و غیر دمکراتیک عربستان وجود داشته است و در این راستا عربستان همواره درصدد جستجوی راههایی برای از بین بردن این نفوذ ایران در منطقه و در کشور عربستان بوده است و با توجه به حوادث سالهای اخیر که باعث بغرنج شدن روابط تهران و ریاض گردیده مسلماً سعودیها در پی بهرهبرداری از اتهاماتی هستند که در خصوص حمایت قطر از ایران و تروریسم مطرح کردهاند و از جانب دیگر ایران نیز از جنبههایی از رویکرد قطر که رویکردی چندوجهی است میتواند منافع خود را داشته باشد و از آن استقبال میکند چراکه اعلام حمایت دوحه از حماس و حزبالله و یادآوری قدرت منطقهای ایران تنها باهدف بهرهبرداری سیاسی در مقابله با عربستان و تغییر موازنه قدرت در تنش ایجادشده با عربستان سعودی صورت گرفته است چون در سوی دیگر قضیه شاهد حمایت امیر قطر از رابطه نزدیک و مستحکم خود با اسرائیل هستیم که دشمن شماره یک ایران و حزبالله و حماس است.
میرحسینی تأکید کرد: در خصوص ترکیه باید گفت که این کشور بر اساس منافع خود و نیز توازن قوا در منطقه سیاستهای خود را تدوین میکند و در حقیقت در جهت بهرهبرداری حداکثری از این بحران حرکت خواهد کرد. از سوی دیگر به نظر نمیرسد بحران کنونی بتواند آزادی عمل ترکیه را سلب نموده و قادر بهقرار دادن ترکیه در یک موقعیت دشوار باشد چراکه روابط ترکیه با اخوانالمسلمین در سطح محدود بوده و ترکیه بهتنهایی قادر به حفظ ساختارهای متعلق به اخوانالمسلمین نخواهد بود. در یک جمعبندی میتوان گفت ترکیه به دو دلیل عمده نسبت به برتری نقش منطقهای قطر در برابر عربستان سعودی دفاع میکند: دلیل اول منابع گازی قطر که ترکیه میتواند از آن بهعنوان جایگزین گاز روسیه و ایران روی آن حساب نماید. دلیل دوم نیز این است که ترکیه در نظر دارد از انزوای سیاسی و تضعیف جایگاه منطقهای عربستان با استفاده از بلندپروازیهای قطر مهمترین رقیب در اسلام سنی که عربستان سعودی است را کنار زده و آرزوهای اخیر اردوغان در تشکیل و احیاء امپراتوری گذشته عثمانی را به منصه ظهور برساند.
کارشناس مسائل سیاسی عنوان کرد: در خصوص سطح سوم یعنی بازیگران جهان عرب نیز باید گفت دو کشور امارات متحده عربی و بحرين از اعضای شورای همکاری خلیجفارس بهعنوان متحد عربستان وارد عمل شدهاند و این در حالی است که دو کشور دیگر شورا یعنی پادشاهی عمان و کویت سیاست نسبتاً مستقلی را نسبت به این بحران اتخاذ کرده و در نقش میانجی میان عربستان و قطر ظاهرشدهاند. در خصوص کشور مصر نیز هرچند مقامات مصری قبلاً اعلام کرده بودند که اختلافات مصر و قطر به حمایت قطر از اخوانالمسلمین مصر برنمیگردد ولیکن قسمتی از حقیقت ماجرا به موضوع حمایت مالی و سیاسی قطر از جمعیت اخوانالمسلمین مصر در پی کودتا علیه حکومت محمد مرسی رئیسجمهور وقت مصر از سوی عبدالفتاح السیسی برمیگردد و قسمت دیگر ماجرا نیز پشتیبانی مالی حکومت عربستان از دولت السیسی در مصر است.
استاد علوم سیاسی یزد در ادامه با تشریح سیاست کشورهای منطقه در خصوص برخورد با موضوع قطر تصریح کرد: در میان کشورهای منطقه سه دسته از کشورها را میتوان دید. کشورهای طرفدار عربستان؛ کشورهای مخالف عربستان و کشورهایی که سعی در بیطرفی در بحران دارند. جمهوری اسلامی ایران ازجمله کشورهایی است که هرچند تمایل دارد در گروه سوم جای گیرد ولی عملکرد و رویه عملی روابط ایران و قطر در سالهای گذشته ایران را جزو کشورهای مخالف سیاستهای عربستان و نزدیک به قطر نشان میدهد هرچند که مسائلی مانند مسئله سوریه به این روابط خدشه وارد کرده است اما بازهم در مقایسه با سایر کشورهای حاشیه خلیجفارس هنوز تعقل و حسن نیت بیشتری در مقامات قطری نسبت به ایران وجود دارد و در همین زمینه قابلذکر است که امیر قطر ازجمله سران کشورهای عربی بود که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران پیروزی حسن روحانی رئیسجمهور کشورمان را در دوره دوم ریاست جمهوری به وی تبریک گفته و خواستار گسترش مناسبات با ایران گردیده بود.
ورود پاکستان به قائله قطر واکنش رقیب هستهای اسلام آباد را در پی خواهد داشت
وی ادامه داد: به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران در بحران جاری هم میتواند دارای فرصتهایی باشد و هم دارای تهدیدات. ازجمله فرصتهای این بحران برای کشورمان میتوان به مواردی مانند ایجاد شکاف و گسست در ائتلاف عربی ضد تروریسم که در سفر رئیسجمهوری آمریکا به ریاض، برای فشار بر تهران در دستور کار قرار گرفت؛ در هم فروریختن هیمنه عربستان سعودی برای دولتهای عربی که همواره مقامات ریاض سعی در ایفای نقش برادر بزرگتر بخصوص برای کشورهای شورای همکاری خلیجفارس را داشتند؛ یارگیری از کشورهای ناراضی ماجراجویی عربستان در منطقه مانند عمان، کویت، پاکستان، ترکیه، لبنان و عراق؛ منافع اقتصادی سرشاری که در کوتاهمدت میتواند عاید ایران شود مانند صدور مواد غذایی و کشاورزی؛ استفاده از حریم هوایی ایران؛ جایگزینی ایران برای گردشگری شهروندان قطری؛ همکاری میان ایران و روسیه و قطر که بیشترین ذخایر گاز جهان را در اختیاردارند.
دکتر سید محسن میرحسینی اظهار داشت: از سوی دیگر تهدیداتی نیز در این زمینه میتواند برای ایران متصور شد ازجمله اتهام حمایت از تروریسم چراکه ظاهراً اتهام حمایت از تروریسم مهمترین دلیل قطع ارتباط دولتهای عربی با دوحه بوده است؛ تهدید دیگر میتواند تقویت اتحادها (کشورهای عربی منطقه و آمریکا) علیه ایران باشد. ترکیه نیز همانگونه که گفتم در جبهه طرفداران قطر قرار دارد. مصر را میتوان ازجمله مهمترین متحدین عربستان در بحران اخیر دانست و علت آن نیز ادعاهایی مربوط به کمک مالی و پناه دادن قطر به گروه اخوانالمسلمین است که در جریان انقلاب مردم مصر و بیداری اسلامی به رهبری محمد مرسی بر مصر حاکم شدند و در پی قیام مجدد مردم مصر و به دستگیری حکومت توسط السیسی از حکومت خلع گردیدند. لذا در یک نتیجهگیری از مواضع مصر میتوانیم بگوییم که بیداری اسلامی و به دنبال آن به دستگیری قدرت توسط اخوانالمسلمین و حمایت تمامقد دوحه از آنان در پی روی کار آمدن عبدالفتاح السیسی و سرکوب اخوانالمسلمین و پناه دادن آنان توسط قطر از دلایل اصلی پیوستن مصر به عربستان در بحران اخیر است.
استادیار دانشگاه یزد ادامه داد: پاکستان در این بحران ازجمله کشورهای بیطرف است. اسلامآباد که بهعنوان تنها کشور اسلامی دارنده سلاح هستهای مطرح بوده در جهان اسلام دارای وزن قابلتوجهی است در بحران اخیر بیطرفی را اتخاذ کرده است هرچند که اسلامآباد دارای روابط اقتصادی و مالی نزدیک با آل سعود است و اما پاکستانیها به این امر واقف هستند که ورود آنها به این بحران باعث تلاطم در منطقه و احیاناً واکنش رقیب هستهای آنان در منطقه آسیای جنوبی یعنی هند خواهد شد.
استاد علوم سیاسی دانشگاه یزد در خصوص راهحل بحران قطر نیز گفت: در خصوص بحران قطر خیلی از تحلیل گران بر این اعتقادند که این بحران حمله نظامی عربستان را در پی خواهد داشت که اگر این تحلیل به وقوع بپیوندد به نظر من باتلاق دومی بعد از یمن برای سعودیها خواهد بود چراکه امروزه در قرن 21 م طبق قوانین حقوق بینالملل کشورها نمیتوانند از زور برای پیشبرد اهداف خود استفاده نمایند و به نظر من در این صورت اجماع جهانی مانند موردحمله صدام به کویت علیه عربستان شکل خواهد گرفت.
گفتگوی دیپلماتیک؛ بهترین راه حل بحران قطر / تغییر در ساختار شورای همکاری خلیج فارس؛ بهترین راه برای بازگشت آرامش به منطقه
میرحسینی تأکید کرد: بهترین راهحل استفاده از راهحل دیپلماتیک و گفتگو برای حلوفصل این بحران خواهد بود چراکه در صورت درگیری میان قطر و عربستان تمام منطقه و شاید حتی در بعد بینالمللی نیز شاهد کشاکش میان کشورها باشیم که این امر برای حتی کشورهایی مثل ایران و ترکیه هم منفعت آمیز نخواهد بود. در این راستا اگر عقلانیت بر حکام سعودی حاکم گردد باید از راهکارهای درون منطقهای بجای توسل به قدرتهای خارجی که صرفاً به فکر پر کردن جیب و منافع ملی خود هستند استفاده نمایند.
مدیر گروه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه یزد با اشاره به پیامدهای خطرناک ادامه بحران قطر برای منطقه تصریح کرد: به نظر من این بحران بهصورت صوری دوام چندانی نخواهد یافت اما همانگونه که مسبوق به سابقه طولانی هست اگر بهصورت بنیادین حل نگردد بهمثابه آتش زیر خاکستری خواهد بود که هرازگاهی شعلهور شده و منطقه را به آشوب خواهد کشید بخصوص زمانی که قدرتهای بزرگ جهانی منافع خود را در تنش کشورهای منطقه ببینند (همانگونه که اغلب موارد اینگونه بوده است) نقش منفعتی خود را ایفا خواهند نمود.
وی در پایان راهحل نهایی حل مشکلات منطقه را تشکیل یک ائتلاف همهگیر منطقهای که شامل همه کشورهای منطقه خلیجفارس باشد (6+2) بجای شورای ناکام فعلی همکاری خلیجفارس (6) که شامل ایران و عراق نیز بگردد دانست و اظهار داشت: این طرح میتواند یک همکاری امنیتی منسجم و پاینده را در منطقه خلیجفارس ایجاد نموده و بدون مداخله بیگانگان بتواند امنیت منطقه را حفظ نماید.
انتهای پیام/آ